عربستان سعودی از دهه های گذشته تاکنون همواره به عنوان متحد عربی اصلی ایالات متحده در خاورمیانه شناخته می شود و عمده برنامه های دولتهای مختلف آمریکا در منطقه به دست مهره سعودی آن انجام میشد.

در سال 2011 و به دنبال آغاز تحولات موسوم به «بهار عربی» و همزمان با آغاز بحران سوریه، عربستان مجددا در قالب اصلی ترین ابزار واشنگتن در منطقه شروع به نقش آفرینی کرد. بر اساس مستندات مختلفی که از آن زمان تاکنون افشا شده، حمایت ریاض از گروه تروریستی-تکفیری داعش بر کسی پوشیده نیست و به مرور حمایت مالی گسترده سعودیها از گروه های تروریستی و افراطی در سوریه با هدف براندازی نظام این کشور افشا شد.

هنگام آغاز بحران سوریه دولت «باراک اوباما» رئیس جمهور سابق آمریکا، عربستان و پروژه تروریسم را راه بازگشت به منطقه و به ویژه عراق میدید. به این ترتیب در شرایطی که تروریست های داعش بعد از ویران کردن سوریه تجاوزات وحشیانه خود را به عراق در سال 2014 آغاز کردند، نظامیان آمریکا در قالب ائتلاف بین المللی و به بهانه مبارزه با تروریسم وارد عراق شدند و با وجود اینکه اقدامات گسترده ای از جانب پارلمان و مردم و گروه های مقاومت عراق برای اخراج نظامیان آمریکایی صورت گرفته اما پایان حضور نظامی واشنگتن در عراق هنوز هم قطعی نیست.

دوره حضور «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری سابق ایاالات متحده در کاخ سفید از سال 2016 تا 2020 ، در سایه روابط گرم ترامپ و «جرد کوشنر» داماد وی با «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی نقطه طلایی روابط ریاض و واشنگتن بود؛ به ویژه اینکه ترامپ و کوشنر نقش اساسی در به قدرت رسیدن بن سلمان در سال 2017 داشتند.

آمریکا طی این چهار سال ائتلاف پایداری با عربستان به وجود آورد و جنگ ویرانگر یمن یکی از مهمترین پرونده های مشترک دو طرف بود؛ جایی که سعودیها با وجود گرفتاری در باتلاق یمن بدون چشم اندازی برای رهایی از آن، به دستور واشنگتن به این جنگ ادامه داد و میلیاردها دلار به خزانه کاخ سفید و شرکت های اسلحه سازی آمریکا ریخت.

اما بعد از روی کار آمدن «جو بایدن» در دولت آمریکا روابط این کشور با عربستان رنگ و بوی تازه ای گرفت؛ جایی که بایدن مجبور شد دست کم به خاطر وعده های انتخاباتی خود در برخی مسائل حقوق بشری، عربستان را تحت فشار قرار دهد و به ویژه روابط واشنگتن با شخص محمد بن سلمان وارد فضای تاریکی شد. افشای بخشی از گزارش قتل «جمال خاشقجی» توسط سیا و فشار برای آزادی چند تن از فعالان سعودی از جمله اقداماتی بود که دولت بایدن علیه بن سلمان در پرونده های حقوق بشری انجام داد.

همزمان با این تحرکات شاهد تفویض اختیارات در بسیاری از زمینه ها توسط آمریکا به دیگر کشورهای عربی در منطقه همچون امارات و اردن و عمان و قطر و مصر هستیم. حتی در پرونده ازسرگیری روابط کشورهای عربی با سوریه، این عربستان بود که چند ماه قبل و پیش از برگزاری انتخابات این کشور، در این راه پیش قدم شد؛ اما به نظر میرسد آمریکا قصد دارد اردن آغازگر روابط دوباره اعراب با دمشق باشد و نقش عربستان در این بین به حاشیه رفته است.

در این میان امارات به عنوان رقیب اصلی عربستان در میان کشورهای عربی که اخیرا اقدامات تحریک آمیز زیادی ضد آن انجام داده، واشنگتن را دروازه اصلی برای کنار زدن ریاض میبیند. نمونه این امر را میتوان در هزینه های بالایی که لابی اماراتی در انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا انجام داد به وضوح مشاهده کرد.  علاوه بر آن مشارکت گسترده امارات در جنگ یمن یکی دیگر از عوامل توجه واشنگتن به ابوظبی بود و شاید بتوان گفت امارات در این جنگ هوشمندانه تر از عربستان عمل کرد. به همین دلیل ایالات متحده، امارات را در جنگ یمن شریک مطمئن تری برای خود میداند.

اما اوج توجه آمریکا به امارات در پرونده عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی بود. درحالی که عربستان بنا به ملاحظات داخلی و خارجی در جهان عربی و اسلامی شرایط عادی سازی روابط با اسرائیل را نداشت، امارات خود را پیشگام برقراری روابط اعراب با صهیونیست ها معرفی کرد و از سپتامبر 2020 که ابوظبی و تل آویو رسما توافق سازش را امضا کردند، آمریکا سیاست بسیار نرمی در قبال امارات در منطقه پیش گرفته است.

امارات همچنین در ازسرگیری روابط با سوریه نیز از عربستان پیشی گرفت و از غافله بهبود روابط با ترکیه نیز عقب نماند و در تلاش برای برقراری روابط عمیق با قطر است.

بر اساس همین شاخصها برخی ناظران امور منطقه معتقدند که سیاست جدید واشنگتن در منطقه، به حاشیه راندن نقش عربستان بوده و شاید قصد داشته باشد در آینده ای نزدیک امارات را جایگزین این کشور در ائتلاف خود کند.