یک راه حل کلیدی برای مهار اردوغان و علی اف

این روزها کمتر کسی است که نداند اردوغان سودای امپراتوری در سر دارد. اشتهایش کم هم نیست. هوای داشتن دو امپراتوری به سرش زده است. هم به دنبال احیای امپراتوری اسلافش است و هم میخواهد یک امپراتوری جدید تشکیل بدهد که از نگاه وی، وارث چندین امپراتوری باستانی است. با تلفیق دو اندیشه پان ترکیسم و نوعثمانی گری (اخوانی)، هم به دنبال تصاحب مرزهای تاریخی عثمانی از شرق اروپا و شمال آفریقا تا جزیره العرب است و هم می خواهد قیم مردم تورک زبان از شرق اروپا تا چین و مغولستان باشد. اینقدر وسعت این امپراتوری خیالی بزرگ است که تنه به تنه امپراتوری تاریخی بریتانیا میزند. این روزها اما اردوغان برای بلندپروازی های خود یک شریک هم پیدا کرده است. علیف باکویی به نظر می رسد برای رهایی از بحران هویتی که ناشی از جدایی از سرزمین مادری است با اردوغان همداستان شده تا مگر هویتی جدید برای جمهوری خودخوانده اش بیابد.

 

بلندپروازی های تخیلی-توهمی اردوغان البته موضوعیت چندانی برای جمهوری اسلامی ندارد، آنچه مهم است بهره ای است که آمریکا و اسراییل از خیالپردازی های بی فرجام وی میبرند. گرد و خاک هایی که اردوغان از سوریه تا قفقاز به راه می اندازد، جز هزینه های سنگین برای دولت وی دستاورد چندانی ندارد اما هم مردم منطقه را به رنج می افکند و هم رفع و رجوع آن ها وقت و تمرکز ایران اسلامی را می گیرد. در نتیجه به نظر میرسد بهتر است با ابزارهای بازدارنده از اقدامات هزینه آفرین وی پیشگیری کنیم تا آنکه بعدا مجبور به معالجه شویم.

 

آخرین نقشه اردوغان و علیف آنست که برای تأسیس امپراتوری پان تورکشان، گذرگاه زنگزور را از چنگ ارمنستان به درآوردند تا بدین طریق ضمن اتصال ترکیه با جمهوری باکو، دو ضربه اساسی به کشور ما وارد کنند. اول آنکه دسترسی ایران به ارمنستان و از مسیر آن به گرجستان و اروپا را قطع کنند و دوم آنکه در بلند مدت ایران را از پروژه بسیار مهم “یک کمربند یک راه” چین حذف نمایند. لازم به یادآوری است که پیش از این، با حاتم بخشی رضاخان از سرزمین ایران، نخجوان به ترکیه متصل شده است. همین مسئله، با توجه به فتوحات اخیر علیف در جنگ قفقاز، دندان طمع اردوغان و علیف را برای اتصال بقیه این مسیر یعنی نخجوان به جمهوری باکو تیز کرده است. لکن همسایه ماندن ایران و ارمنستان، به حدی از منظر ژئوپلتیک برای کشور ما حائز اهمیت است که به هیچ قیمتی اجازه تحقق این نقشه را نخواهد داد.

 

البته ایران اسلامی برای مهار بلندپروازی های اردوغان و علیف، ابزارهای بالفعل و ظرفیت های بالقوه بسیاری دارد. اما در اینجا به دنبال پرداختن به یکی از ظرفیت های بسیار مهمی هستیم که تا حد زیادی مغفول مانده است. ترکیه اردوغان و جمهوری باکو، در برابر ایران یک پاشنه آشیل راهبردی دارند که گویا همچون خود ما از آن غافل اند. اردوغان نه تنها برای تأسیس امپرتوری پان تورکش، بلکه برای هرگونه ارتباط مؤثری با شرق عالم، نیازمند دریای کاسپین است. یعنی اگر نخواهد روابط حسنه ای با ایران اسلامی داشته باشد و همچنین نخواهد متحمل هزینه های گزاف چندین برابری شود، چاره ای ندارد جز اینکه از دریای کاسپین به عنوان مسیر ترانزیتی استفاده کند. به این صورت که از طریق اتصال آذربایجان به ترکمنستان و قزاقستان (سه ضلع امپراتوری تخیلی پان ترک)، مسیر ترکیه به سوی شرق را هموار نماید. آسیبپذیری جمهوری باکو در دریای کاسپین حتی بسیار بیشتر از ترکیه است چون بخش عمده حیات و پیشرفت اقتصادی خود را مدیون منابع نفتی و گازی این دریاست ضمن آنکه پایتخت و بخش عمده اماکن حیاتی و حساس خود را بر ساحل آن گسترده است.

 

همانطور که میدانیم کشور ما در دهههای اخیر حضور اقتصادی و نظامی چشمگیری در آبهای آزاد داشته و از منظر نظامی سالیان زیادیست که به برترین قدرت دریایی در منطقه غرب آسیا بدل شده است. توجه ویژه به دو نیروی دریایی سپاه و ارتش در دو دهه اخیر بر ابعاد تاکتیکی و استراتژیکی این قدرت بشدت افزوده و آن را در سطح جهانی مطرح نموده است. آخرین جلوه از چنین قدرتی حضور اخیر ناوبندر مکران در اقیانوس اطلس بود که توجه کارشناسان نظامی بسیاری را در جهان برانگیخت.

 

نکته مهم در اینجا این است که با توجه به اهمیت غیرقابل قیاس آبهای آزاد نسبت آبهای محصوری همانند دریای کاسپین، تاکنون تمرکز حضور اقتصادی و نظامی کشور ما معطوف بر جنوب کشور بوده و چنین حضوری را در دریای کاسپین شاهد نبوده ایم. اکنون اما به نظر می رسد جهت خنثی سازی طمع دشمنان نیاز داریم که این حضور را  بیش از پیش تقویت نماییم. عضویت اخیر ایران در سازمان همکاری های شانگهای که دو همسایه ساحلی ما روسیه و قزاقستان هم عضو آن هستند، تسهیل کننده چنین حضوری است. به همین جهت، هم نیازمند آن هستیم که با گسترش ارتباطات تجاری با بندرهای روسیه و ترکمنستان و قزاقستان، یک خط دائمی ترانزیتی در دریای کاسپین داشته باشیم و هم جهت تأمین امنیت این خط ترانزیتی، با یک حضور نظامی قدرتمند و بازدارنده، بلندپروازی های طماع گونه امثال اردوغان و علیف را مهار کنیم. اگر علیف و اردوغان مایلند با در دست گرفتن کلید قطع و وصل مسیر تزانزیتی ما به اروپا، کشورمان را در تنگنای ژئوپلتیکی گرفتار کنند، خوب است ما هم با در دست گرفتن کلید قطع و وصل مسیر اتصال جمهوری باکو و ترکیه به جهان شرق، یک توازن راهبردی با آن ها برقرار کنیم. قطعا مقامات ترکیه و جمهوری باکو هم به قابلیت های نیروی دریایی ایران در سطوح مختلف واقفند و هم به آسیب پذیری های بسیار خود در دریا. پس می توان امید داشت که به این ترتیب دست از طمع کشیده و حسن همجواری با ایران اسلامی را در پیش گیرند.

 

سخن آخر آنکه، ده روز دیگر مذاکرات سه جانبه ای با حضور مقامات سه کشور روسیه، ارمنستان و جمهوری باکو برای تعیین مرزهای نهایی ایروان و باکو انجام می شود. خوب است مقامات کشور ما به هر ترتیب دیپلماتیک یا حتی غیردیپلماتیک به مقامات هر سه کشور تفهیم کنند که ایران نه هرگز ذره ای از منافع راهبردی خود در منطقه قفقاز کوتاه می آید و نه هرگز تعیین سرنوشت مرزها و مسیرهای ترانزیتی اش را به کشورهای دیگر میسپارد.

نظرات (0)
افزودن نظر