عضو شورای شهر تهران در گفتگو با باطن:
حاکمیت باید به مدیریت شهری اعتماد کند/مدیریت شهر تهران روحیه جهادی می خواهد/معضل شهر تهران دعوای کی بود، کی بود، من نبودم است/تهران، هزاران صاحب دارد اما کاملا بدون­ صاحب است!

باطن؛ احمد صادقی منتخب ششمین دوره، از دهه پنجاهی های شورای شهر تهران است. کارشناسی ارشد حقوق قضایی و گواهینامه دکترای تخصصی حرفه ای در رشته مدیریت بحران دارد.

اواخر اسفند ماه سال 97 بود که صادقی از مدیریت بحران شهرداری تهران رفت و به فعالیت پنج ساله خود پایان داد. تدوین و تصویب لایه های گسل شهر تهران و برنامه کاهش خطر پذیری شهر تهران و سامانه هشدار سریع زلزله از پروژه های مهم زمان فعالیت وی در مدیریت بحران شهرداری تهران بود.

با او به یک گفتگوی تخصصی و البته صمیمی در خصوص مسائل و مشکلات شهر تهران و راهکار شورای شهر ششم نشستیم.

  • یکی مهمترین مشکلات شهر تهران ترافیک، عدم تامین پارکینگ برای خودروها و آلودگی هوا است، آیا شورای ششم نگاه خاصی برای حل کردن این مشکلات اساسی و بزرگ کلان شهر تهران دارد؟ 

در اصل سه معضل بزرگ گریبان شهر تهران را گرفته است، آب، خاک و هوا. این سه معضل با ساختاری که تهران دارد، حل­ شدنی نیست. البته ما در کل کشور ساختار معیوبی در اداره شهرها داریم و این مهم فقط مختص شهر تهران نیست، شورای شهر ششم اعتقاد دارد باید کارها، کارشناسی انجام شود اما با این ساختار، نه شورای شهر از پس این مشکلات برمی ­آید و نه دیگر نهادهای حاکمیتی.

علتش غلط بودن ساختار است، شهر تهران، هزاران صاحب دارد اما کاملا بدون­ صاحب است! هزاران صاحب دارد که برای انجام ندادن کارها، مدعی هستند، این نگاه که نباید شما این کار را انجام دهید و این در حوزه اختیارات ماست که نهایت خودشان هم انجام نمی­ دهند! و عملا هیچ کاری صورت نمی گیردف باید تغییر کند.

بروکراسی اداری و جملاتی مانند این نهاد مجوز داد برای انجام کار و فلان نهاد مجوز نداد و مواردی از این قبیل گره های اصلی و اساسی عدم پیشرفت طرح ها و پروژه های کارشناسی شده برای تهران است.

تا زمانی که تهران و کل مدیریت شهری در کشور، یکپارچه و یکدست نشود و تا زمانی که حاکمیت این بلوغ را نداشته باشد که به مدیریت شهری اعتماد کند، هیچ نهادی توانایی لازم را برای رفع این معضلات ندارد.

همین الان می ­توان گفت درباره آلودگی هوا نباید از اعضای شورای شهر سوال شود بلکه باید از دستگاه مربوطه­ اش سوال کنید، حال وقتی از دستگاه مربوطه، سوال می ­کنید، می ­گوید منابع نداریم یا منابع داریم اما فلان نهاد، مجوز نداده، سپس از نهاد مجوز دهنده سوال می­ کنید چرا مجوز نداده­ اید، می­ گوید کسی طرحی به ما نداده و همین­طور موضوعات روی دور باطل می­ چرخد.

در قانون اساسی نقش شوراها، شهرداری­ها و مدیریت محلی، به خوبی دیده شده و حتی اقدامات مربوط به سلامت، بهداشت، خدمات، فرهنگی و اجتماعی را به مجموعه مدیریت شهری سپرده شده است. این ها، جزء قانون اساسی ماست اما نهادهای اجرایی، دولت و نهاد حاکمیتی این باور، اعتقاد و خواسته را ندارند که این موارد را واگذار کنند.

فکر می­ کنم شورای عالی اداری، اواخر دهه 60، یعنی در سال 1369 مصوب کرد 120 نوع خدماتی که دولت، متولی آن بوده و شهرداری ­ها می­ توانند انجام دهند با تمامی الزامات و ابزارها به مدیریت شهری واگذار شود اما تا امروز، یک مورد هم واگذار نشده است. این امر، نشان می ­دهد تا زمانی که یکپارچگی و یکدستی نباشد، این معضلات حل نخواهد شد.

کارهای انجام شده هم مُسکن آنی و لحظه ای است. یادم هست در زمان آلودگی هوا، استانداری از ما می خواست با هواپیما در شهر تهران آب­پاشی کنیم! یعنی از روی ناچاری هزینه می­ کنیم اما اقدام اصولی انجام نمی ­دهیم یا اینکه شهر و مدارس را که باید تعطیل شود تعطیل نمی­ کنیم. از این قبیل کارها، زیاد است و در نهایت دعا می­ کنیم باد بیاید و ابر آلودگی را از بالای شهر تهران متفرق کند. با این روش ­ها، اتفاقی نمی ­افتد، مگر اینکه ساختار اصلاح شود.

 

  • در قانون اساسی نقش شوراها، شهرداری­ها و مدیریت محلی، دیده شد و به صراحت به این مهم اشاره شده است اما همانطور که اشاره کردید همچنان با مشکلات عدم مدیریت یکپارچه روبرو هستیم، حال برای برون رفت از این گره مدیریت شهری چه باید کرد؟

دولت، لایحه ­ای با عنوان مدیریت یکپارچه شهری به مجلس ارائه کرده بود و چندین سال در مجلس بود اما چون خودش به آن اعتقاد نداشت، از مجلس، پس گرفت.

با این حال، چون طرح، طرح خوبی بود، مجلس، خودش دست به کار شد و با توجه به لایحه دولت، «طرح لایحه یکپارچه مدیریت شهری و روستایی» که الان در کمیسیون شوراها روی آن کار می ­شود را ارائه کرد. اگر این طرح، مصوب شود، مدیریت شهری، مشخص و یکپارچه  خواهد شد و البته برای اجرای آن، باید زمان لازم سپری شود.

روحیه مدیریت جهادی، ایجاب می­ کند این مسائل، مانع کار نشود و اگر هم مانعی هست، باید از سر راه برداشته شود. این موارد، فقط مخصوص ترافیک ،‌ پارکینگ خودروها و آلودگی هوا نیست. در زمینه کودکان کار نیز متولی مشخصی وجود ندارد و همه نهاد ها این معضل اساسی را به همدیگر پاس می­ دهند. شهرداری می ­گوید وظیفه ما نیست و پول آن را سازمان بهزیستی می­ گیرد، نباید غیر وظیفه خودمان  از عوارضی که مردم پرداخت می کنند هزینه کنیم. از آن طرف بهزیستی هم چون منابع ندارد، بودجه اش را صرف کارهای اولویت دار و کارکنان خودش می کند! بنابراین یک کودک مظلوم کار، بلاتکلیف، وسط خیابان می­ ماند و ما باید دعوا کنیم که یکی منابع ندارد و دیگری وظیفه ندارد!

این دعوای «کی بود، کی بود، من نبودم» از بحث مدیریت جهادی، به دور است. باید تلاش کنیم این موارد را پیگیری و هماهنگ نماییم. مردم به ما به عنوان نمایندگان خود رای داده­ اند که این مسائل را پیگیری کنیم نه اینکه پشت میز بنشینیم و بگوییم این میزان، پول وجود دارد و چگونه باید هزینه کرد. باید مشکلات شهر را حل کنیم، حتی اگر وظیفه ما نباشد. این امر، یکی از مهم­ترین وظایف ماست.

در اولین جلسه­ ای که با آقای دکتر قالیباف، رئیس محترم مجلس شورای اسلامی داشتیم، از ایشان قول گرفتیم طرح یکپارچه مدیریت شهری و روستایی را به صورت ویژه پیگیری کنند و ایشان هم با توجه به سابقه زیادی که در مدیریت شهری داشته ­اند، به ما قول دادند هم «طرح مدیریت یکپارچه شهری و روستایی» و هم «لایحه مدیریت منابع پایدار شهر» را به صورت ویژه، پیگیری کنند.

 

  • طرح تهران گردی برای شناخت بیشتر مردم از مناطق دیدنی شهر تهران، گسترش گردشگری و تامین منابع مالی برنامه ریزی شد، شورای ششم برای راه اندازی مجدد این طرح چه برنامه ای خواهد داشت؟

در شورای شهر چهارم، مبحث تهران­گردی را یکی از کارهای روتین و جاری شهرداری تهران می­ دانستیم و تمام موارد، غیر از احیای اماکن تاریخی در دستور اجرا قرار داشت، مانند اتوبوس ­های دوطبقه مخصوص شهرگردی، تورهای یک روزه تهران گردی و … شهرداری تهران ستاد گردشگری داشت، تورهای مختلفی مانند اماکن تاریخی، علمی، صنعتی، زیارتی و حتی محله­ گردی برگزار شد، اما به علل مختلف که نمی ­خواهم وارد آن شوم، این مهم متوقف شد، به نظر می ­رسد، کم ­کاری­ های­مان را گردن شیوع ویروس کرونا می ­اندازیم در صورتی که دنیا با کرونا زندگی می ­کند کرونا، سبک زندگی ما را تغییر داده، پس باید سبک مدیریتی ما هم تغییر پیدا کند.

تاسف بار است وقتی شنیده می شود برج میلاد سه ماه حقوق کارکنانش را نداده است، چون نتوانسته درآمد کسب کند. این امر، نشان می­ دهد فردی که منصوب شده توان مدیریتی لازم را ندارد و با شرایط جدید و شیوع ویروس کرونا نتوانسته نحوه مدیریت این مکان مهم را تغییر دهد تا بتواند جذب سرمایه­ کند، بحث تهران­گردی هم همین وضعیت را دارد. تهران­گردی را تعطیل می­ کنند به جهت اینکه گفته می­ شود کروناست. البته یک سال­ نیم است کرونا آمده، قبل از آن هم تهران­گردی، خیلی مدنظر مدیریت شهری نبود.

اما در دوره جدید، اعضای شورا به انجام کارهای جهادی اعتقاد دارند. معنای کار جهادی این است که کارهای نشده را باید انجام دهیم و نهضت «ما می ­توانیم» را پیش ببریم و این موضوع در دستورکار شورا قرار دارد.

  • نحوه مدیریت جهادی را بیشتر توضیح می دهید؟

در بحث مدیریت جهادی، پنج قرارگاه ایجاد شده که یکی از این قرارگاه ­ها، تسهیلات سفر، نشاط و گردش است، طرح­ های مختلفی مانند مجموعه تهران­گردی و نشاط شهروندی را در دستورکار خود قرار داده ایم. در این مسیر احیای ساختمان ­های تاریخی در دستور کار شورا قرار دارد. این گونه طرح ها معمولا هزینه ­های زیادی را در پی خواهد داشت، این هزینه­ ها به همان علتی که گفته شد، رها شده است.

در کشورهای توسعه یافته، دولت ­ها برای انجام خیلی از پروژه های شهری و عمرانی به سراغ  مشارکت مردم می روند. باید مکان­ های تاریخی مطابق مکانیزمی به مردم واگذار شود، مشارکت مردم باعث احیای مکان های تاریخی شده و در پی آن بازدید از آن محل شکل خواهد گرفت و این چرخه بصورت سالم طی خواهد شد. اگر بخواهیم شهر را اداره کنیم، باید آن را با مردم، اداره کنیم و از آنها استمداد بجوییم تا برای مدیریت شهر به ما کمک کنند؛ البته با دید سرمایه ­گذاری که امکان بازگشت سرمایه نیز برای مردم وجود داشته باشد.

نمی ­توان یک شهر را بدون مشارکت مردمی، فقط با حوزه حاکمیتی اداره کرد. اسم آن مشخص است: مدیریت محلی. مدیریت محلی باید بر اساس توانمندی ­ها و منابع محلی اداره شود و مهم­ترین بحث، مشارکت مردم است.  خیلی از ساختمان ­هایی که شهرداری تهران ساخته و امکانات آن کامل است توان اداره آن را از نظر مدیریتی ندارد و بلا استفاده در گوشه ای افتاده است متاسفانه بخش حاکمیتی اعتماد نمی­ کند که ساختمان­ ها را در اختیار مردم بگذارد و با برون سپاری هم کسب درآمد کند هم چرخه اقتصاد شهری در گردش قرار گیرد.

به عنوان مثال می شود یکی از این اماکن به بخش خصوصی واگذار شود و خانه هایی مانند خانه ادبیات شکل بگیرد و افراد یا نخبگانی که در حوزه ادبیات فعال هستند در این اماکن گرد هم آمده و از آن محل برای ارتقاء دانش ادبی دوستدار و علاقمندان این رشته بهره ببرند.

خانه ادبیات، خانه هنرمندان، خانه نمایش، باغ کتاب و… را در گستره زیاد ایجاد کنیم، باید مجموعه شهری در این دوره، این ریل­ گذاری را انجام دهد که هم ساختمان ­هایی که شهرداری تهران آماده کرده در اختیار مخاطبان قرارگیرد، هم فرصت ­های سرمایه ­گذاری در دست مردم.

یک مدل علمی، عملی که امکان درآمدزایی برای شهرداری و مردم را داشته باشد، کار بسیار بزرگی را در شورای ششم رقم خواهیم زد و به یادگار خواهد ماند.

 

  • شهر هوشمند تهران متاسفانه پیشرفت قابل توجه ای نداشته، شورای ششم برای شهر هوشمند چه برنامه­ هایی دارد تا از این بن ­بست خارج شود ؟

مدیریت قبلی در زمینه شهر هوشمند، کارهای خوبی را انجام داده و انصافا باید تایید کنیم این مهم پیشرفت خوبی داشته است،  یکی از شاخص ­های شهرهای پیشرفته در دنیا، جامعه ­پذیر بودن آن است؛ یعنی شهری که مشارکت شهروندان را در خودش داشته باشد.

وقتی از شهر جامعه­ پذیر صحبت می­ کنیم باید زیرساخت­ های شهر جامعه ­پذیر هم فراهم باشد. یکی از زیرساخت ­های مهم مشارکت­ پذیری مردم در اداره شهر، هوشمند بودن شهر است؛ یعنی هر شهروندی در هر جایی، بتواند با زیرساخت ­های موجود شهر هوشمند، در زمینه­ های مختلف، فراتر از اقتصادی، مانند فرهنگی، اجتماعی، سلامت و… برای خود، نقشی در این ساختار ببیند.

اگر همه شهروندان، با حداقل دسترسی و امکانات، خودشان را در اداره شهر دخیل بدانند، به یک ایده ­آل شهر هوشمند می ­رسیم. پس زیرساخت­ها باید فراهم شود. این زیرساخت­ نیازمند نگاه مبنایی است.

این که فکر کنیم شهر هوشمند به این معناست که صدور جواز آن به صورت غیرحضوری انجام شود و بعد به سرعت یک سامانه طراحی کنیم و آن را یک سامانه شهر هوشمند بنامیم یا می ­گوییم باید دسترسی­ مان به خطوط حمل­ ونقل در شهر هوشمند راحت انجام شود و یک سامانه دیگر طراحی می­ کنیم یک اشتباه بزرگ است، در حال حاضر، تهران سامانه ­های مختلفی دارد که هرکدام بر اساس یک نیاز ایجاد شده است. این نیازها بر اساس نگاه مبنایی، منشأ مختلفی دارند.

اگر در ابتدا نگاه مبنایی ­مان را تعین کنیم مثلا بگوییم «یک شهرِ مشارکت­ پذیرِ جامعه­ محورِ عدالت­ محور» و بر اساس آن، مبنا را مشخص کنیم، آن موقع سامانه ­ها طوری طراحی می­ شود که همگن باشد و به یک مبنا برسد.

شورای ششم باید مبنای تفکر خود را برای اداره شهر مشخص کند و این مبنا، باید بر اساس اسناد بالادستی باشد. در این زمینه، ما سندی پیش­رو داریم به نام: «گام دوم انقلاب».

بنده بررسی کردم که ارتباط گام دوم انقلاب با مدیریت شهری چیست. در این زمینه، به سه واژه رسیدم: «شهر جامعه ­محور»، «شهر تمدن ­ساز» و «شهر خودساز».

شهر خودساز، شهری است که بتواند بدون تکیه بر منابع خارجی، خودش را اداره کند. این موضوع، باید برای ما در اداره شهر، مبنا شود؛ یعنی باید بتوانیم بدون اینکه به منابع خارجی شهر و منابع غیرپایدار تکیه کنیم، ظرفیت­ های شهر را شناسایی و آن را با این ظرفیت­ ها اداره کنیم. این شهر، یک ویژگی دارد. باید طوری آن را پایدار و تاب­ آور طراحی کنیم که اگر شوکی به آن وارد شد، به سرعت به حالت اولیه خود برگردد. پس شهر خودساز، تاب­ آور خواهد شد. این کار، مبنایی برای اداره شهر است. اگر آن را مبنا قرار دهیم، یک­سری ظرفیت­ هایی در سطح شهر داریم متاسفانه مدیران ما سال ­های سال است به منابع جدید و ظرفیت ­های جدید فکر نکرده اند.

یکی از واژه ­هایی که مبنای کار ماست و از سند گام دوم نیز استخراج شده، شهر جامعه ­پذیر است. شهر باید با مشارکت خودش اداره شود. پیش تر کوچک­ترین سطح مدیریتی، منطقه و ناحیه بوده است که این مهم به سطح محله، آورده نشده است. باید شهر را در سطح محله با ظرفیت­ های خودش اداره کنیم. باید زیرساخت نحوه مدیریت مردم بر شهر را کاملا تعریف و زیرساخت­ های IT و دسترسی­ ها را فراهم نماییم.

موضوع دیگری که از نظریه مبنایی و از گام دوم انقلاب برمی ­آید شهر تمدن ­ساز است. ما پیشینه خیلی قدیمی تمدن ایرانی –  اسلامی داریم. در حال حاضر شهر تهران، نماد کدام تمدن است: ایرانی یا اسلامی؟ تهران حتی نماد تمدن غربی هم نیست؛ یعنی مجموعه به­م ریخته که شاید همه ­چیز باشد و هیچ­ چیز نباشد! ما باید به این سمت برویم که تهران، با این المان­ها، نماد یک شهر ایرانی – اسلامی باشد که بتوانیم آن را برای سایر شهر الگوسازی کنیم.

 

  • یکی از مباحثی که شهر تهران، درگیر آن است، سلامت افراد است. حدود دو سال گذشته، کیوسک­ هایی ایجاد شده بود و دوچرخه ­هایی داخل آن قرار داشت و مردم از این دوچرخه­ ها، ایستگاه به ایستگاه استفاده می­ کردند اما متاسفانه این کیوسک ­ها تعطیل شد، سپس طرح جدیدی با اپلیکیشن هوشمند و فعال مطرح شد و مواردی مانند آن. در این زمینه، شورای جدید، طرح کارآمدی در ذهن دارد که شکست قبلی ایجاد نشود و سلامت مردم با بهره گیری از دوچرخه، بیشتر حفظ شود؟

بسیاری از این کیوسک­ ها بسته شده و در سطح شهر، شاهد دوچرخه­ سواری عمومی نیستیم. اصلا نیاز نیست بگوییم این طرح، موفق بوده یا خیر، چون میزان موفقیت آن در سطح شهر، مشخص است! این طرح، با وجو هزینه­ های زیادی که برای آن انجام شد، تقریبا تعطیل شده و مورد استقبال مردم قرار نگرفت.

به نظر می­ رسد طرح دوچرخه ­سواری به شکل موجود، یک کار پرهزینه، مینیاتوری، زیبا و نمایش مانند بوده است چون مردم با آن ارتباط، برقرار نکردند و مشکلی را در سطح شهر حل نکرده است.

اعتقاد دارم حمل­ ونقل مردم باید به صورت سهل و آسان انجام شود و برای جابجایی شهروندان، دسترسی ­های راحت به تاکسی، اتوبوس و قطار شهری داشته باشند. اگر این کار را انجام دهیم و روی آن سرمایه­ گذاری کنیم، سلامت مردم نیز تضمین­ شده است.

با باز شدن مدارس و دانشگاه ­ها، وضعیت جابه­ جایی مسافرها برای ما نگران ­کننده است. باید 10 هزار اتوبوس به صورت روزانه در سطح شهر، خدمات، ارائه کنند.

در سال 96، ما حدود 6000 اتوبوس در شهر تهران داشتیم و قاعدتا باید طی چهار سال گذشته، این تعداد، افزایش پیدا می­ کرد و امکان جابه­جایی مسافر آسان­تر می­ شد چراکه توقع داریم سال به سال، افزایش خدمات داشته باشیم، اما امروز، 2200 اتوبوس در سطح شهر تهران، بیشتر، فعال نیست!

یعنی تعداد زیادی از این اتوبوس­ها، کاهش پیدا کرده ­اند، چون بسیاری از این ها نیازمند ب­روزرسانی هستند و در پارکینگ ­ها قرار دارند. البته دوستان می ­گویند تحریم بودیم و منابع نداشتیم، با این حال، بنده با مدیرعامل سایپا که صحبت می­ کردم ایشان گفتند حاضریم بر سر منابع، در جای دیگری تهاتر کنیم اما این کار را انجام دهیم تا بازسازی اتوبوس­ ها در سطح شهر تهران اتفاق بیافتد.

 

  • دهه 60 میلادی، هلند یکی از آلوده­ ترین کشورها بود و آمستردام از نظر آلودگی زیست­ محیطی، تردد شهری و آلودگی هوا، وضعیت وحشتناکی داشت. امروز آمستردام، پاک­ترین شهر است و شهر دوچرخه ها نام دارد، چرا از مسیری که این کشور برای برون رفت از آلودگی برداشت برای شهر تهران الگو برداری نمی کنیم؟

زیرساخت ­های ما با شهری مانند آمستردام متفاوت است. ما در بسیاری از نقاط شهر تهران، به خاطر شیب تند معابرمان خصوصا در مناطق شمالی یا به دلیل نوع شهرسازی، امکان دوچرخه­ سواری نداریم. در برخی نقاط شهر، به صورت جزیره ­ای، محل ه­­ای را برای دوچرخه­ سواری آماده می­ کنیم اما امکان ارتباط این مکان ها با یکدیگر به خاطر نوع شهرسازی و زیر ساخت های شهر تهران وجود ندارد.

پس نمی ­توانیم بگوییم آنجا دوچرخه، نجاتش داده است ما هم همین الگو را در پیش بگیریم.  نباید به دنبال اینکه نجات بدهیم، باشیم بلکه باید ببینیم چه چیزهایی شهر را نابود می ­کند. بیشترین آلودگی شهر تهران، به خاطر موتورسیکلت است. واقعا ما نمی­ توانیم موتورسیکلت­ ها را جمع­ آوری و موتورسیکلت برقی جایگزین کنیم؟

واقعا شهر ما، توان این کار را ندارد؟ ما نخواستیم و دنبال کارهای غیرموثر و دهن ­پرکن بودیم اما این کارها، نه دهن را پر کرد و نه موثر بود! این در حالی است که عمده آلودگی هوای تهران و نیز آلودگی صوتی، با برقی کردن موتورسیکلت­ ها، حل و تلفات ناشی از حوادث رانندگی نیز کمتر می­ شود.

بنابراین یک قسمت ماجرا به همان ساختار برمی­ گردد. معلوم نیست در تهران، چه کسی تصمیم می­ گیرد و هماهنگی، کجا انجام می ­شود و مدیریت با کیست! قسمت دیگر به این موضوع برمی­ گردد که خودمان بخواهیم اتفاق بیافتد. کجا و کی برنامه ­ریزی کرده ایم که مثلا چهار سال آینده، موتورسیکلت کاربراتوری دودزای دوزمانه نداشته باشیم؟! کجا این موضوع، برنامه­ ریزی شده و پای آن ایستاده ­اند؟! اگر چهار سال پیش، روی برقی کردن موتورسیکلت ­ها پافشاری کرده بودند تا اینکه برای پیست­ های دوچرخه در سطح شهر، برنامه­ ریزی کنند، امروز، وضعیت خیلی بهتری را شاهد بودیم، مدیریت جهادی مدیریت نمایش نیست مدیریت انجام کارهایی است به نفع مردم و با همکاری مردم برای ساخت شهر سالم و به دور از هر گونه آلودگی.

شورای شهر ششمصادقی
نظرات (0)
افزودن نظر