به گزارش باطن، دولت مشروط شاید بهترین توصیف از شرایط تحویل ریاستجمهوری روحانی به رئیسی در کشور باشد. دولتی که پر از بهانهها برای عمل نکردن و فرار از بار مسئولیت خود در خرد و کلان مشکلات کشور بود. تنظیم بازار مرغ دوباره به هم میخورد، رئیسجمهور در جلسه هیات دولت میگوید برداشتن تحریم دست خودمان است. قریب به ۳دهه پس از آخرین خاموشیهای بزرگ دهه۱۳۷۰، قطع برق مردم کشور را به عقب برده، روحانی میگوید تحریمها و FATF نمیگذارند در کشور سرمایهگذاری کنیم. قریب به ۸سال وعده توسعه آبرسانی به مردمان جنوب کشور و حل مشکلات آبی استانهای پاییندستی جنوب کشور دستاوردی تقریبا در حد صفر داشته، روحانی میگوید پیشبینی شده آب دریا را شیرین کنیم، شما هر چه در این زمینهها سرمایهگذاری کنید حاصل بیشتری به دست میآید! مخاطب این شما معلوم نیست؛ چه کسی دارد از چه کسی مطالبه میکند؟ دنیا واکسینه شد، موج پنجم پاندمی کرونا هم به ایران آمد و دولت ایران پنجمین دور غافلگیری مدیریتی را هم تجربه میکند؛ کشتهها به مرز ۲۰۰نفر در روز نزدیک میشوند و نسخه دلتا پس آلفا و بتا با خیال راحت در ایران جولان میدهد؛ بازار تهران معترضانه دیگر تن به تعطیلی نمیدهد، جادهها بازند و اگر تابستان نبود، دروازه آفتاب سیستان مسافران سواحل این استان را هم به کام بیماری و مرگ میکشانید. نیمی از دولت روحانی در رکود مطلق بازار و کسبوکار مردم اداره شد و نیم دیگر در تورم افسارگسیخته، روحانی میگوید «متاسفانه دولت مانند مرغی در عزا و عروسی سر بریده میشود.» غافل از اینکه این محیط زیست کشور است که هفتههاست در عزای آتش جنگلهای زاگرس نشسته است و عیسی کلانتری متولی محیط زیستش حتی ادب نشستن حاکمان مقابل مردم را هم بلد نیست و روزهاست بابت یک عذرخواهی بر سر طرز نشستنش هم کوتاه نمیآید!
دولت روحانی همهچیز بود جز دولت و مجری؛ کارشناس و منتقد و طلبکار بود و برای کمتر مشکلی از مردم نقطه اتکا و اطمینان آنان بود. حتی همان وعده روابط بینالملل هم با هوا شدن برجام دود آسمان شد و باز هم گربه خاورمیانه گوشه رینگ تحت فشار مانده است. کودکان یک خانواده اگر به یک وعده پدر و استقامتش پای آن دل خوش میکنند، دولت لرزان و بیاراده «تدبیروامید» یک وعده وفا نکرد و مقابل مردم شانه از مسئولیت خالی کرد.
دولت مطالبهگر جای مجری برنامهها و مصوبات، دولت منتقد و نقزن جای مدیریت بحران، دولت در انتظار و خیال و موهومات جای پیشبینی امور و احوالات حادث بر ملک و ملت، دولت علیل و درمانده جای مقتدر مقابل مفسدان، سودجویان و باندهای قدرت، دولت دوستان و رفقا جای نیروهای شایسته و کارآمد حداکثری، دولت رانت و هبه مناصب و جایگاهها جای واگذاری امور به مردم، دولت رفتارهای متفرعنانه و لجوجانه جای تسلیم و تواضع مقابل خواست مردم، دولت نوشداروی پس از مرگ سهراب، دولت شنبههای وعده تصمیم و بهبود اوضاع ولی بیخبر از گرانی بنزین! دولت روحانی چه میراثی از دولتمداری و استانداردهای اجرایی اداره امور تحویل رئیسجمهور بعد میدهد؟
پس از ۸سال دولت «تدبیروامید» همچنان دولت اما و اگرها، ایکاشها، منتقدها و ممکنهای با مصدر فعلی گذشته باقی مانده است. اگر برجام بود، اگر ترامپ نبود، اگر سرمایهگذاری میشد، اگر FATF حل میشد، اگر … . دولت تدبیروامید همچنان در مرحله قبل از تفویض قدرت از سوی مردم به خود مانده است، تصور میکند همان منتقد، کارشناس و مصاحبهشونده رسانهای است که باید از دولت محمود احمدینژاد و هر دولت دیگری طلب کند! ۸سال گذشت و دولت نقش مسئولیت و اختیارات خود در صحنه قدرت را باور نکرد. رئیسجمهور روحانی میگوید «در اینگونه مسایل مثل مسأله برق، کمبود برق و امثال اینها، باید ریشه مشکلات را لمس کنیم که چه است!»، «ممکن است حادثه و مسأله ای پیش بیاید و دستگاه ما با یک معضلی مواجه شود!»، «ممکن است حوادثی در کشور پیش بیاید و قابل پیشبینی باشد یا نباشد و با سیل و زلزله، خشکسالی، جنگ اقتصادی و کرونا مواجه شویم!» رئیسجمهور گویا خبر از غیب میدهد؛ اداره مملکت مگر غیر از تدبیر مشکلات و بحرانهاست؟ مردم حاکمان را برای چه کاری انتخاب میکنند؟
رئیس دولت «تدبیروامید» سال۱۳۹۲ با این انتقاد محوری نسبت به دولت محمود احمدینژاد هم بر مسند امر نشست که خزانه و صندوقها را خالی تحویل گرفته؛ پس از ۸سال و در آستانه تحویل دولت به ابراهیم رئیسی میگوید «صندوق توسعه خالی است و نفت نمیتوانیم بفروشیم، با بانکها نمیتوانیم رابطه خوب داشته باشیم بخاطر FATF ، نتیجهاش این میشود که سرمایه نیست.»
آیا کارگزاران دولتهای یازدهم و دوازدهم از خود خواهند پرسید نتیجه کارشان در عمل با دولت سابق چه تفاوتی کرده است؟ تورم، رشد اقتصادی منفی و در حد صفر، بیکاری با نرخ دو رقمی و زیرساختهای عقب مانده از توسعه به یقین یادگارهای این دولت برای رئیسجمهور آتی خواهد بود.