مقاله مایکل دافنر(Dufner) از دانشگاه لایپزیک آلمان
چطور برخی آدم ها محبوب قلبها می شوند؟

از جدیدترین پژوهش‌هایی که به تازگی خوندم مقاله مایکل دافنر(Dufner) از دانشگاه لایپزیک آلمان بود. این پژوهشگر دنبال این بود ببینه: “چی باعث میشه که یه سری‌ها به سادگی محبوب دل‌ها و عزیز گروه میشن!و یه سری‌ها نه!”  یعنی اونی که نیومده عزیز دل همه شده چیکار کرده که ما نمیکنیم؟!… برای رسیدن به جواب؛ پژوهشگران از 139 نفر خواستن که دو به دو با هم تیم بسازن و با هم تیمی‌هاشون که عملا یه فرد غریبه بود آشنا بشن و واسه یه تست روان‌شناختی آماده بشن. منتهی قرار شد این فرایند آشنایی ضبط بشه و قبل از تست هم یه مصاحبه کنن که؛ “هم تیمیت رو چطور دیدی! و دوست داری بعد از آزمایش هم رابطه‌تون ادامه داشته باشه!؟

آنالیز ویدئوها و مصاحبه‌هایی که شد نشون میداد؛ آدم‌ها در برخورد اولیه با همدیگه، عمدتا دو سبک رفتاری رو واسه شروع ارتباط و افزایش احتمال بقا و ادامه دار بودن اون رابطه نشون میدن.

حالا این دو مدل رفتاری چیا هستن!؟

1)رفتار عاملی(Agentic behavior)

2)رفتار جمعی(Communal behavior)

رفتار عاملی؛ زمانیه که خیلی هدفمندانه تو یه جمعی بخوای احترام یا تحسین یه نفر رو بدست بیاری. واسه همین تلاش می‌کنی خیلی با اعتماد به نفس و مسلط به رفتار و کلماتت حرف بزنی و عمل کنی و یه جوری به مخاطب نشون بدی که من یه جایگاهی دارم، یه چیزایی بلدم و خلاصه کسی هستم واسه خودم.

رفتار جمعی هم وقتیه که دنبال ایجاد یه رابطه حمایتی و یه اعتماد متقابلی. واسه همین بیشتر از تلاش برای با اعتماد به نفس نشون دادن و تحت تاثیر قرار دادن مخاطب، دنبال این هستی که مؤدب باشی، گرم بگیری، خیرخواه باشی، خوش بگذرونی و خلاصه اون تایم رفیق شید با هم و زمان خوبی بگذرونید.

و اما خروجی نهایی نشون میداد؛ تو موقعیت‌هایی که هدف دوستی، ورود به جمع و خلاصه شکل گیری یه سری رفاقت‌هاست؛ آدم‌هایی که رفتارهای جمعی دارن؛ یعنی بدون هرگونه تلاشی واسه نشون دادن اعتماد به نفس و خاص بودن، گرم میگیرن، صمیمی میشن و راحت هستن بیشتر توسط سایر افراد گروه پذیرفته میشن.

چرا؟! چون از نظر دیگران قابل اعتمادتر به نظر میرسن

و این خودشون بودنه که کمتر حسِ “تلاش برای نفوذ و کنترل” رو تو مردم ایجاد می‌کنه.پس توصیه محققین اینه؛

اگه وارد یه جمع دوستانه شدی و به دنبال این بودی که محبوب قلب‌ها بشی؛

“با اعتماد به نفس نباش؛ گرم و صمیمی باش” فرق این دو تو اینه که به جای تلاش واسه تحت تاثیر قرار دادن و مدام تو فکرت به دنبال رفتارها و کلمات تحسین برانگیز گشتن و در چالش “چیکار کنم بیشتر من رو ببینن! یا کمترین میزان خطا رو داشته باشم!”، به راحت بودن فکر میکنی، راحت بودنی که میگه “ببین من اوکیم!، سخت نگیر؛ خودمونی باش!

‏به قول بزرگواری که نوشته بود: “با سیاست وارد شدن و سیاست به خرج دادن، رابطه رو طولانی نمی‌کنه، فقط تموم شدن اون رابطه رو‌ به تاخیر میندازه؛ چون بالاخره یکی از طرفین از اینکه خود‌ واقعیش نباشه خسته میشه و خودشو نشون میده”.

 

منبع: سایت دکتر امید امانی

ممکن است شما هم بپسندید
پاسخ دهید

ایمیل شما منتشر نمیشود