اقبال جریان اصلاح طلب به مقوله عدالت در برخی سخنرانی ها و نوشته های اخیر گرچه گویای نوعی واقع نگری و تغییر است اما لازم است اصلاح طلبان ابتدا مسئولیت شرایط ناعدلانه کنونی را که محصول سال ها حضورشان در قدرت است بپذیرند .
جناح اصلاحطلب که از سال 76 و حتی قبل از آن قویترین پایگاه اجتماعی و بیشترین زمان حضور در قدرت را در فضای سیاست ایران داشتند امروز با دنبال کردن گفتمان «عدالت طلبی» به دنبال احیای پایگاه اجتماعی خود هستند. موضوعی که در این اواخر برای آن تئوری پردازی هم میکنند. به عنوان مثال میتوان به یادداشت محمدرضا جلایی پور، جامعه شناس، در این اواخر با عنوان «چرا و چگونه اصلاحطلبان عدالتخواهتر شوند؟» (لینک) اشاره کرد.
روز جمعه سید محمد خاتمی در حسینیه جماران به مناسبت مراسم چهلمین روز درگذشت علامه محمدرضا حکیمی راجع به موضوع «عدالت» صحبت کرد. او نشان داد که بر تعریف جایگاه خود در داخل نظام جمهوری اسلامی ایران تاکید دارد. این مراسم به خاتمی فرصت داد بعد از گذشت حدود 10 سال در حصر بودن از یک تریبون صحبت کند و به اصلاحطلبان جان دوبارهای ببخشد.
مراسم فوق در روز شنبه (17 مهر) بیش از همه مورد توجه روزنامه اصلاحطلب اعتماد با تیتر«گشایشهای نسبی سیاسی» قرار گرفت. این روزنامه عکسی از سخنرانی اخیر خاتمی و مهدی کروبی منتشر کرد که او هم چند روز قبل در منزل غلامحسین کرباسچی از سران حزب کارگزاران سازندگی سخنرانی کرده بود. کروبی هم در آن سخنرانی صحبت از حفظ راه امام خمینی (ره) همراه با اصلاحات آن کرده بود.
سایر رسانههای اصلاح طلب هم با شدت و ضعف به رویداد سخنرانی اخیر خاتمی پرداختند و نسبت به پوشش آن و تحلیل و تفسیرش اقدام کردند. فصل مشترک پوشش رسانهای سخنرانی خاتمی و تحلیلها و تفسیرها را میتوان در این گزاره دید که اصلاحطلبان معتقدند باید فضای سیاسی در جامعه باز شود و با وام گرفتن از صحبتهای خاتمی این نکته برجسته شد که در جامعه باید عدالت اجتماعی محقق شود.
دولت روحانی؛ سنگ محک اصلاحات
اصلاحطلبان مانند جناح اصولگرا در کارنامه خود نقاط مثبت و منفی زیادی دارند. شاید بهترین ارزیابی از کارنامه اصلاحطلبان را باید طی سالهای اخیر در انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور دولتهای یازدهم و دوازدهم دید.
در سال 92 عمده بدنه مردمی اصلاحطلبان خواهان انتخاب محمدرضا عارف بودند اما از سوی رهبران این جناح کنارهگیری عارف درخواست شد تا حسن روحانی انتخاب شود. روحانی همه تخممرغهایش را در سبد برجام گذاشت درحالیکه به اعتراف مقامات رسمی همان دولت برایشان سرانجامی نداشت و همین اواخر محمدجواد ظریف، وزیر خارجه هر دو دولت روحانی به اشتباهش درباره واژه تعلیق تحریمها در متن یکی از پیوستهای برجام اشاره کرد.
فرار از مسئولیت رکود فراگیر دولت یازدهم
در دولت اول روحانی، مردم ایران یک رکود شدید اقتصادی را تحمل کردند. بهای این رکود افزایش پیدا نکردن قیمت یکسری از کالاها در کوتاه مدت بود، هرچند قیمتها در بازه میانمدت افزایش پیدا میکرد. قدرت خرید مردم در دولت اول روحانی کاهش پیدا کرد اما اصلاحطلبان به شکل رسمی مسئولیت سیاستهای آن دولت را گردن نمیگرفتند. درحالیکه برای توافق بدون نتیجه برجام خوشحالی زیادی از خود نشان دادند.
اول تکرار،بعدا انکار
با نزدیک شدن به انتخابات دولت دوازدهم، خاتمی یکبار دیگر حمایت از روحانی را «تکرار» کرد. اما با انتخاب مجدد وی چون تاریخ مصرف روحانی در کرسی ریاست جمهوری به اتمام میرسید دیگر هیچیک از رهبران اصلاحطلبان مسئولیت سیاستهای ضد عدالت دولت را قبول نمیکردند.
برخی از تئوریپردازان اصلاحات هم از نظریات توسعه کمک میگرفتند تا بار سنگین تنگنای معیشت اقشار مختلف جامعه توجیه شود. البته خروج آمریکا از توافق و وضع سنگین تحریمها کمک میکرد تا به این نظریات نیاز نباشد چرا که دشمنی آمریکا کار را برای پاسخگو نبودن اصلاحطلبان راحتتر کرده بود.
افزایش سرسامآور قیمت کالاهای مصرفی و اساسی، گرانی دلار، گرانی ما فوق تصور کالاهای با دوام مانند خودرو و مسکن صرف نظر از خاستگاهشان در دولت دوازدهم روحانی اتفاق افتاد اما اصلاحطلبان برای احیای عدالت اجتماعی گامی برنداشتند.
عدالت طلبی فقط در شعار زیباست
عدالتطلب، عدالتجو یا عدالتخواه شدن و یا هر شعار دیگر زیبایی به اسم احیای عدالت زمانی معنی پیدا میکند که مانند حضرت علی (ع) فرد مسئول با برادر خودش هم تعارف نداشته باشد و اجازه تصرف دیناری از بیتالمال را به او ندهد. باید همه مسئولانی که دم از عدالت میزنند صرف نظر از جایگاه سیاسی و جناحیشان این الگو را آویزه گوش خود کنند.
نمیتوان در منطقهای ییلاقی و خوشآب و هوا در شمال پایتخت نشست و با گرانترین خودروها بین خانههای ویلایی و شبه کاخ در نقاط مختلف ایران تردد کرد و درد مردم دور افتاده در مناطق حاشیهای، سکونتگاههای غیر رسمی و استانهای محروم را فهمید.
اصلاحطلبان یک پایگاه اجتماعی خوب در میان اقشار متوسط و بالای جامعه داشتند، پایگاهی که بهواسطه بعضی سیاستهای دولت روحانی و مسئولیت ناپذیری رهبرانشان دچار تزلزل شد. آنها امروز برای احیای آن پایگاه اجتماعی ناگزیز هستند در وهله اول مسئولیت تصمیمات و حمایتهایشان را در قبال دولت روحانی و سایر امور مربوط به خودشان بپذیرند وگرنه در انتخابات بعدی ریاست جمهوری هم اگر چهرههایی از آنها تایید صلاحیت شود خودشان چندان رغبتی به حمایت از بین آنها نمیکنند چرا که نتیجه برایشان مشخص است!