باطن بررسی می‌کند؛
دلیل تلاش اصلاحات برای تصاحب دولت با وجود اعتقاد به بی‌اختیار بودن رییس جمهور چیست؟

اصلاح‌طلبان بارها بر کم بودن اختیارات قوه مجریه و بدون قدرت بودن رییس‌جمهور تاکید کرده‌اند، با این حال هیچگاه به این پرسش ‍پاسخ درستی نداده‌اند که چرا با وجود همه این محدودیت‌های اختیارات قوه مجریه بازهم برای تصاحب دولت با چنگ و دندان تلاش می‌کندد.

به گزارش پایگاه خبری باطن با نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست‌جمهوری و آغاز فعالیت‌ نامزدها و گروه‌های گوناگون برای این کارزار انتخاباتی برخی از موارد پررنگ‌تر شده و در برابر آن برخی دیگر از مطالب، به عمد یا به صورت ناخودآگاه کم‌رنگ‌تر شده و به حاشیه رانده می‌شوند، در حالی که تا مدتی پیش از آن در مرکز توجه و استدلال‌های افراد و گروه‌هایی مشخص قرار داشتند.
یکی از این موارد که برای همگان آشناست، بحثی است که اصلاح‌طلبان همواره درباره اختیارات ریاست‌جمهوری و بدون قدرت بودن قوه مجریه مطرح کرده و در شرایط گوناگون این مدعا را دستاویزی برای گلایه و گرفتن حق به جانب خود و یا توجیه ناتوانیشان در اداره امور کشور قرار می‌دهند.
نکته جالب اما اینجاست که سخنرانی پیرامون این کمبود اختیارات و محدودیت قدرت، تنها زمانی رونق دارد که اصلاح‌طلبان یا نزدیکان به آنها قوه مجریه را در اختیار داشته‌اند. وگرنه در شرایطی که دولت در اختیار رقیب باشد هیچ سخنی از کمبود و محدودیت نسیت و رقبا پیوسته در روند اداره کشور از سوی اصلاح‌طلبان مورد سرزنش و انتقاد قرار می‌گیرند.
جالب‌تر اینکه در هنگامه انتخابات چنین استدلال‌هایی از بیخ و بن به دست فراموشی سپرده می‌شوند، چنانکه گویی هرگز در میان نبوده‌اند. دلیل این برخورد آن است که اصلاح‌طلبان نشان داده‌اند، در صورتی که بختی برای دست یافتن به قدرت داشته باشند هیچگاه این فرصت را از کف نمی‌دهند و این علاقه شدید به هیچ روی با گلایه از نبود قدرت و اختیار در نهادی که قصد فتح آن را دارند قابل جمع و تطبیق نیست، چرا که اگر بخشی از حاکمیت دارای هیچ قدرتی نبوده و اثری در اداره امور ندارد، پس چرا برای رسیدن به آن جدّی بلیغ به کار می‌بندند؟!
پرسش بالا در عمل هیچگاه توسط اصلاح‌طلبان پاسخی شایسته نیافته و آنها همواره تلاش کرده‌اند تا با سکوت و به آرامی از کنار آن عبور کنند. به ویژه اینکه چنین پرسشی در هنگام انتخابات ریاست جمهوری نیز مطرح شده باشد.
در میان انبوه نظرات ریز و درشت اصلاح‌طلبان درباره موضوعات رنگارنگ هیچ نشانی از پاسخ پرسش یاد شده نمی‌یابیم جز یکی دو مورد و آن اینکه درست است که اختیارات و قدرت قوه مجریه محدود است اما اصلاحات باید تلاش کند که از همین روزنه باریک نیز برای مصالح مردم بهره‌برداری کند!!!
البته روشن است که چنین استدلالی هیچ‌گونه پایه و اساس محکم و استواری ندارد، چراکه کارنامه دولت‌های اصلاحات یا نزدیک به اصلاحات در دوره مسئولیتشان نشان می‌دهد که آنها چندان نیز در ادعای خود نسبت به خدمت مردم صادق نبوده‌اند.
اما از این مطلب که بگذریم اصلاح‌طلبان نه تنها با عامه مردم، بلکه با بخشی از جامعه که هوادار آنها به شمار می‌آیند نیز صادق نبوده‌اند. ‌ با نگاهی گذرا به عملکرد اصلاح‌طلبان در دولت‌های مورد مسئولیتشان روشن می‌شود که آنها هیچگاه به وعده‌هایی که در طول دوران فطرت قدرت یا موسوم انتخابات به طرفدران خاص خود داده یا شعارهایی که پیوسته سرداده‌اند، عمل نکرده‌اند.
پیدا کردن چنین مواردی کار بسیار آسانی است. کافی است که بر اساس تاریخ دوره‌هایی که اصلاحات در قدرت حضور نداشته یا سعی در جدا نشان دادن خود از قدرت داشته است، نگاهی به آرشیو رسانه‌های وابسته به آنان بیاندازیم تا روشن شود که از فهرست بلند و بالای وعده‌ها و انتقاداتشان در این بازه‌های زمانی به کدام یک ذره‌ای عمل کرده‌اند.
اما دلیل واقعی این رفتار اصلاح‌طلبان و دست یازیدن آنه به چنین حربه‌ تناقض‌آمیزی چیست؟ دو حالت برای پاسخ به این ‍پرسش وجود دارد. نخست اینکه اصلاح‌طلبان خود می‌دانند که ادعای آنها در مورد محدودیت اختیارات نادرست است و دوم اینکه آنها واقعا به این ادعا باور دارند. در حالت نخست، وضعیت کاملا روشن است و اگر افرادی چنین رفتاری داشته باشند بدون تردید سودجویانی بیش نیستند که قصد انحراف افکار عمومی را دارند.
در حالت دوم وضعیت کمی بغرنج است. چگونه می‌شود که شخص یا گروهی به بب اختیار بودن نهادی باور داشته باشد، اما باز هم برای تصاحب آن تلاش کند؟ مساله تنها هنگامی روشن می‌شود که متغیر جدیدی وارد معادله شود. به این معنی که باید منافع دیگری در دولت وجود داشته باشد که اصلاح‌طلبان حاضر باشند برای دستیابی به آن تلاش کنند، حتی اگر به کفایت قدرت و اختیارات دولت اعتقادی نداشته باشند. باید گفت که مسلما چنین منافعی وجود دارد. دولت به عنوان قوه مجریه و توزیع کننده بودجه کشور و همچنین مالک صدها بنگاه اقتصادی بسیار بزرگ می تواند بهشت کسانی باشد که از قوه مجریه چشم به منافع اقتصادی دارند.
از سوی دیگر دستگاه دیوانسالاری دولت که طول و عرض بسیار زیادی نیز دارد، شمار بسیاری میز مدیریت فراهم می‌کند که اصطلاح‌طلبان و همراهان و نزدیکانشان از نشستن بر پشت آنها سرمست خواهند شد و چه دلیلی از این بزرگتر برای کسانی که در طول چهار دهه از گذر انقلاب باره رنگ عوض کرده و تغییر عقیده داده‌اند تا بلکه در پوششی نو بتوانند به قدرت درست یابند و در این مسر شعارهای بی‌شماری را بر سر زبان‌ها انداخته‌اند در حالی که همه آنها در گذر زمان رنگ باخته و به تار و پودی پوسیده بدل شده‌اند.
به هر روی تفاوتی در نگاه واقعی اصلاح‌طلبان به مساله اختیارات قوه مجریه وجود ندارد و مهم نیست که آنها به این محدودیت‌ها اعتقاد دارند یا به آن وانمود می‌کنند. طبق آنچه در بالا گفته شد اصلاح‌طلبان در هر حالتی تنها برای دستیابی به منافع خود تلاش می‌کنند.

ممکن است شما هم بپسندید
پاسخ دهید

ایمیل شما منتشر نمیشود