نادر فریادشیران گفت: ایران با آقای ویرا در پلیآف دو مساوی و یک باخت داشت و اصلا نبرد. تیم ما اگر اینجوری بود سرمان را میبریدند. 43 بازی در تیم ملی بودیم 3-4 باخت بیشتر نداشتیم.
به گزارش باطن به نقل از خبرآنلاین شنیدن نام نادر فریادشیران همه به یاد رفاقت قدیمی او با محمد مایلیکهن و وفاداریاش به سرمربی سابق تیم ملی و سایپا میافتند. گلر سابق تیم ملی که همواره در تیمهای مختلف همراه مایلیکهن بود و خاطرات زیادی از آن روزها دارد. فریادشیران در گفت و گوی عکس – مصاحبه با خبرآنلاین خاطرات جالبی از گذشته و به خصوص دوران حضورش در کادر فنی تیم ملی همراه با مایلیکهن تعریف کرد:
این برای مقدماتی جام ملتهای آسیا سال 1375 قبل از مسابقات 1996 امارات است. در این باره یک مطلبی نوشتم که اتفاقا فدراسیون تاریخ و آمار هم آن را درآورد. نوشته اردوی تیم ملی بدون دستشویی و رختکن که اینجا مرتب لباسهای بچهها را میدزدیدند. این اقا اکبر خانزاده در همین برنامه ستاره ساز او را نشان دادند که تدارکات تیم ملی بود. آنجا حصار ندارد، پایینش هم جنگل است و شیب دارد. بچهها که شوت میزدند، توپ میرفت و این بنده خدا میرفت توپ بیاورد، کفش بچهها را میدزدیدند. این هم کریم باقری است که با لیوان یکبار مصرف آب میخورد و این وضعیت بازیکن تیم ملی است. مردم هم دور آنها میچرخند. یک بار پاشازاده دستشویی رفت سگ دنبالش افتاد. لباس مربیان تیم ملی را هم ببینید.
این هم استادیوم آزادی بعد از تمرین است. بعد تمرین رضا شاهرودی، علی دایی، عابدزاده، بشرزاد و من درباره کارهای تیم حرف میزدیم. آن زمان همه باهم خوب بودند و همه بحثها شایعه است. آقای مایلیکهن سختگیر نبود ولی باید انضباط را رعایت میکرد. چون حساسیت نسبت به استقلال و پرسپولیس زیاد بود و میگفتند آقای مایلیکهن پرسپولیسی است. آن موقع پرسپولیسیها به این دلیل بیشتر بودند که این تیم شرایط بهتری داشت و استقلال به لیگ دسه سه رفته بود. خود مرحوم حجازی هم مصاحبه کرد گفت من هم جای آقای مایلیکهن بودم بیشتر پرسپولیسی دعوت میکردم. اینکه مهدی پاشازاده به خاطر استقلالی بودن بازی نمیکرد و این صحبتها همه شایعه بود. ما استاداسدی، پیروانی و خاکپور را بیشتر بازی میدادیم. بعد از آن روی یحیی و فلاحتزاده حساب میکردیم و پاشازاده را بعد اینها داشتیم. پاشازاده آن پاشازادهای نبود که فکر میکنید و خیلی جوان بود. در آن تیم هیچ اختلافی هم نبود. ما به نادر محمدخانی هم کمتر بازی میدادیم چون قدرتی بود و ما دوست داشتیم دفاع بتواند پاس دهد و دریبل کند مثل یحیی. آقای مایلیکهن اینجوری دوست داشت.
این تیمی است که ما درست کردیم. آقای ویرا، مایلیکهن و دکتر ذوالفقارنسب هم هستند. مجموعهای از افرادی که که ما انتخاب کردیم و آنها انتخاب کردند از ایران به پاریس. این کاریکاتور کیهانورزشی است که کشید تا نشان دهد اینها در رسیدن به جام جهانی سهیم هستند. ما قبل از بازی با استرالیا یک بازی پلیآف مقابل ژاپن در مالزی داشتیم که 3 بر 2 باختیم. اگر آن بازی ما بودیم میبردیم. آقای مصطفوی ارنج تیم را عوض کرد و برای اینکه جو را درست کند بگوید من استقلالی هستم، آقای پاشازاده، زرینچه و نامجومطلق را وارد ترکیب کرد. ابراهیم تهامی را دعوت کرد و تیمی که تا دقیقه 70 با نتیجه دو هیچ جلو بود بازی را باخت و به پلیآف دوم رفت.
این هم قبل بازی با عربستان در انتخابی جام جهانی است که باختیم.
این هم بازی است علی دایی را به کانادا نبردیم. آقای مدیرروستا و مسعود سلطانیفر هم هستند. سلطانیفر قائم مقام سازمان تربیت بدنی بود. آقای عابدزاده هم هست. تیم ملی کانادا را در تورنتو بردیم. قرار بود علی دایی به فرودگاه فرانکفورت بیاید و سوارش کنیم. علی دایی نیامد و کریم باقری با همسرش آمد.
این تیم ملی ایران است که در انتخابی المپیک مسکو بودیم. علی پروین، نعلچگر، دینورزاده، دادکان، من، احمد سنجری، فرکی، بهتاش فریبا هستند که من آن فیکس بودم و حجازی ذخیره بود.
این هم تیم ملی امید ایران است که برای جام جهانی انتخاب شدیم. چون منچستر قهرمان اروپا شده بود، گفتند بازیکنان تیم ملی اگر بازی کنند میگویند از تیم باشگاهی باختند. اقای مهاجرانی جوانها را گذاشت که حسن نظری کاپیتان شد. من هم هستم. مصطفی حسینی، کاظم سیدعلیخانی، پنجعلی، عباس کارگر، زرینچه، قاسمپور هستند. ما در تهران با منچستریونایتد بازی کردیم و دو – صفر باختیم.