رجز خوانی با دست های خالی

ماجرای فیلم های منتشر شده از زندان اوین هر چند با واکنش درست مسوولان مربوطه مواجه شد، واکنشی که در صورت اتخاذ تدابیری برای عدم تکرار می تواند به بهبود شرایط زندان ها کمک کند اما ظاهرا هنوز تمام نشده و همچنان محل بحث و نظر است.

آنچه در این میان مهم تر است نوع نگاهی است که به این ماجراها در برخی مدافعان نظام وجود دارد. نگاهی که در آن انفعال داخلی رسانه ای در برابر جریان سازی مخالفان جمهوری اسلامی از این دست رویداد ها مورد انتقاد قرار می گیرد اما توصیه هایش دقیقا در همین مسیر است.

به عنوان نمونه به اعتقاد یکی از خطیبان مشهور نباید با انفعال بدنبال جریان سازی مخالفان بود و دایما از این موضوعات سخن گفت؛ اشتباهی اگر می شود باید برخورد شود اما نباید با انفعال رسانه ای دنبال این جریان سازی ها بدویم. ( نقل به مضمون)

این نگاه ممکن است در حالت کلی و در عالم نظریه یک راه حل در برخورد با یک هجمه رسانه ای باشد اما یقینا در عالم عمل، زمینه و مختصات مهمی را در کشورمان نادیده گرفته است.

یک سوال مهم به درک بهتر این موضوع کمک می کند: آیا اگر چنین فیلمی منتشر نمی شد مسوولان زندان ها نسبت به گزارش های افراد و رسانه های داخلی وقعی می نهادند یا در صورت مواجه شدن با چنین انذارهایی که یقینا به نفع ملک و ملت و مطابق با آموزه های دینی هم هست موضع می گرفتند و انواع و اقسام اتهام به منتشر کنندگان نثار می کردند؟!

متاسفانه سابقه قبلی در این باره کم و بیش موید همین برخورد است. وقتی پیشقدمی رسانه های داخلی در این زمینه که مصداق درست تر و دقیقتر برخورد «فعال» مورد نظر خطیب محترم است نتیجه ای ندارد و حساسیت مسوولان امر در زمینه های مختلف از جانب جریان سازی های رسانه های مخالف تحریک می شود گناه رسانه های داخلی چیست که در پی گشایش این فضای رسانه ای به این موضوع می پردازند؟!

خطیب محترم ما درباره انفعال کاملا درست می گوید اما در اینکه این انفعال نتیجه کدام برخورد و رفتار و از سوی چه کسانی است کاملا بر خطاست. اظهارات حماسی در زمینه تهاجم رسانه ای که مطلوب این نگاه است بدون توش و توان و مقدمات لازم رجز خوانی با دست های خالی است.

چرا نباید با یک برنامه و دستور ناشی از شناسایی مشکلات اساسی وارد کارزار اطلاع رسانی و اصلاح شد و « میدان» را منفعلانه به دست دیگران نسپرد؟! برخورد فعال و مبتکرانه رسانه ای دقیقا از همین نقطه آغاز می شود. نقطه ای که باعث می شود در این میدان ابتکار عمل در دست ما باشد.

بی توجهی به اصلاح این نگاه متاسفانه گاه تاحدی است که به بیان سخنان خارج از قاعده و منطق نیز می انجامد. به عنوان نمونه به اظهارات حسن نوروزی، نائب رئیس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس مراجعه کنید که امروز منتشر شده است. به گفته ایشان :
«فیلم منتشر شده از اوین کار صهیونیست هاست، با توجه به شکست های آمریکا و اسرائیل در افغانستان و اینکه ارتش اول جهان در مقابل چریک های پابرهنه و مظلوم افغانستان شکست خورده است، اینها خواستند ذهن مردم را به واسطه ایران پرت کنند. برایم مقبول نیست وجدانم نمی پذیرد که چنین اتفاقی در زندان ها رخ داده باشد !»

بعد دیگر این ماجرا که آن هم در معرض یک خطای راهبردی است کوچک شمردن واکنش اصلاحی مسوولان و نهادهایی است که چنین خطایی در حوزه مسولیت آنان رخ داده . مشی اصلاح گرانه ایجاب می کند از این اصلاحات با هر انگیزه که صورت می گیرد و در هر موقعیتی، به شرط تلاش برای نهادینه شدنش، استقبال کرد. مخالفت با هر کنش اصلاحی و بدبینی به هر اقدام نه با مشی اصلاح گری می خواند و نه با شرط صداقت در انتقاد . چنین برخوردی به معنی اصالت داشتن تخریب و خصومت به هر قیمتی است و بستن باب اصلاح در مسیری که هموار شده. اینجا مرز بین مرض و غرض و عنادورزی و انتقاد اصلاح گرانه است.

از قضا این فضیلت، یعنی انتقاد دلسوزانه و پذیرش اصلاح رویه ها در بیان برخی منتقدان داخلی نظام بارها مشاهده شده اما متاسفانه از سوی علاقمندان به نظام به خوبی درک و هضم نشده و معمولا این دست انتقادات بی غرض را برنمی تابند.

خوانندگان این یادداشت را به نوشته آقای احمدزیدآبادی در باره پذیرش مسولیت خطای زندان اوین در فضای مجازی ارجاع می دهیم که در آن او به استقبال این عذرخواهی رفته و آن را به نفع رویه اصلاح گری دانسته است.

ممکن است شما هم بپسندید
پاسخ دهید

ایمیل شما منتشر نمیشود