با پایان یافتن مناظره تلویزیونی سوم نامزدهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری این پرسش شکل گرفته است که آیا این مناظره ها توانسته اند اثری را که مناظره های دوره گذشته در گرم کردن تنور انتخابات داشته است داشته باشند یا اساسا ماجرای انتخابات این دوره را باید فارغ از کم و کیف مناظره ها تحلیل کرد؟!
واقعیت این است که علیرغم کیفیت پایین مناظره ها، سردی تنور انتخابات این دوره را نمی توان به مناظره ها فروکاست.
اتفاقا برخی شگردهای موجود در مناظره های انتخاباتی قبلی نظیر استفاده از کلیدواژه های طراحی شده و تلاش برای قطبی سازی در این دوره نیز وجود داشت و حتی برخی از همان چهره های حاضر در مناظرات قبلی نیز در این دوره حاضر بودند اما باز هم این مناظره ها قدرت چندانی در گرم کردن فضای انتخاباتی نداشت .
بدون شک می توان گفت در صورت حضور برخی چهره های دیگر در این مناظره ها که صلاحیت شان احراز نشد این ماجرا اندکی تغییر می کرد اما در اینکه حتی با حضور این چهره ها نیز آن اتفاقی که باید رخ می داد رخ بدهد تردید بسیار هست.
بر اساس یک نظرسنجی تازه حتی شیوع ویروس کرونا و ترس و احتیاط ناشی از آن نیز تاثیر چندانی در این سردی فضای سیاسی ندارد .
بنابراین متاسفانه بخش زیادی از سردی انتخابات را باید به نا کارآمدی ها و نوعی افسردگی اجتماعی ناشی از سرخوردگی از ایجاد تغییرات اساسی مربوط دانست که البته سهم بزرگ دولت دوازدهم و ناکارآمدی اش در گسترش آن غیر قابل انکار است اما این سرخوردگی عمیق تر از آن است که محدود به دولت دوازدهم شود.
دستکم از سال 84 و با ظهور محمود احمدی نژاد وعده اصلاح برخی ساختارهای غلط اقتصادی به مردم داده شده که به دلایل مختلف از جمله تغییر ریل گذاری و جهت گیری تصمیم گیری ها در سال 92 و با روی کار آمدن دولت یازدهم ناتمام مانده و بلکه متوقف شده است.
حساسیت های سیاسی ایجاد شده برای نخستین دولت مدعی تغییرات بزرگ( دولت نهم) که برخی از آن ها خود ناشی از حاشیه پردازی های بی پایان این دولت بود و البته زخم کاری حوادث 88 نوعی خستگی سیاسی مزمن را به موازات سرخوردگی از ایجاد تغییرات اساسی به نفع کارامدی و عدالت پبش برد و از شور و نشاط سیاسی مردم کاست تا جایی که در یکی از آخرین نظرسنجی ها درصد نسبتا بالایی از پاسخ دهندگان اعلام کرده اند حتی مناظره دوم نامزدها را ندیده اند و البته انگیزه سایر کسانی که مناظره ها را دنبال کرده اند نیز قابل بررسی است.
هر چند هنوز باید منتظر روز انتخابات ماند و آرزو کرد که شور و نشاط سیاسی پیشین با معجزه ای به جامعه بازگردد اما در صورت رخ ندادن چنین اتفاقی بسیار مهم است که جامعه نخبگانی سیاست و حکمرانی دلایل آن را چگونه تفسیر می کند و چه راهکارهایی را برای آن می اندیشد.