غوغاسالاری اسراییل در سایه انفعال ما

 

اسراییل سالیان درازی است که بدون پذیرش مسئولیت، علیه جبهه مقاومت عملیات­هایی را انجام می­دهد. حملات متعدد به خاک سوریه، حملات گاه و بیگاه به نیروهای مقاومت در عراق، ترور رهبران جبهه مقاومت در کشورهای مختلف، نمونه­‌هایی از این دست هستند.

به دنبال این وضعیت، در سال های اخیر، احتمالا نیروهایی  از درون جبهه مقاومت، درصدد تلافی اقدامات اسراییل برآمده اند تا به این ترتیب موازنه وحشت را با این رژیم برقرار سازند که حمله به کشتی اسراییلی، احتمالا بخشی از عملیات آن هاست. البته عملیات های متقابل سایبری هم حوزه دیگری از جنگ پنهان بین اسراییل و متحدانش با جبهه مقاومت است که موضوع این نوشتار نیست.

در ادامه زد و خوردهای دو طرف اما، آخرین حادثه برای یک نفتکش اسراییلی ابعاد متفاوتی یافته است. گویا دولت جدید اسراییل اینبار به جای سکوت به استفاده از ظرفیت های سیاسی و امنیتی این واقعه دلبسته است. بویژه که دو شهروند انگلیسی و رومانیایی در پی این حادثه کشته شده اند. درحالیکه در ابتدا به نظر می رسید کشورهای غربی، تمایل به مشارکت در ماجراجویی های اسراییل ندارند اما از شواهد اینگونه برمی آید که فشار لابی اسراییل و پیگیری های بسیار نخست وزیر این کشور اثر خود را گذاشته و لااقل آمریکا، انگلیس و رومانی را با نقشه های صهیونیست ها همراه نموده است. نقشه هایی که فعلا تنها از بخش تبلیغاتی آن رونمایی شده اما می تواند ابعاد خطرناک سیاسی و امنیتی نیز داشته باشد.

مشخص است که فقط در یکسال اخیر، اسراییل حداقل مسئول سه حادثه امنیتی در کشور ما بوده است. ترور شهید فخری زاده، خرابکاری مجدد در سایت هسته ای نطنز و حمله به یک تأسیسات هسته ای در کرج. لااقل دو حادثه اول، ابعاد بین المللی دارند و به هیچ وجه قابل مقایسه با حملات به کشتی ها نیستند. شهید فخری زاده یکی از دانشمندان طراز اول و مقامات بلندپایه کشور ما بوده و حادثه نطنز می توانسته به یک فاجعه تمام عیار هسته ای بدل شود. البته برخی کارشناسان، وقوع چند حادثه امنیتی در اسراییل در ماه های اخیر را به انتقام جمهوری اسلامی از این کشور منتسب کرده اند که بررسی صحت و سقم آن براحتی امکانپذیر نمی باشد و بخشی از جنگ تبلیغاتی علیه ایران بشمار می‌آید. لکن به نظر می رسد مقامات وزارت خارجه ما ظرفیت های سیاسی لازم در خصوص پاسخ به اینگونه جنایات اسراییل را آنگونه که باید و شاید بکار نبرده اند.

همینکه این چند روز وزیر خارجه و نخست وزیر اسراییل اینقدر جسارت یافته اند که با نادیده گرفتن سابقه شرارت بارشان، یک کارزار تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی به راه بیاندازند، نشانه کم کاری ماست. اگر قرار نیست فی الفور به اقدامات اسراییل واکنش آشکار نشان دهیم حداقلش آنست که همواره از تهدید به پاسخ به عنوان یک اهرم فشار علیه این رژیم و متحدانش استفاده کنیم و کارزار سیاسی-تبلیغاتی علیه آن را در هیچ لحظه ای فرونگذاریم. به خصوص در چنین برهه هایی که دشمن صهیونیستی در اثر سکوت ما تشجیع شده است. کافیست تلاش های دیپلماتیک این روزهای نخست وزیر و وزیر خارجه اسراییل را با اقدامات مقامات ما در موارد مشابه مقایسه کنید. مورد قابل مقایسه دیگر، زبان تهدید و مقدمه سازی تبلیغاتی اسراییل برای مشروع سازی هرگونه پاسخ احتمالی است.

ترس از سایه خیالی جنگ، پاشنه آشیلی بود که دولت آقای روحانی با تبلیغ بر روی آن، فرصت های بسیاری را از ملت ما گرفت و اکنون نتایج خسارت بار آن به خوبی در کشور ما عیان شده است. در حقیقت کسی که باید از جنگ بترسد طرف مقابل است که منافع حیاتی بسیاری را دور تا دور میهن ما گسترده، نه کشور ما که شدیدترین فشارهای اقتصادی را در سالهای اخیر تجربه نموده است. تجربه دولت روحانی نشان داد که عقب نشینی، تنها طرف مقابل را جسورتر می کند. بنابراین نه تهدیدهای اسراییل و متحدانش و نه بازی اخیری که در دریای عمان و خلیج فارس براه انداخته اند، نباید باعث عقب نشینی کشور ما شود. مهم آنست که هم در عرصه میدانی و هم در عرصه دیپلماسی، بتوان فرصت هیاهو و ترکتازی را از اسراییل گرفت.   و به آن‌ها اعلام کرد در صورت تعدی و تجاوز از سوی هر کشوری در پاسخ به آن‌ها تردیدی به خود راه نخواهیم داد .

اسرائیل نماد «تروریسم دولتی» در جهان است  و به دلیل نفوذ و قدرت لابی افسار بسیاری از کشورها را در اختیار دارد . هشدار جمهوری اسلامی باید با صدایی بلند باشد تا بگوش همه آن‌ها برسد.

حسین رجایی

ممکن است شما هم بپسندید
پاسخ دهید

ایمیل شما منتشر نمیشود