پس از برگزاری نخستین مناظره میان نامزدهای سیزدهمین دوره انتخابات زیاست جمهوری که در آن توجه بسیار اندکی به مسایل زیستمحیطی شد، یک کارشناس محیط زیست ضمن انتقاد از دیدگاه نامزدها نسبت به توسعه اقتصادی بدون در نظر گرفتن محیط زیست، چند پرسش که بهتر است نامزدها در مناظره دوم به آن پاسخ دهند را پیشنهاد داد.
مسعود امیرزاده ضمن بیان اینکه بحرانهای محیط زیست در ایران طی دهههای گذشته دو مُبلغ اصلی داشته است، اظهار کرد: یکی از این مبلغان کنشگران محیط زیست و فعالان مدنی بودهاند که بهنوعی صدای آنها ضعیف بوده و دیگری خود طبیعت بحرانزده است که درد و بحرانهای خود را با زبان صریحی بیان کرده است و آن را میتوان در گرد و غبار، آلودگی هوا، زوال پوشش گیاهی، فرونشست زمین، گرمای بیش از حد شهرها و روستاها و مهاجرتهایی که در پی تغییرات اقلیمی اتفاق میافتد، مشاهده کرد.
وی ادامه داد: متاسفانه در بازار جدید سیاست شاهد مرحلهای هستیم که نام آن را میتوان «مرحله انکار» گذاشت یعنی مرحلهای که واقعیتهای طبیعت بیمار خود را انکار و به مردم القا میشود که حال محیط زیست خوب است و ظرفیتهای بیشتری برای بهرهکشی دارد. این چیزی است که در زبان جدید سیاسیون چه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، چه در طرحهای مجلس و تئورسینهایی که اظهار میکنند اراضی منابع طبیعی باید به اراضی کشاورزی تبدیل شوند و موانع تولید یعنی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری و سازمان حفاظت محیط زیست باید از سر راه برداشته شوند، دیده میشود و همه اینها نشان دهنده مرحله جدید و بسیار خطرناکی بهنام «انکار» است.
به گفته امیرزاده، نامزدهای انتخابات دوره سیزدهم ریاست جمهوری که ادعاهای اقتصادی را مطرح میکنند، گویا فراموش کردهاند چه اقتصاد، چه سیاست، چه اجتماع انسانی و حتی فرهنگ همه در یک بستر طبیعی شکل میگیرد و زمانیکه این بستر طبیعی بهعلت سوء مدیریتها، بیانصافیها، بیاخلاقیها و فشار نامتوزان به طبیعت از بین برود، هرآنچه بر این پایه بنا شود، علیرغم اینکه بهترین مدیریت و بناهای اقتصادی یا فرهنگی باشد دوام نخواهد آورد و فرو خواهد ریخت، مگر در شرایطی که محیط زیست و منابع طبیعی کشور در کمال سلامت باشند.
وی با بیان اینکه در بنا نهادن ساختار حکومتی وظایف حاکمیتی را به سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری محول کردهایم، گفت: گرچه این سازمانها بهدرستی عمل نکردهاند اما وظیفه سرکوب توسعه نامتوازن را برعهده دارند. با این حال عدهای همین حد بازدارندگی را نیز تاب نمیآورند و قصد دارند این عوامل بازدارنده و تعادل بخش را بهطور کلی حذف کنند و شعارهای خود را بهنحوی بیان میکنند که اگر این موانع از سر راه برداشته شوند، به مدینه فاضله خواهیم رسید اما این نوع دیدگاه در نهایت منجر به مرگ و نابودی سرزمین خواهد شد.
این کارشناس محیط زیست در پاسخ به این پرسش ایسنا که در مناظره دوم انتخابات ۱۴۰۰ چه سوالات زیست محیطی بهتر است از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری پرسیده شود، اظهار کرد: مهمترین پرسشی که باید مطرح شود این است که نامزدها برای طبیعت زخم خورده این مملکت چه برنامهای دارند تا به هیچ بهانهای از جنس اقتصادی، اشتغال، رقابت توسعه بین کشورها و یا اهداف بلندپروازانه سیاسی دیگر شاهد تخریب بیشتر محیط زیست و منابع طبیعی کشور نباشیم.
وی ادامه داد: اکنون در بخشهایی از کشور طبیعت حالت بازپیرایی و بازیابی خود را از دست داده و به نقطه غیرقابل بازگشت رسیده است اما نامزدها باید اعلام کنند که برای نقاطی که هنوز قابلیت بازگشت دارند چه برنامهای برای احیای آنها دارند؟
این عضو کارگروه آب شورای هماهنگی شبکه ملی محیط زیست و منابع طبیعی کشور تاکید کرد: سیاستمداران و نامزدهای انتخاباتی باید اعلام کنند که چه برنامهای برای وضعیت کمآبی و خشکسالیهای نسبتا بلند مدت و سازگاری و مدیریت تقاضای آب دارند؟ چه برنامه بلند مدتی برای فرسایش خاک که ارزشمندترین سرمایه کشور است، دارند؟ چه برنامه گستردهای برای کاهش آلودگی هوا که نفس مردم را بریده و سایر آلودگیهای زیست محیطی دارند که هزینههای بسیار زیادی را هم به خانوار و هم به اقتصاد جامعه تحمیل کرده است؟
امیرزاده در پایان ضمن بیان اینکه سوالاتی را در سطح خرد نیز میتوان در مناظرات مطرح کرد، گفت: نامزدها باید بگویند که برای زوال پوشش گیاهی و حفظ اندوختههای اندک جنگلهای زاگرس و شمال کشور و برای رودخانههایی دارند که هیچ یک جز کارون به مقصد نهایی خود نمیرسند؟ در کشوری که تمام تالابهای داخلی آن شرایط طبیعی خود را از دست داده است، چه برنامهای برای این پیکرههای آبی دارند؟ و چه برنامه مدونی برای جلوگیری تصرف اراضی ملی بهوسیله مردم و بهویژه بخشهای مختلف قدرت و دستگاههای دولتی و شبه دولتی دارند؟
منبع: ایسنا