آلمان پسامرکل

انتخابات آلمان پایان یافت اما برای رهبران سیاسی احزاب قسمت سخت کار تازه آغاز شده است، و این تنها مربوط به شطرنج سیاسی پرتلاطم احزاب برای دستیابی به کابینه ائتلافی با اکثریتی متزلزل نیست، بلکه به باور بسیاری از ناظران نگرانی اصلی ناشی از چشم‌انداز احیای شکاف ایدئولوژیک سیاسی در دوران پس از آنگلا مرکل است؛ صدراعظمی که به گفته آدام توز، ستون‌نویس فارن پالیسی، راز ثبات سیاسی در طول حکمرانی ۱۶ساله وی، پر کردن همین شکاف اساسی میان دو جناح چپ و راست از طریق مدیریت «ائتلاف بزرگ» میان سوسیال‌دموکرات‌ها (SPD) و دموکرات‌های مسیحی (CDU) بود.

با پایان یافتن انتخابات پارلمانی آلمان، قسمت سخت و جنجال برانگیز انتخاباتی که پس از ۱۶ سال برای اولین بار بدون صدراعظمی آنگلا مرکل به پایان می‌رسد تازه آغاز شده است.

سوسیال دموکرات‌ها (SPD) به رهبری اولاف شولتز با حاشیه برتری اندک نسبت به دموکرات‌های مسیحی (CDU) به رهبری آرمین لاشت، اولین پیروزی خود از سال 2002 به این سو را کسب کردند و این برای محافظه‌کاران حزب آنگلا مرکل یک شکست سنگین در مقابل چپ میانه بود.

 

دموکرات های مسیحی پس از 16 سال حکمرانی تحت رهبری خانم مرکل، با کسب تنها 24.1 درصد آرا، شاهد کاهش 9 واحد درصدی پایگاه رأی خود بودند و بدترین نمایش حزب در تاریخ خود را رقم زدند تا نشانه‌ای از پایان یک دوره تاریخی برای آلمان و اروپا را به دست دهند.

با این حال دقیقاً مشخص نیست چه کسی صدراعظم خواهد شد و یا کدام احزاب می‌تونند ائتلاف اکثریت را تشکیل دهند. 

بر اساس گزارش روزنامه نیویورک‌تایمز، علی‌رغم گمانه‌زنی‌ها مبنی بر احتمال بالای صدراعظمی اولاف شولتز و تشکیل دولت ائتلافی قرمز-زرد-سبز موسوم به «چراغ راهنما» -شامل سه حزب سوسیال‌دموکرات (SPD/ قرمز)، لیبرال‌دموکرات‌های آزاد (FDP/ زرد) و حزب سبزهای طرفدار محیط‌زیست- مذاکرات سخت ائتلاف در پیش است که در آن احزاب کوچکتر نقش محوری خواهند داشت و ممکن است گمانه‌زنی‌ها غلط از آب درآیند.

وقتی که اولاف شولتز روی صحنه ایستاد و پیروان سرخوش او سرود می خواندند و نام او را مانند رهبر بعدی آلمان صدا می‌زدند، برای یک لحظه انگار او صدراعظم بود. آقای شولتز به تازگی کارهای غیرقابل تصوری را انجام داده است اما سخت ترین قسمت هنوز در پیش است.

شولتز ممکن است در انتخابات روز یکشنبه برنده شده باشد، اما از هر ۴ آلمانی ۳ نفر به او و حزبش رای ندادند. و هیچ اطمینانی وجود ندارد که آقای شولتز صدراعظم خواهد شد. و اگر هم این کار را انجام دهد، به احتمال زیاد یک صدراعظم ضعیف‌تر از مرکل خواهد بود که دولتش درگیر نزاع شرکای متعدد ائتلافی می شود، فارغ از طیف‌های شورشی حتی در حزب خود.

آغاز یک عصر جدید در آلمان

نیویورک‌تایمز در گزارش دیگری نوشته است که به نظر می‌رسد دوران جدیدی در عرصه سیاست آلمان به طور رسمی آغاز شده که بسیار متفاوت و سخت است.

توماس کلاین بروکف ، نایب رئیس صندوق مارشال آلمان ، مستقر در برلین ، می گوید: « یک تغییر جدی  سیاسی در آلمان در حال رخ دادن است و این یک وضعیت بی سابقه تاریخی است. یک بازی شطرنج چند بعدی آغاز شده است».

به جای دو حزب غالب که به نوبه خود برای ائتلاف با یک شریک بسیار کوچکتر رقابت کنند، اکنون چهار حزب متوسط برای دستیابی به جایگاهی در دولت در رقابت هستند. برای اولین بار از دهه 1950 ، صدراعظم بعدی باید حداقل سه حزب مختلف را پشت یک توافق حاکمیتی بدست آورد.

مهمتر از همه، آرمین لاشت ، نایب قهرمان محافظه کار رقابت، هنوز هم می تواند به بهترین مقام آلمان برسد. لاشت تحت تأثیر درخواست‌های اخلاقی برای پذیرش شکست قرار نگرفت ، گفت که پیروزی انتخاباتی برای ادعای صدر اعظمی کافی نیست. وی گفت «هیچ کس نباید طوری رفتار کند که گویی تنها او می تواند دولت بسازد. کسی که بتواند اکثریت را برای حمایت از خود شکل دهد، صدراعظم می شود».

و این اولین بار نخواهد بود که شخصی که در آرای عمومی پیروز نشده است صدراعظم می شود. ویلی برانت و هلموت اشمیت ، هر دو صدراعظم چپ میانه ، دولتهایی را تشکیل دادند که بالاترین رأی مردمی را نداشتند. اما مذاکرات آن‌ها با مذاکرات پیچیده چند حزبی که قرار است در آلمان آغاز شود روبرو نبود.

در اولین مورد ، سبزها و دموکرات های آزاد قبل از هرگونه مذاکره سیگنال دادند که با احزاب بزرگتر برای گفتگو گرد هم می آیند. دو حزب کوچکتر سعی می کنند نقش کینگ‌میکر را ایفا کنند.

وقتی کریستین لیندنر ، رئیس لیبرال‌دموکرات های آزاد ، درست پس از انتخابات اعلام کرد که با سبزهای طرفدار محیط‌زیست در مورد همکاری برای تشکیل دولت صحبت می‌کند، نقش مهم این دو حزب که در مجموع بیش از 26 درصد آرا را به دست آوردند را برجسته کرد.

گرچه سبزها و حزب آقای لیندنر در رتبه سوم و چهارم قرار گرفتند، اما آنها کلیدهای دفاتر ریاست جمهوری و صدراعظمی را در دست دارند. و به احتمال زیاد برای تشکیل ائتلاف اکثریت و تشکیل دولت جدید به هر دو حزب نیاز است.

آقای لیندنر یکبار در انتخابات سال ۲۰۱۷ با ترک ائتلاف در حال شکل‌گیری، کنوانسیون را زیر پا گذاشت. با این‌حال در صورت عدم تفاهم با این دو حزب کوچک‌تر، سوسیال دموکرات ها و دموکرات های مسیحی می توانند سومین “ائتلاف بزرگ” پیاپی خود را تشکیل دهند ، اما این گزینه که در هر دو حزب محبوبیت چندانی ندارد ، بعید به نظر می رسد.

اگرچه آقای شولتز رهبر حزب مخالف اتحادیه دموکراتیک مسیحی است، اما با متقاعد کردن رای دهندگان به اینکه او نه عامل تغییر ، بلکه عامل ثبات و تداوم است، در رقابتی بدون حضور مرکل پیروز شد.

این یک عمل متعادل کننده است که ممکن است برای یک سوسیالیست که امروزه به چشم محور یک چشم انداز سیاسی در حال تغییر، دیده می‌شود، سخت باشد. اما بهرحال اینطور نیست که آلمانی ها ناگهان به چپ تغییر مسیر داده باشند. در واقع ، از هر چهار آلمانی سه نفر به حزب شولتز رأی ندادند و آقای شولتز برای افزایش حداقل دستمزد ، تقویت صنعت آلمان و مبارزه با تغییرات آب و هوایی – که همه مواضع اصلی وی بودند، باید سخت مبارزه کند.

آقای شولتز بیش از دو دهه چهره ای آشنا در سیاست آلمان بوده و در چندین دولت خدمت کرده است. اما در حال حاضر نیز دشوار است که بدانیم او در صورت رسیدن به جایگاه کنونی مرکل، چه نوع صدراعظمی خواهد بود.

یک جوان سوسیالیست آتشین در دهه 1970 به تدریج تبدیل به یک مرکزگرای پسا ایدئولوژیک شد و امروز او در جناح راست حزب چپگرای خود قرار دارد. احیای غافلگیرکننده حزب وی در انتخابات بستگی زیادی به محبوبیت شخصی او داشت. اما بسیاری هشدار می‌دهند که رهبری آقای شولتز مشکلات و شکاف‌های عمیق‌تری را که سوسیال دموکرات ها را گرفتار کرده است، حل نمی‌کند.

یا همانطور که توماس کلاین بروکف از صندوق مارشال آلمان گفته است: «سوسیال دموکرات ها بسته جدیدی ارائه نمی دهند ، آنها به یک مرکزگرایی پیشنهاد می دهند که باعث می شود حزب پشت آن‌ها را فراموش کنید». سوسیال دموکرات‌های آلمان مانند بسیاری از احزاب خواهر خود در سایر نقاط اروپا سالهاست در بحران هستند و رای دهندگان سنتی طبقه کارگر را به شدت در سمت چپ و راست و رای دهندگان جوان شهری را به سبزها از دست داده اند.

در حال حاضر آقای شولتز نه تنها باید مطالبات پایگاه حزب چپ خود را برآورده سازد ، بلکه باید با چشم انداز سیاسی کاملاً جدیدی نیز برخورد کند؛ به جای دو حزب غالب که برای ائتلاف با یک شریک خود رقابت می کنند ، اکنون چهار حزب متوسط برای دستیابی به جایگاهی در دولت رقابت می کنند. برای اولین بار از دهه 1950 ، صدراعظم بعدی باید حداقل سه حزب مختلف را پشت یک توافق حکومتی بدست آورد-به این ترتیب نژاد محافظه کار آقای شولتز ، آرمین لاشچت ، از نظر تئوری هنوز می تواند او را به بهترین مقام برساند.

دوران جدیدی در سیاست به طور رسمی در آلمان آغاز شده است – و به نظر می رسد آشفته است. چشم انداز سیاسی آلمان ، از محلی برای ثبات خواب آوری که در آن چندین صدر اعظم بیش از یک دهه در آنجا اقامت داشتند، به چندین حزب تقسیم شده است که دیگر از نظر اندازه تفاوت چندانی ندارند.

علی آزادی

مرکل
نظرات (0)
افزودن نظر