اخبار مربوط به مداخلات رژیم صهیونیستی در حوادث اخیر سودان سوالاتی درباره چرایی این موضوع مطرح می کند.
قاره آفریقا از دیرباز به دلیل وجود منابع طبیعی غنی و همچنین هویت عربی کشورهای این قاره اهمیت بالایی برای رژیم صهیونیستی داشته و این رژیم توانسته با کمترین هزینه ممکن نفوذ خود را در آفریقا گسترش داده و از ثروتهای طبیعی آن بهره مند گردد.
اما علاوه بر ابعاد اقتصادی، اسرائیل اهداف سیاسی متعددی را در قاره آفریقا دنبال می کرده و این قاره به نوعی خاستگاه سازش اعراب با صهیونیست ها حسوب می شود؛ جایی که مصر برای نخستین بار توافق عادی سازی بین یک کشور عربی با اسرائیل را از سال 1978 امضا کرد.
بعد از آن تلاش اسرائیل برای رسمی کردن روابط خود با سایر کشورهای عربی این قاره افزایش یافت و البته ضعف اقتصادی این کشورها از جمله عواملی است که همواره آنها را در برابر ابرقدرتهایی همچون آمریکا که حامی منافع اسرائیل است آسیب پذیر می کند.
سودان از جمله این کشورهای قاره آفریقاست که اکتبر سال گذشته میلادی از توافق سازش با رژیم اسرائیل خبر داد.شورای انتقالی سودان به ریاست «عبدالفتاح البرهان» به امید اینکه وعده های آمریکا در بهبود اوضاع اقتصادی و معیشتی سودان عملی شده و همچنین تضمینی برای دولت وی باشد به سازش با صهیونیست ها تن داد.
اما اکنون بعد از گذشت بیش از یک سال هیچ یک از وعده های دولت :دونالد ترامپ» رئیس جمهوری پیشین آمریکا برای حل بحران اقتصادی سودان عملی نشده و اوضاع این کشور حتی به مراتب بدتر از دوره «عمر البشیر» رئیس جمهور مخلوع سودان است.
در این شرایط و درحالی که مردم برای تهیه کالاهای اساسی خود با مشکلات جدی مواجه هستند، منابع خبری طی چند روز گذشته از وقوع کودتای نظامی در سودان خبر دادند که طی آن «عبدالله حمدوک» و شماری از مسئولان ارشد دیگر بازداشت شدند.
بسیاری از ناظران معتقدند که این کودتا توسط البرهان و طرفداران وی با هدف جلوگیری از شورش مردمی در اعتراض به وخامت اوضاع اقتصادی سازماندهی شده تا همچنان نظامیان بتوانند بر سودان حکومت کنند.
از طرف دیگر شواهد حاکی از آن است که طرفهای خارجی از جمله آمریکا، عربستان، امارات و رژیم صهیونیستی نیز در این حوادث دست داشته و از کودتای نظامی در سودان حمایت میکنند. به ویژه نقش اسرائیل به عنوان یک طرف غیررسمی در این کودتا به وضوح دیده می شود؛ جایی که یک خبرنگار صهیونیست فاش کرد که تلآویو از طریق موساد، شورای امنیت داخلی و وزارت خارجه این رژیم در حوادث اخیر سودان نقش داشته و علنا از نظامیان در سودان حمایت میکند و معاون رئیس شورای حاکمیتی که در واقع فرد شماره دو در سودان است، علنا با موساد همکاری میکند.
اما علت مداخلات اسرائیل در این کودتا و تلاش برای ابقای دولت نظامی در سودان را می توان از چند منظر مورد بررسی قرار داد. در وهله نخست روشن است که بخش بزرگی از سودان مسلمان بوده و گرایش اخوان المسلمینی دارند؛ به این معنا که کاملا ضد صهیونیست هستند و از همه مهمتر مسئله فلسطین برای آنها جایگاه بالایی دارد.
از طرف دیگر، نظامیان حاکم بر سودان بودند که سال گذشته توافق عادی سازی با رژیم صهیونیستی را امضا کردند و اکنون در شرایطی که مطالبات سودان از جمله بهبود وضعیت اقتصادی این کشور در ازای سازش با صهیونیست ها برآورده نشده و نگرانی زیادی از جانب اسرائیل درباره شکنندگی این توافق وجود دارد، در صورتی که یک دولت غیرنظامی با خواست مردم در سودان روی کار بیاید احتمال عقب نشینی این کشور از توافق سازش با صهیونیست ها بسیار زیاد است.
عبدالله حمدوک به عنوان یک فرد غیرنظامی در دولت سودان از جمله مهره هایی است که آمریکا و اسرائیل خواهان حذف او هستند؛ چرا که در بسیاری از موارد در مسیری متفاوت از نظامیان حرکت میکند. بنابراین اگر حوادث موسوم به کودتای نظامی در سودان حذف حمدوک از عرصه قدرت را رقم بزند، عرصه برای اجرای برنامه های آمریکا و رژیم صهیونیستی در این کشور بازتر خواهد شد.
در مرحله فعلی ارتش سودان در جایگاه بالاتری نسبت به دولت قرار داشته و عبدالفتاح البرهان به عنوان فرمانده کل ارتش اصلی ترین مهره تل آویو و واشنگتن در این کشور محسوب می شود که تمایل زیادی برای گسترش روابط با این 2 طرف دارد.
همه نظام هایی که از چند دهه گذشته در سودان روی کار آمده اند تقریبا هیچ یک مشخصات ملی نداشته و مقامات آن تنها در صدد حفظ جایگاه خود بوده اند. دولت نظامی این کشور به ریاست البرهان در مرحله کنونی نیز مبرا از این رویکرد نیست و شاید نسبت به دولت های قبلی افراطی تر نیز باشد.
بر همین اساس حمایت طرفهایی همچون آمریکا و رژیم صهیونیستی از شورای حاکمیتی سودان شاید بتواند مدت حکومت آن را طولانی تر کند اما به هرحال مانع از شورش مردمی و یا وقوع یک کودتای جدید برای براندازی این دولت نخواهد شد.