چند روز قبل رسانه‌های رژیم صهیونیستی گزارش دادند که یک افسر نیروی دریایی این رژیم  به شکل دائمی در بحرین مستقر شده و مسئولیت انجام هماهنگی بین ارتش اسرائیل و ناوگان پنجم آمریکا که مقر فرماندهی آن در شرق منامه (پایتخت بحرین) قرار دارد  را برعهده گرفته است و  عملیات‌های وی  شامل منطقه خلیج فارس، دریای عرب، خلیج عدن، دریای سرخ و اقیانوس هند می‌شود.

این برای نخستین بار است که یک افسر متعلق به رژیم صهیونیستی برای کار به شکل دائمی و رسمی در یک کشور عربی استخدام می‌شود.  استقرار افسر اسرائیلی در بحرین بعد از سفر  «بنی گانتس» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی به منامه و امضای توافق نامه‌های امنیتی و نظامی بین دو طرف صورت گرفت.  این درحالی است که رژیم آل خلیفه یکی از بنادر خود را به عنوان پایگاه‌ دریایی در اختیار صهیونیست‌ها قرار داده است. به همین دلیل سوالاتی درباره پشت پرده این تحرکات مستمر تل‌آویو  برای تقویت همکاری‌های نظامی و امنیتی با بحرین مطرح می‌شود.

همانطور که خود صهیونیست‌ها اعتراف می‌کنند این رژیم از هر فرصتی برای تقویت همکاری‌های نظامی خود با کشورهای عربی منطقه استفاده می‌کند.  البته روشن است که یکی از مهمترین اهداف تل‌آویو در امضای توافقنامه‌های عادی سازی با رژیم‌های عربی ایجاد یک ائتلاف نظامی در برابر مقاومت بوده است.

در واقع صهیونیست‌ها در تلاشند یک ائتلاف نظامی با کشورهای عربی تشکیل دهد؛ به طوری که این ائتلاف در وهله نخست منافع رژیم صهیونیستی را تامین کند و خطرات امنیتی که متوجه این رژیم است را کاهش دهد و در وهله بعدی این ائتلاف به دست خود کشورهای عربی و با بودجه مالی آنها تشکیل گردد.

رژیم صهیونیستی برای رسیدن به این هدف خود ادعای دروغین که ایران دشمن مشترک اسرائیل و کشورهای عربی است را  میان شیخ نشینان خلیج فارس رواج داده است.

در حال حاضر صهیونیست‌ها با تهدیدات متعددی از داخل و خارج مواجه هستند که  خطر بزرگی برای جبهه داخلی این رژیم محسوب می‌شود.  جنگ 12 روزه‌ای که اسرائیل و گروه‌های فلسطینی در مه سال گذشته داشتند نشان داد که جبهه داخلی اسرائیل تا چه اندازه آسیب پذیر است و  همچنین قدرت نظامی این رژیم در سایه پیشرفت چشمگیر گروه‌های مقاومت به ویژه در زمینه موشکی و پهپادی، دیگر کارآیی سابق را ندارد.

به طور کلی شرایط منطقه به گونه‌ای است که صهیونیست‌ها وقوع یک جنگ منطقه‌ای را در آینده دور یا نزدیک اجتناب ناپذیر می‌دانند؛  جنگی که اگر در میان شرایط فعلی اسرائیل رخ دهد می‌تواند مقدمه‌ای برای پایان دادن به موجودیت این رژیم باشد.  واقعیت آن است که اسرائیل دیگر قدرت انتقال جنگ به زمین حریف را ندارد و در هرگونه رویارویی آینده باید منتظر شلیک هزاران موشکی که عمق فلسطین اشغالی را هدف قرار می‌دهند باشد.

بر همین اساس رژیم صهیونیستی تلاش می‌کند تا استراتژی «انتقال جنگ به زمین متحدان» را جایگزین استراتژی انتقال جنگ به خاک دشمن کند.  در واقع اسرائیل به دنبال آن است که کشورهای حوزه خلیج فارس را تبدیل به یک منطقه نظامی برای خود در  هر جنگ آینده با گروه‌های مقاومت کند  و به این ترتیب مواضع داخلی و موجودیت خود را به خطر نیاندازد.

از سوی دیگر یک ضرب المثل معروف در میان فرماندهان نظامی رژیم صهیونیستی وجود دارد با این مضمون که «ایران با اسرائیل مرز دارد اما اسرائیل با ایران مرزی ندارد». این ضرب‌المثل اسرائیلی‌ها در اشاره به انسجام محور مقاومت و اتحاد ایران با کشورهای عضو این محور است که از هر سو اسرائیل را محاصره کرده‌اند. به همین دلیل تل‌آویو معتقد است که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس می‌توانند به نیابت از اسرائیل در مرزهای ایران حضور داشته باشند.

از دو دهه گذشته که رژیم صهیونیستی توانایی انجام جنگ مستقیم با محور مقاومت را از دست داده به استراتژی «جنگ بین جنگ‌ها» روی ‌آورد و در  بحران‌های مختلف منطقه عربی به ویژه بحران سوریه در سال ۲۰۱۱  در صدد ضربه زدن به مقاومت بود  اما در این مسیر نیز موفقیتی به دست نیاورد.

در این شرایط اهمیت اتحاد نظامی اسرائیل و کشورهای سازشکار حوزه خلیج فارس کاملا آشکار می‌شود.  آن گونه که شاخص‌ها نشان می‌دهد اسرائیل به دنبال شروع یک جنگ فرسایشی و نیابتی از طریق  رژیم‌های عربی حوزه خلیج فارس علیه مقاومت است؛ بدون اینکه هیچ آسیبی به اقتصاد و جبهه داخلی صهیونیست‌ها وارد شود.

رژیم صهیونیستی از طرف دیگر تلاش می‌کند تا از این طریق سایر کشورهای عربی را نیز به امضای توافق عادی سازی با تل‌آویو تحریک کند و به این ترتیب به یک مشروعیت کاذب عربی علیه فلسطینیان دست یابد.

در پایان کاملا روشن است که اسرائیل طبق یک برنامه از پیش تعیین شده و تحت نظارت آمریکا همکاری نظامی خود با رژیم‌های عربی از جمله کشور کوچک و دست نشانده‌ای همچون بحرین را افزایش می‌دهد، اما به موازات آن محور مقاومت به رهبری ایران از یک استراتژی جامع و موثر برای مقابله با هرگونه تحرک مشکوکی در مرزهای خود برخوردار است.

در این بین طرف بازنده صرفا رژیم‌های سازشکار هستند که امنیت و منافع اقتصادی خود را به بهای ائتلاف با اشغالگران به حراج گذاشته‌اند.