در انتخابات امسال چندان از آرمانها خبری نیست. افق بلند آرمان های انقلابی به سقف کوتاه وعده های معیشتی روزمره تنزل یافته است.
از انتخابات ۹۲به این سو شعارها از نماد به سمت نشانه (به معنای صرفا نشان دادنی و ملموس) رفت. از آرمان به سمت آرم رفتیم آن هم نه خیلی آرام !
به جای آرمانهایی مانند آزادی و عدالت که شعارهای اصلی انقلاب اسلامی و حضرت امام بودند، نامزدها بر نشانه ها و در واقع نشان دادنی ها تأکید کردند. امور جزئی جای امور کلی نشست. جزئی، کلی شد و کلی، جزئی. در حالی که آرمان گرایی واقع بینانه توضیح دهنده توجه همهنگام به جز و کل است. نامزدهای انقلابی می بایست در کنار توجه به معاش و مواردی مانند مسکن و تحریم و فساد بر آرمانهای انقلاب نیز تاکید کنند. دوری از همین آرمانها بود که فساد و ناشایست سالاری و دوری از علم گرایی و متانت را رقم زد.
انقلابیِ راستین و ایدئال، کل گرا است. برای همین، هم کلیات و هم جزییات و نیز آرمان و واقعیت را با هم می بیند.
نگاه جزءگرای صِرف یا صرفاً جزءنگر ما را بی خِرد و خرده پا و در بهترین حالت ربات می کند و از سوی دیگر، نگاه آرمان گرای صِرف ما را تخیّلی می سازد.
از نگاه جزءگرای افراطی به سیاست، یا حیله و مکر در می آید یا نگاه ساده اندیشانه اشعری . از آرمان گرایی صِرف هم، دن کیشوت مآبی سر بر می آورد. اما کل گرایی درست مستلزم توجه همزمان به آرمان و واقعیت است .
در ادبیات کسانی مانند امام راحل و استادشان آیت الله شاه آبادی، از قوه واهمه و قوه عاقله سخن به میان آمده است. از مطلق العنانی و یکه تازی قوه واهمه است که سیاست حیله در می آید. البته امام (ره) افزون بر سیاست حیله یا سیاست شیطانی، از سیاست حیوانی هم سخن می گفت؛ سیاستی که تنها معطوف به نیازهای مادی یا جزئئ است. بر این اساس محصول سیاست جزء بین، زیست شیطانی و در بهترین حالت حیات حیوانی است.
سیاستمرد تراز و مطلوب انقلاب اسلامی کسی است که هر دو قوه واهمه و عاقله را با هم متحد کرده و به سازگاری برساند. چنین مردانی برازنده قوه مدبره کشور هستند.
به سبب فراموشی یا تقلیل آرمانی مانند عدالت بود که فساد و پارتی بازی و خاندان سالاری اینقدر جدی شد. در اثر توجه نکردن به همین عدالت و نیز آزادی بود که افق عام و بس وسیع انقلاب اسلامی، تنگ و تنگ تر شد و برخی خود را صاحب آن دانستند. انقلابی مردمی که برای همه مردم بود و به تعبیر میشل فوکو، مواجهه همه مردم علیه همه حاکمیت پهلوی بود، نزد برخی به اشرافیت و مرام طبقاتی تغییر یافت.