ماجرای ویروس کرونا چه از آزمایشگاه نشات گرفته باشد و یا به شکل دیگری، همهگیری اتفاق افتاده و همچنان ادامه دارد.
به گزارش وال استریت ژورنال مبنی بر ابتلای دو تن از اعضای آزمایشگاه ووهان به بیماری با علائم بسیار شبیه به ویروس کرونا، مدت ها پیش از همه گیری اولیه آن در کشور چین، بحث درباره منشا این ویروس را بار دیگر به سرخط رسانه ها کشانده است.
در همین زمان جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده بادستوری مبنی بر پیگیری این قضیه بر شدت گمانه زنی ها در این باب افزوده است. به همین بهانه استفن برنی با انتشار یادداشتی با عنوان «چرا تئوری نشت آزمایشگاهی پیرامون منشا کرونا دوباره مورد توجه قرار گرفته است» در روزنامه گاردین به ارزیابی دو دیدگاه اصلی در این زمینه پرداخته است.
واقعی پنداشتن امر غیرواقعی!
اخیرا جو بایدن در تکاپوی یافتن منشا ویروس کروناست تا مشخص شود آیا شروع همهگیری این ویروس از آزمایشگاه ایجاد شده است یا خیر. روز پنجشنبه، بایدن به آژانسهای اطلاعاتی آمریکا دستور داد با افزودن بر تلاشهایشان مشخص کنند که دقیقاً چه زمانی و چگونه این ویروس به انسان منتقل شده است، بدین منظور دو سناریوی مشهور را هم پیشنهاد کرد: انتقال از حیوانی آلوده و یا بر اساس حادثه آزمایشگاهی.
درست در سال گذشته، سناریوی دوم باعث شد یک نفر با برچسب متوهم و توطئهپندار طرد شود. اما امروز بسیاری از چهرههای سرشناس، از مطبوعات گرفته تا دانشمندان با نفوذ و مقامات دولتی حداقل نسبت به این ایده گشودگی دارند که همهگیری ممکن است با شکست چین در مهار پاندمی آغاز شده و یا با خطا در آزمایش یک ویروس ارتقایافته.
اگر با تعجب از خود میپرسید که چطور ممکن است چیزی که زمانی غیرواقعی پنداشته میشد در آستانه رنگ واقعیت گرفتن است، بدانید که تنها نیستید. پس بیایید احتمالاتی را بررسی کنیم که دانشمندان بر آن تکیه میکنند.
خوش بینی های موج اول
اولاً ، در روزهای ابتدایی همهگیری، تقریباً هر دانشمند و رسانهای به جهانیان اطمینان می داد که همهگیری منشأ طبیعی دارد. ویروس کرونا که به طور طبیعی خفاشها را آلوده میکند، از طریق تکامل طبیعی، توانایی آلوده کردن انسان را دارد. این ماجرا حتی مسبوق به سابقه هم بود: هم ویروس اصلی سارس در سال 2003 و هم شیوع مرس در سال 2012 به این ترتیب به وجود آمدند. نقشه ژنوم ویروسی که توسط دانشمندان چینی در اوایل همه گیر شدن منتشر شد و سپس هزاران بار دیگر در سراسر جهان بازنشر یافت، هیچ نشانه آشکاری از دستکاری را نشان ندارد: از هیچ ویروس شناخته شدهای به عنوان الگوی اصلی استفاده نشده بود و یا معادل ژنتیکی دستکاریشده وجود نداشت.
در موج اول ماجرا، احترام به نگاه کارشناسانه و بدبینی نسبت به نگاههای توطئهمحور باعث شده سناریوی جهش حیوانی ویروس مورد قبول قرار گیرد. چیزی که در آن زمان باید به طور گستردهای تصدیق میشد این است که دانشمندان غالباً در حال تحقیق بر روی ویروسها هستند که از جمله شامل دستکاری در آنها برای تأثیرگذاری بیشتر و یا آلوده شدن سایر گونهها –از جمله انسانها- می شود. این امر با توجیه آگاهی از رفتار ویروسها و پیگیری چگونگی تکامل یک تهدید همهگیر انجام می شود.
بهشت همه گیری؛ از سهل انگاری تا رفتاری شیطانی
چیزی که به طور قطع آشکار است این است که انستیتوی ویروسشناسی ووهان (WIV)، در حدفاصل نزدیک به اولین ثبت شیوع ویروس، بزرگترین مرکز پژوهش روی ویروسهای خفاش وحشی در جهان بود. اگر میخواستید همهگیری ویروس کرونا را در آزمایشگاه ایجاد کنید، WIV یک مکان جهنمی برای انجام آن خواهد بود. اکنون چندین نظریه در مورد همهگیری درز کرده از WIV وجود دارد، از جمله اینکه یکی از ویروسهای کرونای موجود در آنجا یکی از اعضای آزمایشگاه را آلوده میکند؛ عملکرد ناخواستهای که منجر به نتیجه مشابهی میشود؛ و یا به عنوان یک سلاح بیولوژیک با هدف انسانی که به طور تصادفی یا عمدی آزاد میشود. با توجه به ظرفیتهای این آزمایشگاه، طیف گستردهای از احتمالات سهلانگارانه، بی پروا، و یا کاملاً شیطانی متصور هستند.
اغواگری نظریه ها
این بدان معنی است که برخی از نشتیهای آزمایشگاهی از نظر علمی کاملا محتمل است. باید در نظر داشت هر نظریهای برای یک نوع خاص جذاب است. اگر از دسته زودباوران باشید، داستان منشا طبیعی ویروس میتواند متناسب با این موضوع باشد. بر این اساس همهگیری ویروسی که به طور طبیعی در حال ظهور است، فرایند پیچیده ای است که به گفته کارشناسان امکان اتفاق افتادنش محتمل است. این همان فرآیندی است که در این ماجرا به وقوع پیوسته است.
مقامات صاحب قدرت –از جمله کنترلکنندگان یک آزمایشگاه بیولوژیکی خطرناک- افرادی بسیار شایسته و احتمالاً قابل اعتماد هستند. رازورمزها با همبستگی حل شدهاند. اما اگر با نگاه اقتدار و توطئه به مسائل نگاه کنید، تئوری نشت آزمایشگاهی جذابتر است. یک اتفاق مشخص که توسط افراد خاصی انجام و سپس مطمئناً پنهان شده است. اما این که فکر کنید این ماجرا تصادفی بوده و یا وسیلهای آخرالزمان، تنها با دسترسی کامل به آزمایشگاه امکان تحقیق در این زمینه فراهم میشود.
با این وجود هر دو طرف دعوا در بن بست قرار دارند. WIV به عقیده بازرسان انگیزه، روش و فرصت این کار را داشته است، اما هیچ دلیلی بر اثبات وجود این ویروس در آزمایشگاه وجود ندارد. از یک سو راه باز است تا هر آنچه میخواهید در آن جستجو کنید: بازرسان نوعی بینظمی را در فهرست ویروسهای موسسه یافتهاند و به «گزارش منابع ناشناس» مواردی از بیماری شبه ذاتالریه در نوامبر 2019 در میان اعضای WIV مشاهده شده است. هر گونه که ترجیح میدهید تحقیق خود را انجام دهید. اما تجزیه و تحلیل دسیسه به سبک جنگ سرد از پشت صندلی میز تحریر به ندرت باعث واضحتر شدن چیزی میشود.
فصل الخطاب علم
اما زمانی که نوبت به علم میرسد، گزینه قطعی وجود ندارد. راههای تکاملی متعددی برای ویروسها وجود دارد. برخی از ویروسها را میتوان در آزمایشگاه ساخت و یا با کمی دستکاری دوباره آنها را بازسازی کرد. با توجه به اینکه تغییرات عمدهای در کروناویروس به وجود آمده تا مهیای همهگیری شد، ظهور آن یک اتفاق نادر بود.
در عین حال، اگر این ویروس در آزمایشگاه ایجاد شود، سازندگانش از روشهای غیرمعمولی استفاده میکنند و عموما از گونهها یا ساختارهای شناخته شده استفاده نمیکنند. با عنایت به این موضوع، به نظر میرسد بحثهای علمی -بر سر احتمال ایجاد توالی RNA یا دیگر روشهای ایجاد با استفاده از روش های طبیعی یا مصنوعی- در حال حاضر راه به جایی نمیبرد. این مباحث تاکنون تنها برای ادامه اظهار نظر هر دو دیدگاه به کار آمدهاند.
بالاخره ویروس از کجا آمد؟
بنابراین ویروسی که موجب همهگیری شده، از کجا آمده است؟ برای طرفدارن منشا طبیعی، یافتن ویروس کرونا در خفاش یا هر حیوان دیگری که از نظر ژنتیکی شبیه به آنچه در حال حاضر ثبت شده باشد، یک مسیر تکاملی روشن و قابل قبول را نشان میدهد. برای هواداران دیدگاه منشا آزمایشگاه-ساخت، همه چیز منتهی به منبع تولید میشود، از جمله دسترسی به بایگانی WIV ، دفاتر آزمایشگاه، پروندههای تحقیقاتی و دسترسی به محققان مرکز – هر چند مشکل بزرگ دسترسی به WIV پا بر جاست.
بنابراین، مانند بسیاری از موارد دیگر در طول سال گذشته، ما درگیر پرسشی بدون پاسخ صریح هستیم. اینها از این جهت بیان شد تا یادآوری شود که از نظر اپیدمیولوژیکی هیچ یک از اینها واقعاً مهم نیست.
ماجرا چه از آزمایشگاه نشات گرفته باشد و یا به شکل دیگری، همهگیری اتفاق افتاده و همچنان ادامه دارد. اما یافتن منشأ آن از جهات دیگر حائز اهمیت خواهد بود. منشأ طبیعی افراد را مبرا میکند، لیکن موید این است که جهانِ در محاصره طبیعتِ ما با سرعت بیسابقهای از ناحیه پاندمی بیماریها تهدید میشود.
نشت آزمایشگاهی هم منجر به این میشود که کار تحقیق علمی برای یک عمر لکهدار شود و دیدگاه برخی از بدترین افرادِ در جنگ با فرهنگ را اثبات کند. من فکر میکنم مورد اول را ترجیح میدهم، اما حتی از آن بیشتر، دوست دارم حقیقت را بدانم.