این روزها که سیاستمداران غربی دایم از نامحدود بودن فرصت ایران برای تن دادن به خواسته های نامشروع و مغایر با برجام سخن می گویند و به طور ضمنی به گزینه های دیگر روی میز اشاره می کنند، این پرسش دوباره مطرح است که چرا توان هسته ای ایران با خرابکاری و حملات نظامی تضعیف ناپذیر است.
انجام اقدامات خرابکارانه علیه برنامه هسته ای ایران، چه به صورت سایبری، و چه ترور و اقدامات نظامی، از مدت ها قبل در دستور کار بوده است. اما این حملات عزم و اراده در تحقق هر چه بیشترِ پیشرفتهای هسته ای ایران را تقویت کرده اند. نباید فراموش کرد که برنامه اتمی ایران در مراحل پیشرفته ای قرار دارد و محدود به عده ای معدود از دانشمندان و سایت های هسته ای نیست. امری که عملا شانس موفقیت اقدامات خرابکارانه علیه آن را تا حد زیادی کاهش می دهد.
قریب به دو دهه است که برنامه هسته ای ایران و مسائل مرتبط با آن، یکی از موضوعات مهم در عرصه روابط بین الملل و سیاست جهانی بوده است. ایران و قدرت های جهانی در دوره های مختلف، با یکدیگر(در چهارچوب های گوناگون نظیر مذاکرات ایران با تروئیکای اروپایی و یا مذاکرات ایران با گروه پنج بعلاوه یک) در مورد مساله هسته ای تهران گفتگو و مذاکراتی داشته اند و این مذاکرات دستخوش مسائل و فراز و نشیب های فراوانی نیز بوده است.
با این همه، قدرت های غربی(مخصوصا آمریکا) و رژیم صهیونیستی به عنوان یک بازیگر منطقه ای، همواره با درجات مختلف، بر گزاره حملات نظامی و خرابکارانه به تاسیسات اتمی ایران تاکید کرد و سعی داشته اند از این طریق، ایران را مجاب به کناره گذاشتنِ توانمندی های هسته ای اش کنند. در این راستا، اخیرا و همزمان با روی کار آمدنِ دولت جدید کشورمان به ریاست جمهوری “ابراهیم رئیسی” نیز، بار دیگر مقام های آمریکایی و به ویژه مقام های سیاسی و نظامی-امنیتی اسرائیلی، پیشرفت های هسته ای ایران پس از خروج آمریکا از توافق برجام را که در واکنش به بدعهدی های طرف های غربی و با هدفِ استیفای حقوق ملت ایران انجام شده اند را برنتابیده و علنا به این مساله اشاره می کنند که گزینه حمله به تاسیسات اتمی ایران و ایجاد خرابکاری و حتی ترور دانشمندان هسته ای کشورمان، گزینه ای است که همچنان روی میز است و در صورت عدم تمایل ایران به بازگشت به میز مذاکره و یا حتی شکست خوردن مذاکرات، امکان حرکت به سمت آن علیه ایران وجود دارد(در این رابطه اسرائیلیها و آمریکایی ها از این مساله با عنوان “طرح بی” یاد می کنند).
با این همه، اینطور به نظر می رسد که حتی طرف های مخالف با ایران نیز به خوبی می دانند که هرگونه ماجراجویی نظامی علیه ایران و توان هسته ای کشور، نه تنها موجب پایان یافتن برنامه اتمی ایران نخواهد شد بلکه بر سرعت پیشروی های هسته ای ایران خواهد افزود و عملا اقدامی بیهوده و پرهزینه است.
*سابقه حملات و خرابکاری ها علیه برنامه هسته ای ایران
یکی از مهمترین حملات علیه توانمندی ها و تاسیسات اتمی ایران، نَه به صورت نظامی بلکه در قالب حمله سایبری اتفاق افتاده است. در این چهارچوب، در سال های 2009 و 2010، اسرائیل و آمریکا با استفاده از یک بدافزارِ به شدت پیشرفته کامپیوتری با نام “استاکس نت”، تاسیات غنی سازی ایران و سانتریفیوژهای کشور را هدف قرار دادند و موجب ایجاد برخی خسارات برای آن ها شدند. این حمله در نوع خود به عنوان نخستین حمله نظامی با استفاده از ابزارهای سایبری در جهان نیز لقب گرفته است. اگرچه این حمله خساراتی را علیه ایران برجا گذاشت با این حال، ایران توانست سانتریفیوژهای جدیدتر و پیشرفته تری را جایگزین سانتریفیوژهای آسیب دیده کند و در عین حال ظرفیت غنی سازی خود را نیز افزایش داد.
جدای از این ها، انتشار اطلاعات غلط در مورد ابعاد این حمله سایبری و خسارات آن برای ایران نیز موجب شد تا شانس هرگونه تعامل دیپلماتیکِ موثر با ایران که به مراتب می توانست تبعات بیشتر و بهتری را داشته باشد، برای طرف های غربی از دست برود و در عین حال، نگاه و دیدگاهِ افکار عمومی و نخبگان سیاسی ایرانی نسبت به توسعه هر چه سریع تر و بیشتر توانمندی های هسته ای کشورمان نیز بیش از پیش تقویت شود. در واقع، این حمله نه تنها قدرت هسته ای ایران را متوقف نکرد، بلکه بی اعتمادی به غرب و مذاکره در مورد مساله هسته ای را نیز در ایران افزایش داد و موجب افزایش بیش از پیشِ قدرت هسته ای ایران شد.
در طول سال های اخیر، حملات دیگری نیز درقالب بمبگذاری در تاسیسات اتمی کشورمان و همچنین ترور چهرههای برجسته صنعت هسته ای ایران نظیر شهیدان فخری زاده، شهریاری، رضایی نژاد، علی محمدی و احمدی روشن انجام شده که هر کدام از آن ها نه تنها ایران را هراسان نساخته، بلکه تهران را در پیشبرد توان و قدرت هسته ای ایران، مصمم تر کرده و حتی تحت فشار قرار داده است(به دلیل فشارهای افکار عمومی).
*چرا برنامه هسته ای ایران با حملات نظامی و خرابکارانه نابود نمی شود؟
جهت پاسخ به پرسش فوق می توان سه دلیل اصلی را ذکر کرد. اولا، ایران یک قدرت موثر منطقه ای است که توان هسته ای آن، محدود نیست و در مراحل پیشرفته ای قرار دارد. از این منظر باید گفت برنامه اتمی ایران محدود به شماری معدودی از دانشمندان هسته ای نیست و تاسیسات اتمی ایران نیز در اقصی نقاط این کشور پراکنده شده اند. همین مساله موجب می شود تا ظرفیت ایران جهت پیشبرد برنامه هسته ای اش بالا باشد. در این راستا شاهد بوده ایم که در سال های اخیر ترور برخی دانشمندان با ارزش هسته ای کشورمان و همچنین حمله به برخی سایت های هسته ای ایران، مانع از پیشرفت های اتمی ایران نشده و حتی شاهدیم که ایران در پاسخ به حملات اسرائیل علیه تاسیسات غنی سازی نطنز و ترور شهید فخری زاده(این اتفاق ها به ترتیب در سال های 2021 و 2020 روی دادند)، نه تنها در عرصه توانمندی های هسته ای خود عقب نشینی نکرده بلکه حتی غنی سازی اورانیوم را به بالای 60 درصد رسانده و سانتریفیوزهای پیشرفته IR9 را نیز طراحی و عملیاتی کرده است.
اینکه یک کشور در مراحل اولیه دانش هسته ای خود باشد، عملا کار رقبا و دشمنان آن جهت نابود کردن توان هستهایاش را نیز آسان می کند. در این رابطه به طور خاص شاهد بودیم که اسرائیل در سال 2007 میلادی به تاسیسات اتمی “الکبار” سوریه حمله کرد و به دلیل اینکه برنامه هسته ای دولت سوریه در مراحل ابتدایی قرار داشت، توانست این برنامه را متوقف سازد. مساله ای که در مورد ایران صدق نمی کند و حتی می توان تهران را یکی از کشورهای فعال و پیشرفته در عرصه توسعه دانش و توانمندی های هسته ای در جهان دانست.
ثانیا، با توجه به مولفه اول که پیشتر گفته شد، قدرت های مخالف با ایران به خوبی می دانند که روحیه میهندوستی و استقلال طلبی ایرانیان به شدت قوی است و با توجه به عیان بودن برنامه اتمی ایران و حساس بودن افکار عمومی در این رابطه و تلقی آن به مثابه جلوه ای از عزت و غرور ملی ایران، هر اقدام خرابکارانه ای علیه این بُعد از قدرت ایران، عملا راهی جز پاسخ قدرتمندانه از سوی ایران را برای نظام جمهوری اسلامی ایران باقی نمی گذارد.
در این راستا، همانطور که پیشتر نیز گفته شد، اقدامات خرابکارانه و غیرسازنده علیه توان هسته ای ایران، میتواند در مدت زمان کوتاهی، موجبِ چند برابر شدن این قدرت و توان شود. امری که عملا به ضرر قدرت های غربی و دشمنان منطقه ای ایران نظیر اسرائیل است.
جدای از این ها، برخی کارشناسان روابط بین الملل بر این باورند که وقتی یک کشور ضعیف به دنبال برنامه هستهای می رود، قدرت های قویتر و رقیب آن، با حملات نظامی و استفاده از دیگر ابزارها، به خوبی می توانند آن را مهار کرده و توان هسته ای اش را نابود سازند. در واقع، محدود بودن دامنه قدرت یک دولت ضعیف، آن را در موقعیتی قرار می دهد که نتواند برنامه های خود را دنبال و منافع ملی و توانمندی هایش را عملیاتی کند. اما ایران را نمی توان در معادله مذکور قرار داد. ایران قدرتی قابل توجه در منطقه خاورمیانه است که از عمق راهبردی برخوردار است و توان گسترده ای را جهت کنش ورزی علیه دشمنان و رقبای خود در منطقه خاورمیانه دارد. از طرفی، تهران با کشورهایی نظیر روسیه و چین که از موقعیتی قابل توجه در عرصه معادلات بین المللی برخوردارند و جز بلوک ضدغرب و امریکا هستند و در شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز حق وتو دارند، همکاری های راهبردی دارد. امری که تا حدی حمایت سیاسی از ایران و توان اتمی آن در عرصه بین المللی را برجسته می کند و ایران را از موقعیت کشوری ضعیف و بدون نفوذ که به راحتی بتوان توانمندی های آن را تخریب کرد و از عواقب این اقدام نیز به دور ماند، خارج می سازد.