به گزارش باطن، ۸سال بازیگری سیاسی اصلاحطلبان از طریق انتخابات و صندوقهای رای در فاصله سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ یکبار دیگر اختلافات میان آنان را بر سر درستی چنین راهی تشدید کرده است. چهرههای اصلاحطلبی در جریان انتخاباتهای اخیر بهویژه بر این گزاره سیاسی تاکید داشتند که قهر و تحریم در سیاست خودکشی سیاسی و حذف خود است. چهرههایی همچون بهزاد نبوی از رهبران فکری اصلاحطلبان قویا از این دیدگاه با وجود حوادث انتخاباتی سال۱۳۸۸ دفاع کردند. جریانی که هرگاه پا به صحنه انتخابات میگذاشت پیروز بلاشک انتخاباتی بود و موج گسترده آرای خاموش جامعه را به دنبال خود میآورد، اکنون در معرض اتهام بزرگ کاهش آرای ۲۴میلیونی حسن روحانی به ۲میلیون رای عبدالناصر همتی در انتخابات ۲۸خرداد۱۴۰۰ قرار دارد. بسیاری ریزش سنگین سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان را ناشی از عملکرد ۴سال قبل دولت حسن روحانی رئیسجمهور میدانند و بسیاری نیز باقی ماندن اصلاحطلبان به هر قیمتی در قدرت را عامل اصلی قهر انتخاباتی بدنه حامیان آن در این دوره از رقابتها برمیشمرند. چنین دیدگاههایی عملا اختلافنظر اصلاحات را تا سطح رهبران فکری آن ارتقا داده است. در یک هفته پس از انتخابات بسیاری از چهرههای نظری و تشکیلاتی اصلاحطلبان بهصورت علنی با دیدگاههای انتخاباتی هم مخالفت کردند و آنها را رسانهای کردند. نقطه شروع این اختلافات توییت سعید حجاریان نظریهپرداز سیاسی اصلاحطلب پس از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم بود که نوشت «اصلاحات صندوق محور مُرد! اما قبل از تدفین شکوهمند باید به اتاق تشریح برده شود تا علت مرگ روشن شود. آیا مرگ به علت کهولت سن بوده است یا می توان رد پای قاتل یا قاتلانی را پیدا کرد؟»
بعد از آن موج مخالفتهای سنگین بهویژه از طرف حزب کارگزاران سازندگی علیه دیدگاه او و برخی نظریات مشابه حجاریان روانه رسانهها شد، از جمله حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران گفت «یک نکته تردید و یا اشتباه راهبردی در جبهه اصلاحات است، راهبرد ما باید همیشه صندوق باشد و باید به نتیجه صندوق اهمیت دهیم یعنی حضور در انتخابات و توجه در داوری نهایی مردم از طریق صندوق رای باید یک راهبرد باشد.» محمدرضا عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران نیز گفت: برخی از دوستان دوست دارند روی اسب برنده شرط ببندند و زمانی در انتخابات مشارکت کنند که پیروزی خود را قطعی بدانند که این نگاه باطلی است.
غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی نیز در مصاحبه اخیر خود با ارگان این حزب گفت: اگرچه ممکن است هرگز مسائل مرتبط با انتخابات دلخواه و ایدهآل نباشد و نقدهای جدی به ابعاد مختلف آن وجود داشته باشد اما تنها راه موجود در دموکراسی همین است که ما به صورت کلی امور اجرایی کشور را از طریق رای مردم به افراد واگذار کنیم. برای همین صیانت از صندوق و رای و انتخابات، نیازمند مراقبت و توجه جدی است. باید مراقب این امکان بود هرچند ممکن است ما را برای انتخاب افراد، محدود کنند و حتی رغبت را از مردم برای مشارکت در رای دادن بگیرند، اما نباید فراموش کنیم که جز صندوق، راه دیگری که مسالمتآمیز باشد نداریم. با این حال اگر به انتخابات بها ندهیم و در آن شرکت نکنیم، ممکن است حاکمیت و جریانهای قدرت به این نتیجه برسند که بدون انتخابات نیز میتوان کشور را اداره کرد و در آن صورت به هر شکل که بخواهند کشور را اداره میکنند.
اما دیدگاههای سعید حجاریان همچنان طرفداران جدی در بین بخش دیگری از اصلاحطلبان دارد، از جمله محمدرضا تاجیک رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری خاتمی اخیرا در اعتمادآنلاین نوشت: تا هسته سخت اصلاحطلبی سخت دود نشود و به هوا نرود، بعید میدانم تغییر و تحولی در حال و احوال نظری و عملی این جریان منجمد و یخزده ایجاد شود. تاجیک در مهمترین بخش نقد خود به بازیگری سیاسی اصلاحطلبان تصریح کرد: این هستهی سخت، سخت به بازی قدرت خوگر شده است و جز آن نخواهد و نتواند. بنابراین، وقت آن رسیده که در و دریچههای این جریان گشوده شوند تا نسیمی، نوری، و هوایی تازه بر کالبد کرخت و خموده و خمیده و خموش آن جاری شود.
در عمل اگر حضور چهرههایی همچون محمدرضا عارف در ریاست شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان تا انتخابات مجلس در سال۱۳۹۸عامل تضعیف و سرخوردگی تدریجی مردم نسبت به این جریان برشمرده میشد، خروج او از صحنه و تشکیل جبهه اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری۱۴۰۰ با ریاست بهزاد نبوی نیز دردی از شکست نهایی آنها در این رقابت درمان نکرد. اتفاقات حکایت از آن داشت اصلاحطلبی با یک بنبست در ارتباطات خود با مردم مواجه شده است و دیکته قدرت او دارد از مردم نمره مردودی میگیرد. اما آیا شکست انتخاباتی به معنای حذف همیشگی آنان از صحنه قدرت است؟ آیا اصلاحات و اصلاحطلبان مرده است؟ جمعیت آرای خاموش و خاکستری جامعه در آینده سیاسی کشور آیا برای همیشه از اصلاحطلبان رویگردان شده است و نقش مستقل خود را در انتخابات ایفا خواهد کرد؟ اینها پرسشهای جدیدی است که همزمان با شروع دور تازه و بیسابقهای از تشکیل قدرت یکدست اصولگرایان در همه ارکان حاکمیتی پیش روی اصلاحطلبان قرار گرفته است. اصلاح اصلاحات به نظر جدیترین جراحی نظری و عملیاتی این جریان در اتفاقات سیاسی بعدی کشور باشد.