یک فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به پیشبینی نهادهای معتبر نظرسنجی مبنی بر کاهش مشارکت انتخاباتی به باطن گفت: بحث مشارکت مردم یک دغدغه جدی است و طلیعه این عدم مشارکت نیز انتخابات سال۹۸ بود که برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی شاهد مشارکت زیر ۵۰درصد بودیم که بیسابقه بود.
داریوش قنبری عوامل و دلایل زیادی را بر کاهش مشارکت موثر دانست و در تحلیل آنها گفت: نخست اینکه شرایط اقتصادی ناشی از تحریمها فشار زیادی به مردم وارد کرد و فشارهای وارد بر معیشت مردم باعث دلسردی آنها شده است و در کاهش میزان مشارکت موثر بوده است. با توجه به خبرهای خوبی که از وین میرسد این انتظار میرود که اوضاع کمی از این لحاظ رو به بهبودی رود و امیدواریهایی نسبت به آینده ایجاد شود. بنابراین یکی از عواملی که تاثیر منفی بر انتخابات گذاشته است دارد حل میشود. امیدها نسبت به حل مسئله تحریمها باعث افزایش مشارکت میشود. خبرهایی که در روزهای آینده از وین خواهد رسید بر ذائقه سیاسی مردم تاثیرگذار خواهد بود و تمایل به مشارکت را افزایشی خواهد کرد.
این نماینده سابق مجلس درباره سایر عوامل کاهش مشارکت توضیح داد: عامل دوم به وعدههایی برمیگردد که از گذشته داده شده و بر روی یکدیگر انباشته شدهاند. این وعدهها رخوت در میان مردم را پدید آورده است. اینکه در زمان انتخابات شعارهایی داده میشود و بعد تحقق پیدا نمیکند باعث دلسردی مردم میشود. مردم با امیدهایی در انتخابات مشارکت پیدا میکنند. معنی انتخابات صرف رای دادن نیست بلکه توجه به مطالبات و خواستههای مردم و اداره کشور براساس این خواستههاست.
او با بیان اینکه وقتی صحبت از حاکمیت مردم میشود، رای معیار این حاکمیت مردم است، تصریح کرد: رای صرفا یک برگه نیست که روی آن نام عمرو یا زید نوشته شود؛ این برگههای رای اندیشهها و تفکراتی پشت سر خود دارد که به مطالبات عمومی مردم و جامعه برمیگردد. باید دید مطالبات عمومی مردم در عرصههای مختلف چیست. مردم خواستههای مختلف از جنبههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از سنوات گذشته داشتهاند و دنبال این هستند که این خواستهها را با حضور پای صندوقهای رای عملیاتی کنند و به این خواستهها برسند. مردم وقتی پای صندوق رای بروند و عملکردی که مشاهده میکنند همسویی با مطالباتشان نداشته باشد، این باعث دلسردی میشود. بخش قابل توجهی از دلسردی مردم به عدم توجه به مطالبات و خواستههای مردم برمیگردد.
قنبری افزود: مقامات، مجریان و ناظران انتخابات، احزاب و جریانهای سیاسی باید موانع عدم تحقق خواستههای مردم را تشریح کنند و برآورد درستی از آنها داشته باشند. ایرادات و مشکلاتی که حل و فصلشان در اختیار مسئولان نبوده باید صادقانه با مردم در میان گذاشته شود. در سایر کاستیها و کمتوجهیها نیز از مردم عذرخواهی شود تا مردم را امیدوار به این کنند که رایشان سرنوشتساز است و میتوانند به خواستههای خودشان از طریق حضور پای صندوقهای رای برسند.
این چهره سیاسی اصلاحطلب یادآور شد: موضوع سوم نیز بحث کرونا بود که تاحدودی در عدم مشارکت تاثیرگذار بوده است. قطعا و یقینا شرایط کرونا فعالیت تشکلها را محدود کرده و در آستانه ثبتنامها احزاب مثل گذشته نشست نمیگذارند. تاثیر این عامل در عین حال خیلی زیاد نیست و عوامل دیگر اثرگذارتر هستند.
قنبری بحث دیگر در کاهش مشارکت را معنادار بودن رقابت دانست و تاکید کرد: مردم وقتی میخواهند پای صندوقهای رای حضور پیدا کنند باید از میان رقبا انتخاب کنند و باید احساس کنند یک رقابت جدی وجود دارد. اینکه رقابت به رقابت میان اشخاص فرو کاسته شود، این برای مردم جذابیت ندارد و با فلسفه واقعی انتخابات هم میانهای ندارد. فلسفه واقعی انتخابات، انتخاب افکار، اندیشهها، برنامهها و دیدگاههاست و این است که انتخابات را پرمعنا میکند.
او مشخص از عملکرد دولت روحانی و مجلس دهم بهعنوان ۲عامل در کاهش اقبال اصلاحطلبان یاد کرد و افزود: مردم در ارتباط با جریانات اصلاحطلب انتظاراتی هم در مجلس و هم در دولت داشتند. گرچه اصلاحطلبان در مجلس دهم اکثریت را در اختیار نداشتند اما یک اقلیت پرتعداد بودند و درمجموع انتظارات زیادی از آنها وجود داشت. البته برخی رسانهها اینطور وانمود میکردند که مجلس دهم مجلس اصلاحطلبان است و این بهغلط باعث شد انتظارات زیادی از آن در مردم شکل بگیرد. وزن مجلس دهم به لحاظ حضور اصلاحطلبان حدود یکسوم نمایندگان بود. در دولت نیز اگرچه اصلاحطلبان از آقای حسن روحانی حمایت کردند ولی ایشان حتی یک بار نیز اعلام نکرد که اصلاحطلب است. اصلاحطلبان از آقای روحانی حمایت کردند و مردم نیز توقع داشتند دولت آقای روحانی در قامت یک دولت اصلاحطلب عمل کند. اینکه برخی از مسئولان در درون این دولت بودند و عملکرد اصلاحطلبانهای نداشتند و عملکردشان شبیه اصولگرایان بوده است، باعث شده تا مقداری معنا و مفهوم رقابت کمرنگ شود و مردم احساس کنند بین دو جناح یا دو جبهه سنتی سیاسی تفاوت چندانی وجود ندارد و تفاوت آنها کمرنگ شده است. برخی اصلاحطلبان در قدرت خودشان را شبیه اصولگرایان کردند و این باعث از بین رفتن عقبه حمایتی در درون جامعه اصلاحطلبان شده است.