مسئولانی که حتی از اندک سهمیهی مورد نیاز و حیاتیِ این قشرِ ضعیف نمیگذرند چطور امکان دارد در پروسهی پرداختِ حقوق بیش از همه به کارگرانِ ضعیف خدمات شهری توجه کنند یا در گرفتنِ حقوق این کارگران در مقابل پیمانکارانی که بسیاری از قوانین را رعایت نمیکنند و گاهی بدونِ پرداختِ حقوق و حق بیمه کارگران، کار را واگذار میکنند، بایستند؟
زمانی که کارگران شهرداری به دلیلِ معوقات مزدی و مشکلات بیشماری که برایشان پیش میآید مقابل شهرداری و شورای شهر جمع میشوند شاید پیش خودمان بگوییم کاش مدیران برای چند ساعتی هم که شده لباسِ آنها را بپوشند و جای کارگران در شهر کار کنند، شاید اینگونه بیشتر حواسشان به آنها باشد! کارگرانی که آلودگی هوا، ویروس و برف و باران وضعشان را تغییر نمیدهد؛ آنها در هر وضعیتی باید کار کنند.
اواخر سال ۹۸ زمانی که خبرِ شیوع ویروس کرونا در قم، تهران و قزوین و بعد از مدت کمی در کلِ ایران، همهی ما را نگران کرده بود، وضعیتِ خیلی از مشاغل هم تغییر کرد. برخی مجبور شدند کرکرهها را پایین بکشند، برخی دیگر دورکار شدند و برخی تعطیل، در این بین اما کارگران خدمات شهری نمیتوانستند دست از کار بکشند یا دورکار شوند! همان زمان که پیدا کردنِ ماسک، دستکش و مواد شوینده و ضدعفونیکنندهها بسیار سخت شده بود، کارگرانِ خدمات شهری مجبور بودند در سختترین شرایط درحالیکه هنوز تدابیر لازم برای حضور و کار کردن در شهرِ کرونایی اندیشیده نشده بود، در پستهای خود باقی بمانند و همچنان کار کنند.
تا اینجای کار را احتمالا همهی ما به خوبی به خاطر میآوریم و میپذیریم که برخی از کارها در هیچ زمان و شرایطی تعطیلبردار نیست اما وقتی با وجود کار در این شرایط بازهم خبر از معوقاتِ مزدی و اعتراضات این کارگران رسید، انگشت به دهان گفتیم عجب!
مشکلات کارگران شهرداری البته مربوط به یک سال اخیر نیست. تقریبا هرچند وقت یکبار خبرهایی از نقاط مختلف در مورد نپرداختنِ حقوق آنها به گوش میرسد. نمونهاش خبر معوقات مزدی و عدم پرداختِ حق بیمهی ۵۰ نفر از کارگران فضای سبز شهرداری آبادان که تحت مسئولیت پیمانکار مشغول به کار بودند. این کارگرانِ شهرداری به ایلنا گفته بودند: «چندین سال است مطالبات مزدی و بیمهای معوقه داریم. در حال حاضر نیز جدا از دستمزد، بیمه ما کارگران به صورت کامل به تامین اجتماعی پرداخت نمیشود. حداقل حقوق دریافتی کفاف زندگی ما را نمیدهد و با این وجود؛ بسیاری از مزایای ما همانند اضافهکاریها و تعطیلکاریها پرداخت نمیشود.»
این شکایتها مربوط به کارگران فضای سبز شهرداری بود و در آبادان اتفاق افتاد، همانجا که در خبرها آمد برخی از مسئولان شهریاش، لباس پاکبانان را پوشیدند، ماسک زدند و رفتند تا سهمیهی واکسن پاکبانها را بزنند!
موضوع از این قرار است که بعد از یک سال دست و پنجه نرم کردن با شرایط کرونایی حالا اندک سهمیهای از واکسن آمده و قرار است به آنان که در بدترین و پرریسکترین شرایط هستند، تزریق شود ازجمله کادر درمانِ بیمارستانها و در کنار آنها پاکبانان. با وجود همهی اما و اگرهایی که در پروسهی واکسن زدن وجود داشته و دارد اما همینکه برای کارگران شهرداری به عنوان اولینها سهمیهای در نظر گرفته شده است خود جای امیدواری دارد. امیدی که با خبرِ رئیس دانشگاه علوم پزشکی آبادان به یاس تبدیل شد. این مقام مسئول گفت: «متأسفانه تعدادی از مدیران شهرداری و اعضای شورای شهر نام خود را در لیست پاکبانان دریافت کننده واکسن کرونا قرار دادند و از سهمیه آنها برای ایمن کردن خود استفاده کردند. افراد ماسک زده بودند و امکان شناسایی آنها برای پرسنل بهداشت مقدور نبوده و بر اساس لیست ارسال شده اقدام به تزریق واکسن کردند.»
اینکه از سهمیهی برخی از کارگران شهرداری استفاده شده -شاید بهتر است بگوییم سهمیهاشان دزدیده شد- آنقدر نگران کننده نیست، هرچند به اندازهی کافی مشمئزکننده است، اما قضیه این است که همین مسئولانی که قرار بوده و قرار است نقطهی اتکای کارگران باشند، ظاهرا به چیزی جز سود و منفعتِ خود نمیاندیشند!
این درحالیست که طبق مادهی ۱۳ قانون کار، کارفرمایانِ اصلی در قبال کارگرانِ پیمانکاری مسئولیت تضامنی دارند. با اینوجود هنوز بسیاری از کارگران در رابطه با پیمانکاران دچار مشکل هستند و مسئولانِ شهری نیز چارهای نمیاندیشند و گاه از زیر بار وظیفهای که قانون بر دوش آنها گذاشته است، به راحتی شانه خالی میکنند.
شاید این اتفاقات بخشی از پاسخ را برای ما روشن کند؛ مسئولانی که حتی از اندک سهمیهی مورد نیاز و حیاتیِ این قشرِ ضعیف نمیگذرند چطور امکان دارد در پروسهی پرداختِ حقوق بیش از همه به کارگرانِ ضعیف خدمات شهری توجه کنند یا در گرفتنِ حقوق این کارگران در مقابل پیمانکارانی که بسیاری از قوانین را رعایت نمیکنند و گاهی بدونِ پرداختِ حقوق و حق بیمه کارگران، کار را واگذار میکنند، بایستند؟