نقشه جدید ترامپ را جدی بگیرید
بازگشت به کاخ‌سفید

بلومبرگ در مطلبی با ابراز نگرانی نسبت به تحرکات تازه دونالد ترامپ که اخیراً ادعا کرده است تا ماه آگوست (اواسط تابستان) به دفتر ریاست‌جمهوری بازمی‌‌گردد، نوشته است: براساس چندین گزارش ، رئیس جمهور سابق در حال صحبت کردن در مورد “اعاده مجدد” به مقام خود در سال جاری است.

جاناتان برنشتاین استاد برجسته علوم سیاسی و ستون‌نویس خبرگزاری بلومبرگ در یادداشتی برای این رسانه آمریکایی با تأکید بر اینکه «طرح ترامپ برای بازگشت واقعا شوخی نیست» نوشته است براساس چندین گزارش  رئیس جمهور سابق در حال صحبت کردن در مورد «اعاده مجدد» به «مقام خود» در سال جاری است.

لطفا سعی نکنید با نیشخند تصنعی همه چیز را عادی جلوه دهید.

پدیده جدیدی به نام «مدعی تاج‌وتخت»

ما در عرصه سیاسی ایالات متحده با پدیده جدیدی مواجهیم: یک مدعی تاج و تخت.

دونالد ترامپ

رئیس جمهور سابق دونالد ترامپ هنوز ادعا می‌کند که او واقعاً در انتخابات پیروز شده است و اکنون گفته است که یک نوع حسابرسی اثبات تقلب در آرای رای‌هندگان، او را تا ماه آگوست به مقام خود برمی گرداند.

 برخی از هواداران او را تشویق و تهییج می‌کنند. برخی دیگر با بخش‌هایی از این تظاهر پوچ همراه می شوند. اما هنوز هم اغلب سعی دارند همه این‌ها را نادیده بگیرند.

وسوسه انگیز است که همه چیز را به عنوان یک شوخی تلقی کنیم. اما دلایلی برای جدی گرفتن آن وجود دارد. توییتر کارشناسان سیاسی، ما را به جدیت درون داستان هدایت می کند؛

سث ماسکت (استاد علوم سیاسی دانشگاه دنور): «اگر ترامپ در تلاش است متحدان خود را برای بازگشت به قدرت به کار گیرد، ما باید با آن، نه به عنوان یک توهم بلکه به عنوان یک کودتا، چگونه برخورد کنیم؟ او به نوعی سوابقی دارد».

لیلی گورن (استاد علوم سیاسی دانشگاه ویسکانسین): «این [ادعای تاج‌وتخت] معمولاً به نوعی جنگ داخلی تبدیل می‌شود، دست‌کم وقتی پادشاه مخلوع هنوز در کشور سرگردان باشد. ماکیاولی درمورد اینکه با نسب خونی چه باید کرد، حرف‌های زیادی برای گفتن داشت ، هرچند که این‌ها بسیار بیشتر با شاهنشاهی‌ها و سلطنت‌ها و نه دموکراسی ها و جمهوری های منتخب مطابقت دارد».

آشا رنگاپا (مأمور سابق اف‌بی‌آی): «ادعای ترامپ برای بازگشت به مقامش تا همین تابستان، تکرار همان مسیر منتهی به ۶ ژانویه است؛ پیروان خود را به امید واهی رسیدن به یک نتیجه کاملا غیر قابل دستیابی، بنابراین وقتی که ناگزیر و بطور قابل پیش بینی، نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود، شما می توانید ناامیدی کمرشکن پیروان را به مسیر بروز خشم هدایت کنید».

فرانسیس ویلکینسن (ستون‌نویس بلومبرگ): «اولین تلاش ترامپ برای کودتا کاملاً جدی بود. سخت نیست درک اینکه او بار دیگر برای این هدف جدی است. یا دموکراسی، ترامپ را تحت پیگرد قرار خواهد داد، یا او خنجر دیگری برای کشتن دموکراسی پرتاب می‌کند».

ترامپیسم

کاملاً محتمل است که ترامپ متوجه نشود آنچه پیشنهاد می کند غیرقانونی است. یعنی انتخابی که ماسکت مطرح می کند اصلاً امری انتخابی نیست: اگر آنچه ترامپ ادعا می کند اتفاق بیافتد، یک تسخیر غیرقانونی قدرت است و بدون توجه به موهوم بودن یا نبودن، یک کودتا خواهد بود. و ما حتی مجبور نیستیم آنچه او واقعاً فکر می‌کند را کشف کنیم.

همانطور که بنجی سارلین اشاره می کند ، «چیزی که قطعاً درست است این است که وی نظریه های توطئه را به گونه‌ای عملی‌شده مطرح می‌کند که گویی واقعی هستند».

بعضی اوقات داستانهای تاریخی (تاریخی) در توضیح سیاست مدرن مفید است. سریال تلویزیونی «اوتلندر» در سه فصل اول خود، داستان شورش ژاکوبیت در قرن هجدهم علیه انگلیسی‌ها در لیگ با اعاده «چارلز ادوارد استوارت» یا «بانی پرنس چارلی» را روایت می‌کند.

در اوتلندر، مدعی تاج و تخت به عنوان چهره‌ای کاملاً مضحک به تصویر کشیده شده است. با این وجود افراد زیادی هستند که مایلند پیشنهادات وی را انجام دهند؛ یا به این دلیل که آنها واقعاً به این هدف اعتقاد دارند [و یا دست‌کم گمان می‌کنند که ممکن است بتوانند از این هدف برای پیشبرد منافع و اهداف خود استفاده کنند]، یا بخاطر اینکه دوستان و اطرافیان‌شان به این هدف باور دارند و نمی‌خواهند در تناقض با جامعه پیرامون قرار گیرند.

این روند ادامه می‌یابد و از آنجا که هیچ کس مایل نیست به استوارت بگوید که او یک «شوخی مضحک» است، وی با شورش در جنگ، همه آن‌ها را به فاجعه می‌کشاند.

در واقع، از آنجا که این سریال شامل سفر در زمان است، شخصیت‌های اصلی در واقعیت می‌دانند که این شورش محکوم به نابودی است، و حتی کجا و چگونه محکوم به فنا است. اما آنها هنوز هم نمی‌توانند آن حماقت مرگبار را متوقف کنند؛ بیشتر به این دلیل که اطرافیان استوارت اعتقاد دارند که او دارای نسب سلطنتی و خون پادشاهی است.

«اوتلندر» البته یک عاشقانه تاریخی است، اما مسیر وابستگی خاصی را نشان می‌دهد که به نظر می‌رسد با آنچه امروز در حزب جمهوری خواه اتفاق می افتد موازی است؛ احتمالاً فقط تعداد معدودی از سیاستمداران جمهوری خواه واقعاً فکر می‌کنند که ترامپ تا ماه آگوست دوباره رئیس جمهور خواهد شد و بیشتر آنها در واقع رعایت حاکمیت قانون را ترجیح می دهند یا ناگزیر می بینند. اما هنگامی که حزب، به جای پذیرش واقعیت و تنزیل رتبه ترامپ، جایگاه مدعی را تثبیت، و دروغ وی را تأیید و ترویج کرد، هزینه های برکناری او به سرعت افزایش یافت. و هر بار که برای کنار آمدن با خواسته‌های ترامپ، با خود و یکدیگر کنار می آیند، بیرون رفتن از دام، برای حزب و کسانی که ریسک هزینه‌های تحمل ترامپ را پذیرفتند، بسیار دشوارتر می‌شود.

البته، این همه می تواند هیچ باشد. گزارش‌ها حاکی از آن است که برخی از مشاوران ترامپ در تلاش هستند تا وی را به مسیر دیگری هدایت کنند. و گرچه ترامپ به خاطر مشغله‌هایش مشهور است، و همچنین به دنبال نکردن کارهایش نیز شهرت دارد، بنابراین شاید پیش از این که به ایجاد انتظارات و جلب پشتیبانی در میان پروپاقرص‌ترین حامیان خود ادامه دهد، حواسش پرت شود.

همچنین ممکن است بیشتر جمهوری‌خواهان به این تصمیم برسند که هزینه های سرپیچی از ترامپ کمتر از هزینه های به دام انداختن بیشتر خودشان و حزبشان در بند ترامپ است.

با این وجود، هنوز هم، حتی اگر ترامپ کاملاً از صحنه دور شود، دموکراسی در ایالات متحده با خطرات جدی روبرو خواهد بود. نه ترامپ و نه ترامپیسم، هیچ‌یک هنوز نرفته‌اند.

ممکن است شما هم بپسندید
پاسخ دهید

ایمیل شما منتشر نمیشود