پژوهشگری به نام ریچارد وایزمن (Wiseman) دنبال این بود که ببینه: “چرا بعضی از آدما خوش شانسن!”، “اصلا چیزی به اسم شانس وجود داره!؟، اگه آره، چکار کنیم که آدم خوششانسی باشیم!” اون سلسله پژوهشهایی رو به کار انداخت و به 4 یافته جالب رسید که موافق باشید مروری روی اونها داشته باشیم.
به گزارش باطن دکتر امید امانی در وبسایت خود نوشت: وایزمن برای این که ببینه شانس یه اتفاق تصادفیه یا واقعا تفاوتهایی وجود داره که باعث چنین نتایجی تو زندگیِ آدما میشه! یه مجموعه مصاحبه عمیق روی افرادی که خودشون رو خوششانس و بدشانس میدونستن انجام داد و برای مدت زمان نسبتا طولانی اونها رو تحت نظر گرفت. توی این مطالعات که روز هزار نفر از افرادی که خودشون رو خوششانس و بدشانس میدونستن انجام گرفت و نتیجه اون تو یک کتاب پرفروشی به نام “مطالعه علمی ذهنهای خوششانس” چاپ شد؛ چهار نتیجه جالب و قابل تأمل به دست اومد:
1) اینکه مشخص شد شانس نعمتی که به خاطر مسائل ماوراءطبیعه و ژنتیکی نصیب کسی بشه نیست، بلکه بیشتر به انتخابهایی مربوط میشه که در طول زندگی داریم. مثلا تو انتخاب خونه، ماشین، پارتنر، رشته، حرفه و … دقت و بررسی و پرسوجوی لازم رو نداریم و بعد میگیم اینم شانس مایه.
2) آدمای خوششانس تعداد فرصتهاشون رو تا حد ممکن بالا میبرن و با آغوش باز از تجارب جدید استقبال میکنن. اونها چیزهای مختلفی رو امتحان میکنن و خودشونو در تیررس موقعیتهای قرار میدن. مثلا بهجای نشستن و چک کردن روزمرگیهای فلان بلاگر پاشو به چهارتا از همکارات دایرکت بده و ایدههاتو بگو.
3)اینکه مشخص شد خوششانسها آدمهای برونگرا و معاشرتیتری هستن. تعاملات اجتماعی خوبی دارن و سعی میکنن تو ارتباط گرفتن با آدمهای مختلف در موقعیتهای بیشتری توانمندیهاشون رو نشون بدن.
شانس سراغ کسی میره که خودش رو نشون بده، با پنهان شدن کسی نمیتونه پیدات کنه.
و در نهایت اینکه مشخص شد آدمای خوششانس تسلط زیادی روی هیجانات خودشون دارند، اونها کمتر عصبانی میشن و بیشتر به ندای درونشون گوش میدن. اونها قدرت بالایی برای تنظیم هیجاناتشون در مواجه با امور مختلف دارن و از هیجانی عمل کردن تو موقعیتهای مختلف پرهیز میکنند.
دست آخر وایزمن برای اینکه ببینه میشه با تقویت این عوامل، آدما رو خوششانس کرد یا نه!. مدرسه شانس رو به راه انداخت که در اون آدما رو مجبور میکرد که مثل خوششانسها رفتار کنند. نتیجه بدست اومده نشون میداد 80% بدشانسها هم شانسهای بهتری پیدا کردن و اتفاقاتِ مهمی توی زندگیشون افتاده بود.