اندیشکده آمریکایی “کوئینسی” در گزارشی نوشت: «حکام عرب، استفاده از شبکه نفوذ اسرائیل در آمریکا را به مثابه مهمترین محرک خود در توسعه روابط با تلآویو می نگرند.»
“اندیشکده کوئینسی” در گزارشی به واکاویِ دلایل میلِ حکام اقتدارگرای عرب جهت عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی پرداخته و به طور خاص و با ذکر شواهدی، دسترسی به شبکه نفوذ اسرائیل در آمریکا و بهره برداری از آن در راستای منافع خود را از جمله مهمترین دلایل در این رابطه معرفی میکند.
اندیشکده کوئینسی در این زمینه می نویسد: «هفته گذشته آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا با همتایانِ اماراتی و اسرائیلی خود در مورد مسائل منطقه ای، برنامه هسته ای ایران، تمایل مشترکشان به توسعه “توافق ابراهیم” که در دوران ترامپ بنیانگذاری شد، و به طور کلی سیاست خارجی آمریکا در قبال منطقه خاورمیانه، گفتگو و رایزنی کرد.
حضور وزرای خارجه امارات و اسرائیل در نشست مشترک با بلینکن و متعاقبا برگزاری یک کنفرانس مطبوعاتی در وزارت خارجه آمریکا با حضور افراد مذکور، همه و همه نشان از ظهور یک واقعیت جدید دارد: تلاش رسمی و مشترکِ اسرائیل و شماری از کشورهای عربی در منطقه جهت شکل دادن و هدایتِ سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه در هماهنگی با منافع خود.
لابی گری های اسرائیل و دیگر دولت های خاورمیانه ای جهت اثرگذاری بر سیاست های منطقه ای آمریکا، پدیدهای جدید نیست. اسرائیل، عربستان سعودی، امارات، مصر، و دیگر دولت های عربی همواره سعی داشته اند تا سیاست های آمریکا در منطقه خاورمیانه به نوعی در راستای اهداف و منافع آن ها باشد. برای کشورهای عربی، حکام آن ها همواره منفعت خود را در سرکوب سنگین داخلی و حفظ حکومت مطلقه خود و در عین حال حراست و حمایت از وضعیت موجودِ ژئوپلیتیک و حفظِ درگیر بودن آمریکا در مسائل خاورمیانه (جهت حراست از امنیتِ آن ها و نظمی که مورد حمایت آن ها باشد)، تعریف کرده اند. برای اسرائیل، علاوه بر حراست از وضعیت موجود منطقه ای، این رژیم به دنبال عادی سازی روابط با کشورهای منطقه با اسرائیل و به حاشیه راندن آرمان ملت فلسطین است. در عین حال، در چهارچوب توافقات مرتبط با عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل، تل آویو سعی دارد تا نوعی ائتلاف سازی را نیز علیه ایران به عنوان اصلی ترین رقیب منطقه ای خود در دستورکار قرار دهد.
اسرائیل در سال ها و دهه های اخیر در ایجاد شبکه های نفوذ در چهارچوب ساختار سیاسی آمریکا، کاملا موفق عمل کرده و به طور خاص بر سیاست خارجی آمریکا در مورد منطقه خاورمیانه نیز اثرگذاری قابل توجهی دارد. با این حال، در شرایطی که منافع نخبگان سیاسی عرب و اسرائیل، در برخی حوزه ها با یکدیگر همراه شده، بسیاری از لابی گری های آن ها نیز به نوعی همسو گشته است. در این راستا، بسیاری از حکام اقتدارگرا و دیکتاتور عرب عملا سعی داشته اند تا از شبکه نفوذ اسرائیل در ساختار سیاسی آمریکا، در راستای منافع خود بهره برداری کنند. در این راستا، بسیاری از دولت های عرب در سال های اخیر، از سپر حفاظتی شبکه نفوذ اسرائیل در آمریکا استفاده کرده اند و بسیای از جنایات و اقدامات نادرست خود را از این طریق پوشانده اند. اضافه بر این، آن ها توانسته اند تا جریانِ فروش گسترده سلاح از سوی آمریکا به خود را نیز حفظ کنند و در عین حال در ترویج و تبلیغ تصویری شیطانی از دشمنان داخلی و منطقه ای خود نیز از شبکه نفوذ اسرائیلی در آمریکا بهره برده اند.
اگرچه “توافق ابراهیم” را بایستی نقطه اوج تلاش های اینچنینی دانست با این حال حتی قبل از عادی سازی روابط اسرائیل با کشورهایی نظیر امارات، بحرین، مراکش و سودان نیز شاهد رویه هایی از این نوع بوده ایم. در این چهارچوب، اسرائیل به طرق مختلف سعی دارد تا بقیه کشورها نظیر عربستان سعودی را که آن ها نیز اسرائیل را به رسمیت نمی شناسند، به سمت عادی سازی روابط با تل آویو سوق دهد.
کشوری نظیر امارات به خوبی نشان می دهد که چگونه یک کشور عربی بواسطه عادی سازی روابط با اسرائیل سعی دارد تا شبکه نفوذ تل آویو در آمریکا را در کنترل خود بگیرد. در شرایط کنونی، امارات روابط گسترده ای را با سازمان ها و اندیشکده هایی نظیر “کمیته یهویان آمریکایی”، “اتحادیه ضد افترا”، “کنفرانس روسای سازمانهای بزرگ یهودی آمریکا”، “بنیاد دفاع از دموکراسی ها”، “آیپک” و دیگر نهادهای وابسته به اسرائیل در آمریکا برقرار کرده است. در این چهارچوب شاهدیم که نهادهایی نظیر آیپک قویا مدل رهبریِ امارات متحده عربی را در مسائلی نظیر مقابله با تروریسم و افراط گرایی ستوده اند و حتی امارات را کشوری چند قطبی و دموکرات معرفی کرده و می کنند.
در این راستا، اخیرا سفیر اسرائیل در آمریکا نیز قویا از درخواست امارات جهت خرید جنگنده های اف 35 از آمریکا حمایت کرده است. در اوایل سال جاری میلادی نیز اخبار مختلفی مبنی بر اینکه اسرائیل با دولت بایدن رایزنی کرده تا به امارات، عربستان و مصر در مسائل حقوق بشری فشار نیاورد، منتشر شد.
در ماه ژوئن گذشته نیز شاهد بودیم که کمیته یهودیان آمریکا ، به طور رسمی دفتر خود در ابوظبی را افتتاح کرد. امری که با استقابل گرم وزیر خارجه امارات متحده عربی نیز همراه شد. جدای از این ها، امارات به همراه بحرین و عربستان سعودی، تلاش های زیادی را در شرایط کنونی انجام می دهند تا با رهبران عالی رتبه یهودی و مسحیی مستقر در آمریکا ارتباط بگیرند. البته که این تلاش های آن ها در راستای یک پروژه بزرگتر جهت ترویج به اصطلاح “اسلامِ میانه رو”(اسلامی که تحت کنترل دولت باشد) است که در نوع خود بتواند غرب را نیز جذب کند و مخالفت های داخلی(در کشورهای مذکور) را نیز با سرکوب سنگین مواجه سازد. در این راستا شاهد بودیم که عربستان سعودی در سال های 2018، 2019، و 2020، میزبان هیات هایی از رهبران عالی رتبه مسیحی آمریکا بوده و حتی برخی مقام های عربستانی در چهارچوب ابتکاری در سال 2020، از اردوگاه آشوویتز که اسرائیل معتقد است پدیده هلوکاست در آن اتفاق افتاده(در لهستان) بازدید کرده اند.
در اوایل ماه جاری میلادی نیز برخی مقام های بحرینی به نیویورک سفر کردند و در سفر خود با برخی رهبران جامعه یهودیان آمریکا دیدار کرده و در کنفرانس روسای سازمان های عمده یهودی آمریکایی نیز شرکت کردند و به نوعی سعی داشتند تا حمایت آن ها را به خود جلب کنند تا به نوعی بتوانند در آینده از شبکه نفوذ این سازمانها و اسرائیل در آمریکا به نفع خود استفاده کرده و لابی گری کنند.
اضافه بر این ها، شبکه نفوذ اسرائیل در آمریکا، حمایت های زیادی را نیز از محمد بن سلمان ولیعهد عربستانسعودی در پی قتل جمال خاشقچی از خود نشان داد. در این راستا، افرادی نظیر “جاش بلاک” مدیر وقت گروه لابی گری موسوم به “پروژه اسرائیل” در پیامی توئیتری جمال خاشقچی را فردی تروریست که ارتباطات نزدیکی با اسامه بن لادن، داعش، حماس داشت و می خواست پادشاهی عربستان را سرنگون کند و در عین حال از سوی قطر و ترکیه و ایران نیز حمایت می شد، معرفی کرد.
آیپک نیز قویا از “عبدالفتاح السیسی” دیکتاتور مصر حمایت کرده است. این اقدام آیپک علی رغم حرکت السیسی در انجام کودتا علیه دولت محمد مرسی و سکوب خونینِ مردم مصر انجا می گیرد. در این چهارچوب، لابی آیپک کمک های قابل توجهی را به رژیم السیسی انجام داده تا مانع از قطع شدن کمک هالی نظامی آمریکا به مصر در پیِ وقوع کودتای غیرقانونی در این کشور شود.
مغرب و سودان نیز به عنوان دو کشوری که اخیرا روابط خود را با اسرائیل عادی سازی کرده اند، همواره سعی داشته اند تا از شبکه نفوذ اسرائیل در آمریکا در راستای مقاصد خود بهره ببرند. در این راستا، اخیرا وزیر خارجه مغرب “ناصر بوریتا” در کنفرانس آیپک شرکت کرد و تمایل کشورش به توسعه روابط با اسرائیل را اعلام کرد. در این رابطه، اسرائیل نیز لابی گری های زیادی را در آمریکا انجام داده تا حاکمیتِ مغرب بر “صحرای غربی” به رسمیت شناخته شود. امری که از سال 1975 از سوی دولت آمریکا از مراکش دریغ شده و نهادهای اسرائیلی به عنوان پاداش رژیم مراکش در عادی سازی روابطش با این رژیم، لابی گری در این رابطه را به نفع رباط آغاز کردهاند.
در مورد سودان نیز لابی های اسرائیلی تلاش های فراوانی را انجام دادند تا بالاخره توانستند دولت سودان را به دلیل اقدامش در عادی سازی روابط با اسرائیل، از لیست کشورهای حامی تروریسم و تحریم های آمریکا خارج کنند.
همانطور که مثال های مذکور نشان می دهند، اقتدارگرایانِ عرب در اقصی نقاط خاورمیانه سعی داشته اند تا از شبکه نفوذ اسرائیل و لابی های آن در واشنگتن به نفع خود بهره ببرند و ضمن تقویت موضع داخلی خود، موقعیت بین المللی شان را نیز تقویت کنند. در این چهارچوب، حکام عرب مخصوصا با توجه به کاهش تعهدات نظامی آمریکا در خاورمیانه، در دسترس بودنِ شبکه لابی گری اسرائیل را کاملا در راستای منافع خود دیده و آن را ضروری ارزیابی می کنند».