تنوع طلبی جنسی چیست؟ به طور معمول افرادی که ازدواج میکنند انتظار دارند رابطه تک همسری داشته باشند و مخالفتها با روابط جنسی فرازناشویی شدید است. تعجب آور نیست که بگوییم تنوعطلبی جنسی بر طولدوره زناشویی تأثیر مخربی دارد و همواره یکی از دلایل اصلی طلاق بوده است. از طرفی این تنوعطلبیها موجب گسترش بیماریهای مانند ایدز، هپاتیت یا بیماری های مقاربتی مقاوم به درمان، در زوج و دیگران میشود.
به گزارش باطن دکتر زهرا محبوبی می گوید: افرادی که به تنوعطلبی جنسی میرسند احساس میکنند حال خوبی ندارند. بنابراین تصمیم میگیرند که وارد یک رابطه تازه شوند تا طرف مقابل حال روحی و روانی آنها را بهبود ببخشد. زمانی که این بهبودی به ثمر نرسید دوباره و دوباره با وارد شدن به روابط جدید سعی میکنند تا حس مثبت قبل را دریافت کنند، اما به نتیجه دلخواه دست پیدا نخواهند کرد.تعداد شرکای جنسی زیاد و متنوع است و زمان روابط با یک نفر کوتاه است؛ همچنین هیچگونه رابطه عاطفی بین افراد وجود ندارد و همیشه جنبه جنسی دارد.
نکته شایان توجه اینکه در مقالات مختلف از واژههای خیانت و تنوعطلبی جنسی بهصورت همزمان استفاده شده است. به عبارت دیگر در ادبیات پژوهش این دو عبارت تفاوت معنایی با هم ندارند و بهجای همدیگر نیز استفاده میشوند.
تنوع طلبی جنسی و سبکهای فرزندپروری
سبکهای فرزندپروری نیز یکی از سازههای مهم جهانی و از دیگر عوامل مؤثر بر مشکلات جنسی است. با انجام تحقیقات نقش مهم تعامل نادرست والدین و کنترلهای والدینی در اختلالهای جنسی فرزندان تأیید و مشخص شده که سبک فرزندپروری سهل گیرانه با بزهکاری و رفتار جنسی زودرس ارتباط دارد.
بر پایه بررسیهای گوناگون میتوان گفت که چگونگی رابطهی والدین با فرزندان و نوع سبک تربیتی آنها موجب شکلگیری خودپندارههای خاص در کودک میشود که در تحول روابط جنسی در آینده، نقش اساسی ایفا میکند. از جمله اینکه معمولاً فرزندان والدین سهلگیر، بسیار خام و در بزرگسالی در کنترل تکانه جنسی خود دچار مشکل شده و وارد روابط متعدد جنسی میشوند؛ یا اینکه برخی از کودکانی که از طرف والدین طرد میشوند، در بزرگسالی خود را بهعنوان افرادی شایسته ارزیابی نمیکنند و گاهی با شرکت در روابط جنسی متعدد و جدید، با این احساس مقابله میکنند.
تنوع طلبی جنسی و طرحوارهها
طرحواره: طرحواره بهطورکلی، بهعنوان ساختار، قالب یا چارچوب تعریف میشود.
به گزارش میگنا در حوزه رشد شناختی، طرحواره را بهصورت قالبی درنظر میگیرند که براساس واقعیت یا تجربه شکل میگیرد تا به افراد کمک کند تجارب خود را تبیین کنند.
به عبارتی ادراك از کانال طرحواره صورت میگیرد و پاسخهای افراد نیز توسط طرحواره جهت پیدا میکنند. برخي از اين طرحوارهها، بهويژه آنها كه عمدتاً در نتیجهی تجارب ناگوار دوران كودكي شكل میگیرند، ممكن است هستهی اصلي اختلالات شخصيت و مشكلات مزمن قرار بگيرند.
یکی از مدلهای یکپارچه نگر پویشی که در سالهای اخیر برای تبیین اختلالات و مشکلات روانی – اجتماعی بسیار سودمند بوده است مدل طرحواره محور یانگ است.
از نظر یانگ طرحوارههای ناسازگار اولیه الگوهای هیجانی خودآسیبرسان و ساختارهای شناختی عمیق و پایداری هستند که در دوران کودکی ایجاد و به سراسر زندگی فرد گسترش مییابند و در درک او از موقعیتهای گوناگون از جمله روابط جنسی تأثیر زیانباری دارند. بر اساس این نظریه ماهیت ناسازگار طرحوارهها باعث میشود که برخی افراد در فرآیند ارضای نیازهای خود بهویژه نیاز جنسی و برای تأیید طرحواره، بهگونهای افراطی عمل کنند و یا برای اجتناب از روبرو شدن با هیجانهای شدید و منفی طرحواره، اقدام به روابط جنسی تنوعطلبانه نمایند.
در حمایت از این دیدگاه، شواهد پژوهشی متعدد نشان داد که طرحوارهها زمینه ی تجاوز جنسی در مجرمین جنسی و اعتیاد جنسی در افراد مبتلا به روابط اعتیادگونه جنسی را فراهم میکنند.
بر اساس نظریه یانگ، ریشه تحولی طرحوارههای ناسازگار اولیه در تجارب ناگوار دوران کودکی نهفته است و هر یک از سبکهای فرزندپروری والدین، به نوعی در ایجاد طرحوارههای ناسازگار فرزندان، نقش اساسی ایفا میکند.
پژوهشها نشان میدهند که طرحوارههای ناسازگار اولیه نقش مهم و موثری در پیشبینی تنوعطلبی جنسی دارند. در تبیین این یافته میتوان گفت که افراد دارای طرحوارههای حوزه بریدگی و طرد بر این باورند که نیازشان به ثبات، امنیت و محبت برآورده نمیشود و نمیتوان دلبستگی ایمن و رضایتبخشی با دیگران برقرار کرد. این افراد به دلیل ترس از رهاشدگی و جلوگیری از درد ناشی از فقدان غیرقابل اجتناب، تمایلی به ایجاد روابط طولانیمدت و صمیمانه با دیگران ندارند و به گونهای نسنجیده و شتابزده از یک رابطه خودآسیبرسان به رابطهای دیگر پناه میبرند.
آنها روابط جدید و کوتاهمدت جنسی را بیشتر برای دوری از حس رهاشدگی و به امید دریافت محبت و همدلی شروع میکنند اما با فعال شدن طرحواره و انجام رفتارهایی همچون عدم ابراز احساسات، توقعات بیش از حد، کنترلکنندگی و وابستگی بیش از حد، در نهایت طرد شده و سپس برای روبرو نشدن با احساس تنهایی و انکار نقض و بیارزشی خود به رابطه ی جدید دیگری روی میآورند.
همچنین افراد دارای طرحوارههای حوزه محدودیتهای مختل که نمایانگر نقص در محدودیت درونی در خصوص احترام متقابل، خویشتنداری و مسئولیتپذیری نسبت به دیگران است، توانایی مهار تکانههای خود را ندارند و نمیتوانند ارضای نیازهای آنی را بهخاطر دستیابی به منافع آتی به تأخیر اندازند. این افراد احساس میکنند خاص بوده و از امتیازها و مزایای ویژهای بهرهمند هستند. آنها برای ارضای نیاز جنسی خود حاضر به هرگونه تعرض به حقوق دیگران میشوند و تعهدی نسبت به رعایت اصول روابط متقابل ندارند؛ در نتیجه تجربه روابط جنسی متعدد را حق خود دانسته و با تحریک تکانه جنسی و فراهم شدن زمینههای اجتماعی اقدام به رابطه جنسی جدید میکنند.
از دیگر انگیزههای مردان در تنوعطلبی جنسی تلاش برای کاهش تعارضات جنسی و زناشویی، کاهش استرسهای جنسی ناشی از تجارب جنسی ناموفق با همسر، دستیابی به توافق با فرد جدید و تقلیل طرحوارههای جنسی ناکارآمد است.