“اندیشکده تونی بلر برای تغییرات جهانی” در گزارشی می نویسد: «نسل جدیدی از تکنوکرات های ایرانی در دولت ابراهیم رئیسی، وارد عرصه قدرت شده اند که کشورهای غربی باید به طور دقیق آن ها را شناسایی و مطالعه کنند و بدانند که این نسل، تعهدی بالا به انقلاب اسلامی ایران دارند و عملا با تصور سنتی از تکنوکراتهای ایرانی که تاکنون با غرب تعامل داشته اند، متفاوت هستند».
“اندیشکده تونی بلر برای تغییرات جهانی” در گزارش پژوهشی جدید خود با عنوانِ “ظهور نخبگان و تکنوکرات های جدید در دولت ابراهیم رئیسی”، به طور خاص از تحولی قابل توجه در ساختار نخبگانی جمهوری اسلامی ایران خبر می دهد که این مساله مخصوصا با توجه به ازسرگیری مذاکرات هسته ای وین و حضور تیم جدید مذاکراتی ایران در رویداد مذکور، از اهمیت زیادی برخوردار است.
از نظر اندیشکده مذکور کشورهای غربی بایستی به دقت، این تغییر راهبردی در جبهه ایران را مطالعه و متناسب با آن، اقدام به تعریفِ رویه های جدید جهت تعامل با تهران کنند.
در این راستا، اندیشکده تونی بلر برای تغییرات جهانی بیان می دارد که “سال ها طیف خاصی از تکنوکرات های ایرانی در برخی لایه های قدرت مخصوصا در عرصه سیاست خارجی ایران حضور داشته اند و در مورادی نظیر انعقاد توافق هسته ای برجام و دیگر مسائل مهم مرتبط با ایران، کنشگری فعالی داشته اند. این افراد عمدتا در دانشگاه های غربی(و بویژه آمریکایی) به تحصیل پرداخته اند و به نوعی می توان اینگونه استدلال کرد که آن ها در مواجهه با مسائل مختلف، عمدتا با یک نظام فکری خاص حاضر شده اند و مسائل را مخاطب قرار داده اند. در این چهارچوب، کار تا جایی پیش رفته که در دولت “حسن روحانی”، افرادی که در کابینه دولت حضور داشتند و از دانشگاه های آمریکایی فارغ التحصیل شده بودند، تعدادشان از آن دسته از وزرای دولت باراک اوباما که در دانشگاه های آمریکایی تحصیل و مدرک دکترای خود را از آن ها دریافت کرده بودند، بیشتر شده بود”.
اندیشکده تونی بلر برای تغییرات جهانی به طور خاص دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی و حسن روحانی را دوران تسلط تکنوکرات های غربی در ساختار تکنوکراسی و بوروکراسی ایران ارزیابی کرده و در نقطه مقابل تشکیل دانشگاه امام صادق در سال 1361 هجری شمسی و متعاقبا پرورش تکنوکرات های خاص این دانشگاه و به اوج رسیدن قدرت آن ها در دولت ابراهیم رئیسی را نمودی عینی از شکل گیری یک طبقه جدیدِ تکنوکراتیک برای ایران ارزیابی می کند.
این اندیشکده ، به طور خاص دانشگاه امام صادق و دانش آموختگان این دانشگاه را که در دولت ابراهیم رئیسی و در سِمت های مختلفی نظیرِ ریاست بر سازمان صدا و سیما، وزارتخانه های اقتصاد، تعاون، کار و رفاه اجتماعی، و همچنین معاونت وزارت خارجه فعال شده اند را جلوه ای از قدرت گیریِ نسل جدیدی از تکنوکرات ها در ایران ارزیابی کرده که تا حد زیادی ساخت فکری و مبانی تعهدی آن ها برآمده از دلِ جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی است.
اندیشکده تونی بلر برای تغییرات جهانی به طور خاص در گزارش خود، رویکردی منفی و البته خصمانه را در قبالِ تکنوکرات های آموزش دیده در دانشگاه امام صادق اتخاذ کرده است و به این پرسش پاسخ نمی دهد که چرا تدوین یک طرحِ راهبردی در مدیریت کلان جمهوری اسلامی ایران مبنی بر پرورش تکنوکرات هایی که آموزش های مذهبی و فکری مطابق با انقلاب اسلامی را دیده باشند، بایستی به مثابه پدیده ای منفی نگریسته شود؟ به عنوان مثال آیا دستگاه های تصمیم سازی در کشورهای غربی می پذیرند که افرادی با ماهیتِ فکری شبیه به سیاست سازان روسی و یا چینی در ساختار تکنوکراسی و بوروکراسی آن ها فعال باشند؟
این اندیشکده به طور ویژه به سیاست سازان غربی توصیه می کند تا “تحولات جدید، مخصوصا در بحث ظهور نسلی جدید از نخبگان سیاسی در عرصه قدرت ایران را رصد کنند زیرا عدم شناخت کافی از این نسل موجب خواهد شد تا تصمیماتی غیرواقعی در مورد مسائل مرتبط با ایران اتخاذ شود که این موضوع بدون تردید حامل هزینههای قابل توجهی برای کشورهای غربی خواهد بود و عملا نوعی خوانشِ غلط از رویه ها و سیاست های کلان جمهوری اسلامی ایران را نیز سبب خواهد شد”.
به گزارش الف نباید فراموش کرد که بسیاری از بنیان های سیاست و اقتصاد بین الملل، پس از پیروزی جنگ جهانی دوم توسط قدرت های فاتحِ این جنگ مخصوصا اروپا و آمریکا، طراحی و عملیاتی شده اند و در قالب سازمان هایی نظیر سازمان تجارت جهانی، صندق بین المللی پول، بانک جهانی و حتی سازمان ملل متحد و ده ها سازمان منطقه ایِ دیگر، تجسم یافته است. از این منظر، غرب سعی داشته تا نظام فکری و البته ساختاریِ خاصی را در جهان برقرار سازد تا از این طریق هر آنچه در نظام بین الملل اتفاق می افتد، در راستای منافع آن، تحت کنترل آن، و البته با صدور مجوز از سوی آن باشد. امری که عملا غرب و مخصوصا دولت آمریکا را به مرجع تقسیمِ امتیازها در عرصه بین المللی تبدیل کرده است. حال آنکه کشورهایی نظیر ایران، چین و روسیه اساسا در دوران حاضر، اعتقادی به یکچنین ساختارهایی ندارند و متناسب با قدرت خود به دنبال کنشگری در عرصه بین المللی هستند. در این راستا، این دسته از بازیگران همچنین با سوال های گوناگونی در مورد صحت و درستیِ بسیاری از مفاهیم رو به رو هستند که غرب آن ها را به مثابه الگوهایی مسلم به خوردِ جهانیان می دهد. در این چهارچوب، تکیه این دسته از کشورها به توانمندی های داخلی و بومی و تقویت نظامِ فکری و فرهنگی خود و خوانشِ مجدد و حتی ارائه طرحهای جدید در مورد برخی پدیده های مرتبط با دیپلماسی و اقتصاد بین المللی است که همه و همه نمودهایی از این تلاشهای جدید از سوی این دسته از کشورها جهت ارائه تعاریف مجدد در مورد جهانی هستند که بسیاری از مفاهیم در آن تا حد زیادی در قالب گفتمان غربی ارائه می شوند. در این راستا، تربیت بوروکرات ها و البته تکنوکراتهایی که متعهد به اصول فکری و عقیدتی جمهوری اسلامی ایران باشند، از اهمیت زیادی برخوردار است و حرکت به این سمت برای کشوری نظیر ایران، نه تنها مهم بلکه کاملا ضروری است.