فرهنگ ایرانی بر دین اسلام، مذهب تشیع و تمدن ایرانی استوار و استحکام یافته است اما متولیان و اصحاب فرهنگ در دولت های مختلف در ایران نتوانسته اند در حد فرهنگ و تمدن ایران و در تراز انقلاب اسلامی، شکوه فرهنگی و تمدن ایرانی را در پیش چشم جهانیان عیان سازند. دولت های گذشته در عرصه فرهنگی اهتمام چندانی به هویت بخشی و تصویر سازی نسل سوم و چهارم از جمهوری اسلامی و انقلاب نکرده اند.امید است دولت جدید با توجه به تاکیدی که بر ارزش ها و هنجارهای انقلاب اسلامی دارد به این مهم بپردازد.
تعدادی از جوانان این مرز و بوم با تاریخ ایران و اسلام و ارتباط و خدمات متقابل اسلام و ایران آشنایی چندانی ندارند و به سمت فرهنگ غرب و سبک زندگی امریکایی متمایل شده اند. از سوی دیگر رسانه های خارجی درصدد جهت دادن به ذائقه فرهنگی جوانان هستند و سعی در برجسته سازي عناصری از هویت و فرهنگ ملی دارند که توسط دولتمردان به حاشیه رانده شده اند. مسائل فوق باعث دغدغه ها و نگرانی های افراد مختلفی از جمله دلبستگان به نظام شده است.
نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی شخصیت و رهبری حضرت امام خمینی(ره) را ندیده اند و با سایر شخصیت های انقلاب نیز آشنایی چندانی ندارند. ایثارگری ها و فداکاری ها ي نسل اول انقلاب را ندیده اند و دفاع جانانه رزمندگان و مجاهدان را در دفاع از انقلاب و وطن درک نکردند.آنها رفتار مدیران و دولتمردان امروز را دیده اند و مسائل،مشکلات و مفاسد مختلف در عرصه های مختلف را حس می کنند. در این میان رسانه های خارجی،شبکه های مجازی و ماهواره های در ساختن تصویر منفی و سیاه نمایی از هیچ اقدامی فروگذار نکرده اند.
با توجه به اینکه در آستانه تشکیل دولت سیزدهم در ایران هستیم ضرورت دارد مباحثی در مورد دغدغه های فرهنگی در جامعه مطرح شود تا به تیم فرهنگی دولت رئیسی یادآوری شود “مشکلات عرصه فرهنگ کمتر از عرصه اقتصاد نیست”.
به همین دلیل ضرورت دارد شاخص ترین،کارآمدترین و جریان سازترین نخبگان اجرایی در عرصه فرهنگی در ویترین فرهنگی نظام جمهوری اسلامی قرار گیرند. کابینه دولت به مثابه ویترینی است که بهترین ها در آن به نمایش گذاشته می شود. در آینده نزدیک نخبگان اجرایی برگزیده شده و قرار داده شده در ویترین دولت سیزدهم، با کارآمدی یا ناکارآمدی شان با ما خود حرف خواهند زد و ما در کوتاه مدت متوجه می شویم که چه مقدار از مسیر پرفراز و نشیب را با آنها می توانیم طی کنیم.
در سالهای گذشته به دلایل مختلف فرهنگ در حاشیه قرار گرفت. به صورت خلاصه می توان به بعضی آنها اشاره کرد:
– برجسته شدن موضوعات سیاسی،اقتصادی، امنیتی و نظامی در کشور نسبت به موضوعات فرهنگی
– حاکم شدن دیدگاه سرمایه داری و لیبرالی در بعضی از دولت ها در حوزه اقتصاد و فرهنگ
– به کارگیری نخبگان فکری و اجرایی غیر فرهنگی در نهادهای فرهنگی
– نگاه سیاسی و حزبی به فرهنگ و مقوله های فرهنگی
– تعدد نهادهای فرهنگی و موازی کاري بین آنها
با توجه به مسائل و مشکلات عرصه فرهنگ، ضرورت دارد اقای رئیسی به دلایل ذیل شاخص ترین فرد را که روح و جانش، فرهنگ اسلامی ایرانی باشد را بر مسند فرهنگ جمهوری اسلامی بنشاند:
– مهمترین وجهه انقلاب اسلامی ایران،سویه فرهنگی آن است.شاخص و هویت اصلی انقلاب ماهیت فرهنگی آن است.
– فرهنگ منبع قدرت نرم محسوب می شود
– در حاشیه قرار گرفتن فرهنگ در چند دهه گذشته باعث رها شدگی فرهنگی و شلختگی در عرصه های مختلف هنری و فرهنگی شده است.
– سامان دادن حوزه های مختلف فرهنگی خصوصا فضای مجازی و …
– هویت سازی نسل برای سوم و چهارم انقلاب اسلامی و جذب آنها
– جهانی شدن یا به عبارتی دقیق تر آمریکایی شدن گفتمان فرهنگ جهانی حساسیت کار را برای دولت جدید بیشتر می کند.
وزارت فرهنگ وارشاد ویترین و تابلوی فرهنگی نظام جمهوری اسلامی محسوب می شود به همین دلیل فردی که بر مسند فرهنگ می نشیند ضرورت دارد بر مباحث،موضوعات،مسائل و مشکلات این حوزه تسلط کامل داشته باشد. با مراجعه به سایت وزارت فرهنگ و ارشاد و مرور وظائف،سیاست ها و اهداف از یک سو و بررسی وضعیت فرهنگ جامعه از سويي ديگر متوجه می شویم که نهادهای فرهنگی خصوصاً وزرات فرهنگ و ارشاد در عمل به وظائف خود و رسیدن به اهداف مورد نظر موفقیت آمیز عمل نکرده اند و مثل بیشتر نهادها دچار روز مرگی،بوروکراسی اداری و کاغذبازی شدند و از فقدان راهبرد مشخص فرهنگی،نخبه اجرایی کارآمد و پراکندگی نهادهای مختلف فرهنگی رنج می برند.
یکی از مهمترین کارهایی که در این دولت ضرورت دارد مدنظر قرار داده شود انسجام نهادها و سازمان های فرهنگی تحت یک مرکز مدیریت،به روز کردن آنها و تعیین راهبردهای مشخص فرهنگی با توجه به اسناد بالادستی است.تا با هم افزایی نهادهای مختلف شاهد پویایی فرهنگ اسلامی و ایرانی باشیم.
بعضی از مسائلی که دولت جدید ضرورت دارد در حوزه فرهنگی به آن توجه کند به شکل ذیل می باشد:
1- با توجه به در معرض خطر بودن نسل سوم و چهارم در اثر گسترش و تشدید جهانی شدن،گسترش فضای مجازی،استفاده از ماهواره ها و کم توجهی دولت های گذشته به امر فرهنگ و هویت و با توجه با تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی به مقوله فرهنگ،ضرورت دارد نخبگان اجرایی فرهنگی با تاکید بر مولفه های اسلامی،ایرانی و ارزش های ناشی از انقلاب اسلامی به هویت سازی بپردازنند. نمادسازی فرهنگی و تمدنی در حوزه اسلامی و ایرانی برای نسل های جدید در این چارچوب قابل ذکر است.
2- ضرورت دارد فرایند هویت سازی در سطوح مختلف مدارس،دانشگاه ها و موسسات وابسته به وزارت علوم ،نهادها و سازمان های فرهنگی مورد تاکید قرار گیرد. وزارت فرهنگ به همراه وزرات آموزش و پرورش، وزارت آموزش عالی و صدا و سیما نقش مهمی در هویت سازی ایفا می نمایند. تقویت عناصر هویتی از وظائف مهم نهادهای فرهنگی خصوصا وزارت فرهنگ و ارشاد محسوب می شود.
3- مخاطبان فرایند هویت دانش آموزان،دانشجویان و جوانان (نسل سوم و چهارم) می باشد.
4- عناصر و مولفه های هویتی شامل مذهب،ارزش ها، اصول واهداف انقلاب اسلامی،وطن دوستی، تعهد و تخصص،عدالت،رعایت حقوق و کرامت انسانی است.
5- اخذ سیاست مناسب و شایسته در قبال نمادهای تمدنی ایران در عصر باستان : نادیده گرفتن و طرد این نمادها در طول این سال ها فرصتی را در اختیار رسانه های معاند و…قرار داده تا به تنش ها و گسست های فرهنگی و هویتی در جامعه ایرانی دامن بزنند. در سالیان اخیر مخالفان نظام در حوزه فرهنگ و هویت تلاش نموده اند تا ترکیبی از سبک زندگی امریکایی به همراه عناصری از ایران گرایی را به عنوان مصالح هویتی ایرانیان معرفی نمایند. تجربه سال های اخیر نشان می دهد کشورهای مخالف، رسانه های معاند و اپوزیسون خائن با ترکیبی از باستان گرایی،غرب گرایی(سبک زندگی امریکایی) درصدد گسست هویتی و فرهنگی در جامعه ایرانی هستند. جامعه هدف آنها نسل جوان است.آنها با اتخاذ سیاست هویتی، درصدد هویت دادن به گروه های مختلف در جامعه هستند به نحوی که این گروه ها، هویت متفاوت با هویت نظام جمهوری اسلامی داشته باشند.ضرورت دارد “تفسیری” متناسب با واقعیت های تاریخی دوره باستان ایران صورت گیرد و مصالح فرهنگی و هویتی ملی را مد نظر قرار داده شود.خصوصا هویت سازی نسل سوم چهارم انقلاب اسلامی را می توان از ترکیب مولفه های اسلامی و ایرانی مدنظر قرار داد.
6- بحران فرهنگی و هویتی یکی از مشکلاتی است که جامعه ایرانی با آن مواجعه است.این بحران به اندازه فقر اقتصادی و بحران اقتصادی عینی نیست .فقر اقتصادی واقعی و عینی است اما فقر فرهنگی بیشتر ذهنی است تا عینی و معمولا کمتر به چشم می آید اما مثل موریانه به جامعه آسیب می زند. به همین کمتر متوجه ان می شویم. فقر فرهنگی و وطن دوستی نزد بعضی از سلبریتی ها و هنرمند ان علیرغم شعارهایی ملی گرایانه ای که می دهند مشاهده می شود.تاکید بر اخذ تابعیت خارجی و حسرت سبک زندگی غربی، و تقلید کورکورانه از این سبک از نشانه های خودباختگی فرهنگی است امری که با وطن دوستی سازگار نیست.در این دوره “تظاهر ” به وطن دوستی سکه رایج شده است. هنرمندانی که امکانات و ظرفیت های حوزه هنر و فرهنگ در اختیار آنان است اما با خودباختگی فرهنگی و تمدنی نماینده شایسته ای برای این مرز و بوم نبودند.
7- تقویت محتوای رسانه های مجازی در عرصه های فرهنگی،مذهبی و هویتی
در خاتمه باید یادآور شد که «سیاست های هویتی، اصلاح وضعیت فرهنگی جامعه امروزی، رفع دغدغه ها و نگرانی های فرهنگی رهبر معظم انقلاب اسلامی و.. نیازمند مجاهدت فرهنگی است. تیم فرهنگی رئیسی در صورتی احساس تکلیف در این حوزه داشته باشد، می داند کارسختی پیش رو دارد که اگر مهم تر و سخت تر از رفع بحران های اقتصادی نباشد به یقین کمتر از آن محسوب نمی شود.»