اردوغان با چه هدفی سران عرب را به آغوش کشید؟

یک کارشناس مسائل ترکیه می گوید که اردوغان رئیس جمهور این کشور با در آغوش کشیدن اعراب به دنبال دو مساله مهم است.

ترکیه بار دیگر رویکردش را نسبت به کشورهای خاورمیانه تغییر داده است. به نظر می رسد این تغییر نگاه اردوغان بی ارتباط با تحولات جهانی نباشد. اردوغان به اتحادهای تازه علاقه مند است. او که در سال های اخیر اتحادش را با اغلب کشورهای عربی بهم زده بود حالا به دنبال آن است که بازگشتی به سمت عربستان و مصر دو کشور مهم در خاورمیانه داشته باشد. این چرخش او از سمت قاهره و ریاض هم مورد استقبال قرار گرفته است. اما ماجرا از چه قرار است و رییس جمهور ترکیه چه در سر دارد؟

 

اردوغان با چه هدفی سران عرب را به آغوش کشید؟

چرا اردوغان بعد از مدت ها تصمیم گرفته که روابط خود را با کشورهای عربی مثل مصر  از سر بگیرد؟ 

ترکیه روابط پرتنشی را در یک دهه اخیر با کشورهایی نظیر عربستان، مصر و امارات در منطقه خاورمیانه داشته است و این بر میگردد به نگرش سیاست خارجی ترکیه پس از انقلاب های کشورهای عربی و در نگاه اول ترکیه از مجموعه تحولات در این کشور ها استقبال کرد و آنها را فرصتی می دید تا الگو و مدل سیاسی مورد نظرش را به این کشورها صادر کند و آنها هم از مدل اردوغان استقبال کنند. به خصوص از اوایل تحولات در مصر و سفری که اقای عبدالله گل رییس جمهور و رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه به مصر داشتند، باعث ایجاد سخنرانی های گرم و حمایت از گروه های اخوانی در این کشور شد. محمد مرسی در آن زمان بر روی کار بود و نظام سیاسی مصر بعد از سرنگونی دولت پیشین تغییر کرد و نظامی سیاسی همسو با آنکارا ایجاد شد. اما چیزی نگذشت که در مصر تحولات دیگری پدیدار آمد که منجر به بازگشت نظامیان به قدرت بود. کودتایی که ژنرال سیسی انجام داد در نقطه مقابل سیاست های ترکیه بود و همان موقع هم انکارا در توصیف دولت السیسی از عنوان دولت کودتاگر استفاده می کرد. این روابط تا کنون استمرار داشته و اکنون بعد از سال ها دریچه تازه ای در روابط این دو کشور ایجاد می شود.

وضعیت با عربستان هم مشابه است و اردوغان می خواهد روابطی که در سال های اخیر تیره و تار شده بود را احیا کند. چه در سر اردوغان می گذرد؟

در مورد روابط ترکیه  و عربستان هم باید بازگشتی به انقلاب های خاورمیانه عربی برگردیم. همان زمان عربستان نسبت به رویکرد سیاست خارجی ترکیه به این تحولات نگران و ناراحت بود. به خصوص حمایت ترکیه از اخوان المسلمین درست در مدار مخالف با عربستان و امارات و پیشتر هم ذکر کردم که مصر بود. بنابراین چرخشی در روابط عربستان و ترکیه اغاز شد و این مساله سپس با روند تحولاتی که در عرصه منطقه ای پیش امد شرایط منطقه ای را به دالان پرتنش سوق داد. گذشته از اخوانی ها، بعد از تحولات در مصر تفاوتی در نگرش ترکیه و عربستان نسبت به قاهره ایجاد شد و ریاض به سمت مصر رفت تا شکلی از ائتلاف سیاسی مقابل ترکیه شکل بگیرد. در آن سو ترکیه روابطش را با قطر گسترش داد که به حضور نظامی آن در قطر انجامید و قراردادهایی بین دو کشور برقرار شد. اینها تنش بین ریاض و انکارا را گسترش داد. این مسائلی مانند خاشقچی در ترکیه هم بود که روزنامه نگار معترض عربستانی بود و روابط بین دو کشور را پرتنش تر کرد. این مساله تا آنجا پیش رفت که ائتلاف دیگری در شرق مدیترانه ایجاد شد و در آن مواضع عربستان به همراه امارات و مصر در مقابل رویکردهای اردوغان در شرق مدیترانه بودند. اما از اوایل سال میلادی نشانه هایی از بازگشت به روابط گذشته پدید امد و یک سلسله تحولات ایحجاد شد که منجر به تنش زدایی شد.

در مورد افزایش تنش ها دو موضوع را هم باید مورد نظر قرار داد. یکی روابط نظامی بین ترکیه و قطر بود و قراردادی که بسته شد و دوم قرارداد و حضور نظامی که ترکیه با دولت وفاق ملی لیبی بست که تنش ها را بیشتر کرد. 

ریاض و قاهره در چه موقعیتی قرار دارند که منجر به آشتی با آنکارا شده؟ برخی این موضوع را مطرح می کنند که اردوغان از اخوان المسلمین دل بریده است.

به نظر می رسد که حرکت ترکیه و پالس های مثبتی که از سوی عربستان و تا جدودی مصر انجام شده تحت تاثیر چند مساله است. اول روی کار آمدن دولت دموکرات ها در امریکاست که تا حدودی بر نوع نگرش ترکیه و عربستان در مسائل منطقه ای موثر بود. به نظر می رسد تا حدودی مجال سیاست تهاجمی ترکیه در منطقه محدود شود و روابط عمیقی که بین عربستان و امریکا بود، نه اینکه دچار شکاف عمده شود اما از شدت گرمای آن تا حدودی در دوره بایدن فروکش کرده است. 

مساله دوم روند تحولات یمن است که در ماه های گذشته شاهد یک نوع همراهی ترکیه با سعودی ها در ارتباط با این کشور هستیم و عملا ترکیه از حملات موشکی انصارالله انتقاد کرده. این مساله با استقبال سعودی ها مواجه شد و مشخص بود که رایزنی هایی پیش از آن هم انجام شده و حتی می توان به سفری که حریری به ترکیه انجام داد هم مرتبط دانست که ممکن است به نوعی واسطه گری باشد. عربستان مایل است که به نوعی همکاری انکارا را برای برون رفت از بحران یمن داشته باشد.

مساله سوم روند تحولات مدیترانه شرقی است. ترکیه با توجه به تغییر سیاستی که در اواخر 2019 و بعد از توافقنامه ای که با لیبی بست و همچنین توافقی که منجر به حضور نظامی این کشور در لیبی شد، سیاستش مخالفت زیادی برانگیخت. امارات و عربستان هم منتقد این سیاست ها بودند. در وضعیت کنونی به نظر می رسد که انکارا به دنبال این است که مدلی از توافقنامه های مشابه با آنچه با لیبی انجام داده را با مصر هم داشته باشد و به نظر می رسد که این هم موثر باشد در بازگشت ترکیه به اغوش مصرو عربستان و ممکن است اگر روابط به سمت عادی سازی برود دو هدف را دنبال کند؛

اول همان که در مورد بستن توافقی مشابه با لیبی در قبال مصر گفتیم و دیگری اینکه انکارا مایل است که قاهره رایزنی هایی را برای توافقنامه جمعی کشورهای مدیترانه شرقی انجام دهد.

مساله این نیست که ترکیه از اخوان المسلمین دل بریده باشد. اردوغان به دنبال بازگشت به سوی کشورهای عربی است چون ترکیه به دنبال آن است که برگردد به مسیری که منافع ملی و اقتصادی اش را در انجا دنبال کند. در شرایط فعلی حمایت از این گروه نمی تواند دستاوردی برای انکارا داشته باشد.

سیاست خارجی اردوغان به کدام سمت می‌رود؟ و آیا با این آشتی ها باید منتظر شکل تازه ای از دسته بندی ها در خاورمیانه باشیم؟ 
تحولات ماه های اخیر در فلسطین اشغالی و رویکردی که ترکیه و انتقادات دامنه دار انکارا نشانه هایی است که می گوید ترکیه می خواهد با استفاده از اهرم فلسطین اجماعی میان کشورهای اسلامی و عربی به وجود بیاورد. سفر هفته گذشته چاووش اوغلو به عربستان بعد از سال ها تنش رویداد مهمی تلقی شد. البته این قدم مهمی برای ذوب کردن یخ هاست اما در کنار آن موضوع فلسطین هم اضافه شده تا در مذاکرات با طرف عربستانی مطرح شود. به نظر می رسد که ما باید منتظر دوره از تنش زدایی در روابط منطقه ای باشیم.

منبع: خبر آنلاین

ممکن است شما هم بپسندید
پاسخ دهید

ایمیل شما منتشر نمیشود