یک- اصطلاح مناظره، غالبا در گفتگو یا تقابل دو اندیشه یا تفکر معنا پیدا می کند و می تواند در تعیین عیار استدلالی و منطقی طرفین مناظره مفید باشد. در طول تاریخ مناظرات علمی و دینی بین صاحبان اندیشه و فکر رونق داشته و گاه به اثبات و رد منطقی نظریات طرفین مناظره منجر شده است. رعایت ادب و داشتن روحیه حقیقت جویی، اول شرط مناظرات علمی است! تا این خصلت نباشد، حقیقت همچنان محجوب می ماند!
دو- مناظرات سیاسی، در همه جای دنیا بیش از آنکه اثباتی و استدلالی باشد، عاطفی و هیجانی است. طرفین مناظرات سیاسی و طرفداران آنها اغلب از موضعی فرامنطقی و شعاری با موضوعات مناظره روبرو می شوند. مثلا باتوجه به روحیات، منافع، آرمانها و احوال شخصی خود قبلا یک کاندیدا را انتخاب می کنند و بعد سعی می کنند برای نظرات ایشان جنبه استدلالی و منطقی جور کنند! در این نوع مناظرات معمولا هیچ طرف مناظره اقناع نمی شود و حتی طرفداران هم در استنباط نتیجه مناظره، نظراتشان خلاف هم است! بی خود نیست که عده ای همتی و عده ای دیگر رییسی یا جلیلی را برنده مناظره می دانند! حتی به روایت ستادهای انتخاباتی، زاکانی و مهرعلیزاده و رضایی هم با اختلاف فاحش برنده مناظره شده اند!
سه- مناظره در معنای امروزی، هنر اقناع عمومی است. این فرآیند علاوه بر دانش تخصصی، از مهارتهای زبانی، روانی و حتی نمایش و بازیگری نیز متاثر است. طرفین مناظره، مخصوصا در نوعی سیاسی آن که ذاتا فاصله زیادی از علم و دانش تخصصی دارد، متاسفانه بیش از اثبات خود به رد طرف مقابل می پردازند، چرا که انتخاب سیاسی به غلط عرصه انتخاب بین بد و بدتر تفسیر شده است و در چنین فضایی، به طور طبیعی تخریب بیشتر جواب می دهد! البته شگرد نمایشی بعضی کاندیداها دیگر خیلی نخ نما شده است، دوره شعر ترکی خواندن و معرفی به دادگاه و بیرون کشیدن اسکناس هزار تومانی برای جلب آراء، خیلی وقت است که تمام شده است!
چهار- اول شرط یک مناظره عادلانه، موضع برابر طرفین مناظره است. آنها که با محدود کردن سلایق سیاسی و حذف چهره های شاخص در ترکیب نهایی کاندیداها، به چنین لیست نامتوازنی رسیدند، در کم اثری و سقوط مناظرات این دوره سهیم هستند. فرض کنید که همتی داخل این لیست نبود، آیا اصلا امکان مناظره فراهم می شد؟! با فقدان نماینده جریان سیاسی حاکم یا دولت، جلسه سه ساعته مناظره بیشتر شبیه مهمانی خانوادگی می شد و کاندیداها برای همدیگر نوشابه باز می کردند و می گفتند و می خندیدند!
پنج- برخی متفکران و صاحب نظران علم و فرهنگ تمایلی به مناظره عمومی نداشتند، چون نگران برداشت های ناقص و غلط و تبعات تلخ آن بودند. آنها مخالفان خود را به مطالعه آثار خود و نقادی دقیق آنها دعوت می کردند و معتقد بودند که فهم و کشف حقیقت جز با تعمق و پرداخت مفصل به موضوع حاصل نمی شود و فضای هیجانی، تبلیغی و ثانیه شمار مناظرات، نافی این دقت و تعمق است. شاید با این نگاه، ما هم مناظرات تلویزیونی را نباید زیاد جدی بگیریم و از آن انتظار معجزه داشته باشیم! آخر از رجزخوانی و شعرخوانی و دعوای مشروطی و سواد ششم حضرات کاندیداها، چه حقیقتی روشن خواهد شد؟!