قریب به دو سال است که کرونا در ایران قربانی میگیرد و آمار رسمی آن اعلام شده است. تعداد کشتههای این بیماری از مرز 120 هزار نفر هم گذشته است؛ تصور کنید اگر این جمعیت قرار بود به تماشای بازی فوتبال استقلال و پرسپولیس در استادیوم آزادی بروند باز هم حدود 30 هزار نفرمجبور بودند بیرون از استادیوم بایستد!
بله کرونا در ایران بسیار قربانی گرفته و این آماری هم که ثبت شده است به گفته برخی مقامات مسئول شامل همه قربانیان بیماری نیست. به علاوه اینکه هر خانواده ایرانی که کرونا در آن داغی کاشته است دیگر شبیه دو سال پیش نیست و از حال و هوای شاد آن خانه کاسته شده است.
زمانی بهانه خیلی از ما این بود که در کشور واکسن نیست و برای همین اعلام آمار جانباختگان ما را برآشفته میکرد که چرا در خیلی کشورهای دیگر واکسیناسیون 70 درصد جمعیتشان پایان پیدا کرده اما در داخل هنوز یک دوز واکسن تزریق نشده است.
امروز واکسن هست…
روزگاری تولید واکسن داخلی و طولانی شدن فرایند تولیدش ناراحتمان میکرد. اما درسال جاری و از شهریور به بعد با ورود واکسنهای سینوفارم، آستارازنکا و تولید محدود چند واکسن داخلی مانند برکت تا حد زیادی به نیاز واکسیناسیون جمعیت کشور پاسخ داده شد.
امروز بنابر صحبتهای مسئولان کشور حداقل 50 درصد کشور دو دوز واکسن زدهاند. حتی صحبت از تزریق واکسن دوز سوم بعضی گروههای سنی و درمعرض خطر است. هرچند هنوز هم آنها که سلامتشان برایشان مهم است نقدهایی به چگونگی واکسیناسیون در کشور مطرح میکنند که بعضی از این نقدها منصفانه و درست است.
اما این مقاله قصد پرداختن به این موارد را ندارد و در این مقاله فقط و فقط قرار است راجع به واکسن نزدهها صحبت شود.
17 میلیون واکسن نزده
واکسن نزده ها تعدادشان کم نیست. جمعیتی بزرگ که روزنامه همشهری چند وقت پیش تعداد آنها را 17 میلیون اعلام کرد که 25 درصد جمعیت کل کشور را شامل میشوند. گروهی که اگر تا کنون قصدی برای واکسینه شدن داشتند تاکنون اقدام کرده بودند و حداقل در سامانه ثبت نام واکسن اسمشان را وارد میکردند.
از رصد افکار عمومی مشخص است این جمعیت بزرگ و ناهمگون برای واکسن نزدن دلایل مختلفی دارند. عدهای کرونا را دروغ بزرگ میدانند و واکسن را هم در سناریوی دروغ خود تجزیه و تحلیل میکنند. برخی، شاید اندک، به چنین نگرشهایی رنگوبوی شله مذهبی توام با خرافات میدهند و اگر کرونا را باور کنند هنوز در ادرار شتر و مدفوع الاغ دنبال شفا میگردند!
جمعیتی کرونا را باور دارند اما با سناریوهای توطئه بر این باورند که در واکسنها تراشههای ردیابی و کنترل رفتارشان به کار رفته است. عدهای دچار ترس از عوارض آن هستند و البته دلایل گوناگون دیگر که شاید پرداختن به همه آنها از حوصله این متن خارج است.
لزوم چاره اندیشی توسط دولت و حاکمیت
در برابر این شکل از نگاه به کرونا و پرهیز از تزریق واکسن، دولت و حاکمیت نمیتواند و نباید بیتفاوت بماند. هرچند برخی پیشنهاد گزینه واکسن زدن اجباری را مطرح میکنند اما رفتن به سراغ گزینه واکسیناسیون اجباری هم شاید آنچنان که باید قابل دفاع نباشد . دولت برای چارهجویی این وضع چندی پیش موضوع هوشمندسازی قرنطینه و اعمال محدودیتها را مطرح کرد که بهنظر میرسد برای اجرای همین سیاست تا کنون تعلل صورت گرفته است.
به هر حال بیماری کرونا موضوع فردی نیست بلکه جنبه اجتماعی دارد، از سویی احترام به حق آزادی افراد ایجاب میکند کسی مجبور به واکسن زدن نشود. اما همانطور که اجبار ماسک توانست در بعد اجتماعی به جلوگیری از پیشروی بیماری کمک کند بهنظر میرسد وقتش رسیده است برخی محدودیتهای اجتماعی مانند کاهش سقف تراکنش بانکی و مبادلات الکترونیک مالی افراد واکسن نزده، جلوگیری از برخی خدمات اجتماعی مانند محدودیت در تهیه بلیت کنسرت و سینما و راهکارهایی که افراد را از حالت بیخیالی دربیاورد در مورد این دسته از افراد اعمال شود.
البته از آنجایی که آدمیزاد موجودی ذیشعور است باید گفت واکسن نزده ها اغلب به دلیل ترس یا ناآگاهی است که اقدام به تزریق واکسن نمیکنند و اگر تلاش برای آگاهی بخشی گسترده شود میتوان جمعیت راغب به واکسن زدن را بیشتر کرد.
2 پیشنهاد به دولت و اهالی رسانه
بنابراین 2 توصیه پایانی این نوشتار را میتوان به این موضوع اختصاص داد که باید برای اقناع بیشتر و بهتر قشر واکسن نزده از طریق صداوسیما، رسانههای برخط، مطبوعات و رسانههای اجتماعی اقدام کرد و طراحی کمپینهای موثری را دنبال کرد. به عبارتی لازم است برای این 17 میلیون نفر واکسن نزده طرحی نو در انداخت.
توصیه دیگر اینکه اعمال محدودیتها برای قشر واکسن نزده نباید به طرد کامل این افراد توام با برخورد سرد، خشک و خشن بینجامد، بلکه سیاستهای کلان دولتی در این خصوص ضمن شجاعانه و مقتدرانه بودن باید ماهیت پدرانه و دلسوزانه داشته باشد.