با نگاه اجمالی به برنامههای دولت اردوغان در حوزه سیاستخارجی به ویژه در سوریه در می یابیم که سیاست او شباهت بسیاری به دوره عبدالحمید دوم آخرین پادشاه عثمانی دارد.
«شبی ناگهانی خواهیم آمد، شاید امروز شاید فردا» این بخشی از سخن معروف رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه است که هر بار قبل از آغاز عملیات در خاک سوریه آن را مطرح میکند و حالا گامهای ترکیه برای انجام چهارمین عملیات خود در خاک سوریه وارد مراحل جدیتری شده است؛ به طوری که فرماندهان ارتش آزاد سوریه به آنکارا فراخوانده شدهاند تا جزئیات این عملیات مورد بررسی قرار گیرد.
در روزهای اخیر، کاروانهای نظامی ترکیه در حال حرکت به سمت مناطق مرزی سوریه هستند و برخی منابع از ارسال بیش از ۹ هزار نیروی نظامی خبر میدهند. از طرفی، مهمترین بخش این عملیات بر عهده ارتش آزاد سوریه خواهد بود و ۳۵ هزار نفر از اعضای آن، آمادگی خود را برای شرکت در این عملیات اعلام کردهاند. «یوسف حمود» سخنگوی ارتش آزاد سوریه نیز در سخنانی اعلام کرده است به منظور وارد شدن به مرحله جدید و آمادهباش نیاز به زمان داریم و منتظر اعلام آنکارا برای آغاز عملیات در منطقه هستیم.
نشریه «ترکیه» اخیراً در گزارشی نوشته است که عملیات در تل رفعت، منبج، عین عیسی و تل تمر از دو جناح انجام خواهد شد، البته مهمترین اولویت برای ترکیه منطقه تل رفعت است؛ زیرا آنکارا منطقه تل رفعت را مرکز تهدید برای مناطقی که پیشتر عملیات شاخه زیتون و سپر فرات در آنجا صورت گرفته، میداند. هر چند مقامات آنکارا به طور شفاف مناطق مورد نظر را اعلام نکردهاند اما برخی گزارشها حاکی از این است که ترکیه حمله به عین العرب را نیز در دستور کار خود دارد، ولی این شهر از بسترهای هوایی تحت نظارت روسیه و نیروهای دولت سوریه است و انجام عملیات نظامی در این بخش کار راحتی به نظر نمیرسد.
اهداف و سیاست ترکیه در سوریه
دولت اردوغان برای به حاشیه راندن تحولات داخلی ترکیه در افکار عمومی، ناچار به فکر انجام عملیاتی جدید در سوریه افتاده استاما چرا ترکیه در این برهه از زمان قصد انجام عملیات در سوریه را دارد؟ اولین دلیل به این باز میگردد که شرایط حزب عدالت و توسعه این روزها حال خوبی ندارد. روند نزولی قدرت حزب حاکم از انتخابات شهرداریها در سال ۲۰۱۹ آغاز شد. در این انتخابات، حزب عدالت و توسعه شکست سنگینی در کلانشهرها بخصوص استانبول، آنکارا و ازمیر متحمل شد که از آن زمان به بعد سعی دارد با انجام برخی عملیاتها در سوریه و تغییراتی در رویکرد خود در قبال کشورهای عربی اعتبار از دست رفته اش را به دست آورد. دوم اینکه، کاهش ارزش لیر ترکیه و شرایط نامساعد اقتصاد کشور، در حال سوق دادن سیاستهای آنکارا به سمت انتخابات زود هنگام است. در نتیجه، دولت اردوغان برای به حاشیه راندن تحولات داخلی ترکیه در افکار عمومی، ناچار به فکر انجام عملیاتی جدید در سوریه افتاده است. حتی «یاشار یاکیش» وزیر سابق امور خارجه ترکیه در مقالهای با تحلیل دلایل عملیات ترکیه نوشت: دولت اردوغان با هدف تداوم عمر سیاسی خود دست به عملیاتی در سوریه میزند و اگر چه این عملیات به نفع دولت کنونی است اما هیچ منافع ملی به دنبال نخواهد داشت.
اما دلیل دیگر را میتوان در سیاست کلی ترکیه در سوریه بررسی کرد. ترکیه بعد از آغاز بحران جنگ داخلی سوریه از هیچ تلاشی برای از میدان به در کردن دولت «بشار اسد» فروگذار نکرد. مداخله در امور داخلی سوریه و حمایت از برخی گروههای تروریستی و مخالفان دولت بشار اسد تأثیر مستقیمی در روند جنگ داخلی سوریه داشت. «اورسان اویمن» ستون نویس روزنامه «جمهوریت» در مطلبی با اشاره به اینکه ترکیه با انجام برخی عملیاتها در سوریه صرفاً قصد تضعیف دولت بشار اسد را دارد، نوشته است: اگر ترکیه قصد پایان دادن به فعالیت گروههای «پ-ک-ک» و یا «ی-پ-گ» را داشت؛ این اقدام را باید با همکاری و توافق دولت دمشق انجام میداد و شرایطی را فراهم میکرد تا دولت سوریه خود به مبارزه با گروههای تروریستی بپردازد تا اینگونه تمامیت ارضی این کشور نیز حفظ شود زیرا در صورتی حمایت آمریکا از گروههای تروریستی مستقر در سوریه به پایان خواهد رسید که دولت دمشق بتواند بر جغرافیای خود حاکمیت کامل پیدا کند. تلاش ترکیه برای از بین بردن تمامیت ارضی سوریه از یک سو و انجام عملیات از سوی دیگر آن هم با ادعای حفظ قلمرو ارضی این کشور، تناقضی بیش نیست.
«آکدوغان اوزکان» از نویسندگان پایگاه خبری تی ۲۴ در خصوص اهداف ترکیه در انجام عملیات در سوریه نوشته است که دولت آنکارا تا زمانی که به آرزوی خود در خصوص تغییر بافت جمعیتی در شمال سوریه نرسد نظامیان خود را از این کشور خارج نخواهد کرد (ترکیه قصد تغییر قومی جمعیت شهرهای شمالی سوریه را دارد که کرد نشین هستند).
نوعبدالحمیدگری اردوغان
اردوغان شخص عبدالحمید دوم را به عنوان الگوی خود قرار داده است و روند سیاستش به خصوص در سیاست خارجی همانند این پادشاه عثمانی پیش میروداما سیاست آنکارا را میتوان از بُعد دیگری نیز مورد موشکافی قرار داد. اگر چه برخی کارشناسان سیاست حزب عدالت و توسعه را در چارچوب ایدوئولوژی نوعثمانی گری تحلیل میکنند اما شاید بهترین تفسیر در رویکرد این کشور مقابل سوریه دیدگاه «نوعبدالحمیدگری» اردوغان باشد. عبدالحمید دوم آخرین پادشاه امپراتوری عثمانیهاست و اکنون حزب حاکم ترکیه از دوره پادشاهی او به عنوان اولین تجربه کودتای ترکیه یاد میکند. آنها معتقدند عبدالحمید دوم در نتیجه یک کودتا کنار گذاشته شد. با نگاه اجمالی به سیاست اردوغان میتوانیم دریابیم که وی شخص عبدالحمید دوم را به عنوان الگوی خود قرار داده است و روند سیاستش به خصوص در سیاست خارجی همانند این پادشاه عثمانی پیش میرود. از نظر مورخان و کارشناسان مهمترین رویکرد عبدالحمید دوم در عرصه سیاست خارجی بر ایده «تکیه بر قدرت بزرگ در برابر قدرت بزرگ» مبتنی بود. اکنون، استانداردهای دوگانه ترکیه در مقابل روسیه و آمریکا در موضوع سوریه نیز همانند رویکرد آخرین پادشاه عثمانی شده است. همکاری با روسیه در روند آستانه اگر چه اقدامی مقابل سیاست آمریکا در سوریه است اما عملیات در سوریه اقدامی علیه اقتدار دولت دمشق محسوب میشود. قطعاً همانطور که نتیجه این رویکردها برای پادشاه عثمانی فروپاشیدن امپراتوری ترک و از دست دادن یک میلیون و ششصد هزار کیلومتر از خاکش بود، برای دولت کنونی ترکیه نیز نتیجهای جز شکست نخواهد داشت. همچنین ترکیه سالهاست سعی دارد با حمایت از برخی گروهای تروریستی بستر نفوذ خود را در خاک سوریه افزایش دهد حتی قصد دارد در برخی مناطق سوریه به خصوص در ادلب دانشکدههایی را تأسیس کند و لیر ترکیه را وارد اقتصاد مردم این مناطق کند. شاید مهمترین دلیلی که ترکیه را به سمت میز مذاکره با سوریه سوق نمیدهد همین موضوع باشد اما پافشاری ترکیه برای ادامه این رویکرد موجب از دست دادن حمایت روسیه نیز خواهد شد. ترکیه در دو سال اخیر با آمریکا بر سر مسائل مختلف تنشهایی را تجربه میکند و چنانچه روسیه هم ترکیه را کنار بگذارد؛ روند انزوای آنکارا در منطقه جدی تر خواهد شد.
تاوان تنش با سوریه
اما تنش میان سوریه و ترکیه هزینه و تبعات بسیاری نیز برای دولت آنکارا به دنبال داشته است. اولین مورد به مهاجرت بیش از چهار میلیون سوری به خاک ترکیه بازمیگردد. نبود مدیریت صحیح در موضوع پناهندگان، هزینه بیش از پنجاه میلیون دلار برای ترکیه به دنبال داشته است. از طرفی طبق برخی آمار، ترکیه از سال ۲۰۱۱ تا سال ۲۰۲۰ حدوداً فرصت اقتصادی ۱۰۰ میلیارد دلاری را از دست داد. کما اینکه نبود همکاری میان آنکارا و دمشق مسیر حضور گروههای مختلف تروریستی در سوریه آن هم با حمایت آمریکا را هموارتر کرد که خود تهدیدی بزرگ برای کشورهای منطقه و ترکیه است.
سخن پایانی
با توجه به آنچه در بالا اشاره شد؛ به عنوان سخن آخر، بیان این نکته خالی از لطف نیست که مبارزه با تروریسم قطعاً اقدام درستی است اما نه به بهانه اینکه به اسم مبارزه با تروریسم کشوری بخواهد نیروهای نظامیاش را در چارچوب خواستههای خود وارد خاک کشور دیگری کند.
اگر مبارزه با تروریسم بهانهای برای اجرای نوعی نقشه نفوذ در خاک کشور دیگر باشد و به یکپارچگی دولت مستقر ضربه بزند؛ مشروعیت اقداماتش در زمینه مبارزه با تروریسم را زیر سوال برده است.
اگر ترکیه قصد مبارزه باتروریسم را دارد باید با احترام به حق حاکمیت دولت دمشق و در مسیر مذاکره و هم فکری با این دولت گام برداشته و به ادامه همکاری با دولت روسیه در راستای حل بحران سوریه اهتمام بورزد؛ زیرا همانطور که امنیت سوریه به عنوان کشور همسایه در گرو امنیت ترکیه است؛ امنیت ترکیه نیز در گرو امنیت سوریه است.