تجمع اخیر مردم اصفهان یکبار دیگر چالش آب را به سرخط خبرها و یکی از موضوعات در دستور کار سازمانها و مقامات تبدیل کرد.
چند ماه قبل و در اوایل تابستان همین امسال نیز بود که به دلیل مشکلات آبی، تجمعات اعتراضی در استان خوزستان شکل گرفت. همچنین از سالهای گذشته تا به امروز اختلافاتی درباره نحوه مدیریت مصرف منابع آبی بین استانهایی مانند خوزستان، اصفهان، چهارمحال و بختیاری و یزد پیشآمده است.
ایران بر روی کمربند خشک و نیمهخشک جهان قرارگرفته است. بااینوجود به دلیل کشاورزی و استفاده گسترده از منابع آب زیرزمینی بهمرور سطوح خاکی فشردهشده که همین امر منجر به فرونشستهایی میشود. بسیاری از استانهای کشور در حال حاضر گرفتار چنین پدیدهای شدهاند که در این میان میتوان به خوزستان، خراسان جنوبی، فارس، خراسان رضوی، تهران، اصفهان و … اشاره کرد. فرونشست زمین حتی در استانهایی مانند مازندران و گلستان نیز مشاهدهشده است.
چالش کمبود آب در کشور و پیامدهای آن اگر با برنامهریزی صحیح مدیریت نشود احتمال تشدید وضعیت افزایش خواهد یافت. بر این اساس ضرورت دارد الگوی توسعه صنعتی و کشاورزی در کشور تغییر یابد.
در حال حاضر کارخانههای فولاد، پتروشیمی و ذوبآهن در مناطق بعضاً کویری یا کم آب احداثشدهاند که همین مسئله موجبات ایجاد مشکلات اساسی برای محیطزیست آن مناطق یا استانهای مجاور شده است. بنابراین پیش از ایجاد هر صنعت آب بر ضرورت دارد الزامات و شرایط زیستمحیطی آن منطقه بهطورجدی در نظر گرفته شود. متأسفانه در حال حاضر اخذ مجوز کارخانههای فولاد و پتروشیمی بیش از آنکه بر اساس عقلانیت، منطق و ارزیابی شرایط جغرافیایی آن مناطق باشد معمولاً خروجی چانهزنی و «کسب امتیاز» توسط مقامات و مسئولانی مانند نمایندگان مجلس است.
به همین دلیل است که استان اصفهان با اینکه طی ۵۲ سال اخیر کمبارشتر از ۲۴ استان کشور بوده اما بیشترین و بالاترین بارگذاری صنایع، سرمایهگذاری داخلی و خارجی در آن صورت گرفته است. بارندگی استان اصفهان تنها از استانهای یزد، سمنان، سیستانوبلوچستان، خراسان جنوبی، کرمان و قم بیشتر بوده است.
نکته جالب آن است بخش عمدهای از صنایع سنگین و بزرگ کشور در استانهای اصفهان، کرمان و یزد واقع شدهاند. سه استانی که به لحاظ بارش در کل کشور شاخص بسیار نامناسبی دارند.
با این مثال به نظر میرسد برخی نمایندگان یا استانداران صرفاً بر اساس نفع محلی و اشتغالزایی در حوزه انتخابیه متبوع خود بدون توجه به ملاحظات زیستمحیطی در پی به دست آوردن چنین امتیازاتی یا گنجاندن چنین طرحهایی در بودجه سالیانه میباشند.
مسئله حائز اهمیت دیگر به کشت محصولات آببر مانند برنج و هندوانه در برخی مناطق کم آب کشور برمیگردد. بدون شک نمیتوان حکم کلی به عدم کشت مواد غذایی و محصولات کشاورزی داد اما ضرورت دارد حداقل در مناطق کم آب اینگونه محصولات کشت نشوند.
واضح و مبرهن است در استانی مانند اصفهان هرگز نباید اجازه داد برنج کشت شود و این محصول صرفاً باید در مناطق و نواحی پر آب مانند شمال کشور کشت شود. لذا حتماً ظرفیت و استعداد آبی هر منطقه میباید در انتخاب نوع محصول قابلکشت در نظر گرفته شود. نکته جالب آن است که مثلاً استان اصفهان در حوزه تولیدات کشاورزی بهرغم اینکه از 24 استان کشور کمبارشتر است اما درمجموع رتبه ششم را در تولیدات کشاورزی کشور دارد.
چالشهایی که در سالهای اخیر در استانهایی مانند اصفهان، خوزستان، یزد و … پیشآمده بهمثابه زنگ هشداری برای مسئولان است که حتماً میباید با مجموعهای از اقدامات کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت سروسامانی به این شرایط داده شود.
از این بابت ضرورت دارد به دلیل ایجاد مشکل حاد ناشی از کمآبی که احتمالاً در آینده تشدید خواهد شد حکمرانی دقیقی در این حوزه اعمال شود. مثلاً دولت میتواند دستورات کوتاهمدتی در ارتباط با نوع محصولات قابلکشت برای هر منطقه صادر نماید یا اینکه برای احداث صنایع فولادی و پتروشیمی حتماً میباید ارزیابی زیستمحیطی صورت گیرد و بههیچوجه در مناطق کم آب و کویری، کارخانهای احداث نشود.