طالبان، آمریکا و برجام پلاس

به نظر می رسد تحولات اخیر افغانستان و قدرت گیری مجدد طالبان در این کشور، بر روند مذاکرات هسته ای ایران نیز اثرگذار خواهد بود. این اثرگذاری اگرچه غیرمستقیم ارزیابی می شود با این حال، از عمق قابل توجهی برخوردار است و می تواند روند مذاکرات هسته ای وین را به سمت تشدید تنش ها میان ایران و آمریکا سوق دهد.

تحولات اخیر افغانستان و اوج گیری طالبان در این کشور، نظر بسیاری از محافل رسانه ایِ بین المللی را به خود جلب کرده است. بسیاری از جریان های رسانه ای بین المللی، جدایِ از ارزیابی ابعاد مختلف قدرت گیری طالبان برای افغانستان و آینده این کشور، به طور خاص این پدیده را حاملِ تبعات قابل توجه بین المللی نیز ارزیابی کرده اند.

در این راستا به طور ویژه، نقطه تمرکز، تاثیرگذاری حضور طالبان در صحنه قدرت سیاسی افغانستان بر کشورهای همسایه آن و حتی خاورمیانه، معطوف بوده و ارزیابی های گوناگونی در مورد نوعِ رویکرد دولت های مختلف به تحولات افغانستان و همچنان ابعاد گوناگون اثرپذیری آن ها از قدرت گیری طالبان در افغانستان نیز ارائه شده است.

با این حال، به نظر می رسد که اوج گیری طالبان در افغانستان، تاثیراتی را نیز بر یکی از مهمترین پرونده های منطقه خاورمیانه در دو دهه اخیر یعنی مذاکرات هسته ای ایران و غرب خواهد داشت. تاثیراتی که اگرچه غیرمستقیم ارزیابی می شوند با این حال از عمقِ قابل توجهی برخوردار هستند و حتی می توانند روند مذاکرات هسته ای ایران و غرب(به طور خاص مذاکرات با آمریکا) در مساله برجام را به سمت تشدید تنش ها سوق دهند.

“جو بایدن” رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، اندکی پس از پیروی در انتخابات ریاست جمهوری سالِ 2020 کشورش، در جریان یک سخنرانی که با هدفِ روشن کردن مواضع کلی سیاست خارجی آمریکا در وزارت خارجه این کشور انجام شد، شعارِ “آمریکا بازگشته است/America is Back “را سر داد و تاکید کرد که آمریکا در دوره حضور وی در قدرت، رویه های قانون‌گریزانه و خارج از عرفِ “دونالد ترامپ” رئیس جمهور سابق آمریکا را در پیش نخواهد گرفت و پس از یک دوره ایجاد بی اعتمادی گسترده بین المللی به آمریکا(که ناشی از سیاست های ترامپ بود)، قصد دارد بار دیگر تصویری متعهد از کشورش را در مناسبات بین المللی به نمایش بگذارد. در این راستا وی به طور خاص خروج دولت ترامپ از توافق برجام در سال 2018 را نکوهش کرد و بر بازگشتِ سریع به این توافق در دولت خود تاکید کرد.

البته که این رویکرد بایدن با استقبال مقام های ایرانی نیز رو به رو شد با این حال با گذشت زمان این نکته بیش از پیش روشن شد که منظورِ بایدن از بازگشت به توافق برجام، نسخه اصلی این توافق که در سال 2015 حاصل شد نیست بلکه وی سعی دارد به توافقی جدید و به قول خود گسترده‌تر با ایران دست یابد.

با این همه، با گذشت زمان و پس از شش دور مذاکرات سیاسی در وین میان ایران و طرف های بین المللی برجام(بدون انجام مذاکرات مستقیم میان تهران و واشنگتن) هنوز نتیجه ای حاصل نشده و بسیاری به احتمال حصول توافق در مورد احیای برجام، در دولت جدیدِ ایران امیدوار هستند.

با این حال، تحولات اخیر افغانستان و اوج گیری طالبان در این کشور، انتقادات زیادی را از سیاست خارجی بایدن برانگیخته و بسیاری از جریان های سیاسی و رسانه ای آمریکایی، عملا بایدن را مقصر اصلی فاجعه کنونی در افغانستان و پوچ نشان‌دادنِ حضور 20 ساله آمریکا در این کشور معرفی می کنند. در این راستا، بایدن و تیم امنیت ملی و سیاست خارجی او تحت فشارهای گسترده ای در برهه کنونی قرار دارند. منتقدان به طور خاص، سازشکاری بایدن با طالبان و خروج بی‌ملاحظه دولت وی از افغانستان را عامل اصلی شکست آمریکا در این کشور و وارد آمدنِ ضربه ای جدی به اعتبار و آبروی بین المللی آمریکا ارزیابی می کنند.

در این چهارچوب، عملا روند مذاکرات هسته ای ایران با آمریکا نیز تا حد زیادی تحت تاثیر قرار می گیرد زیرا دولت بایدن و تیم امنیت ملی و سیاست خارجی او، تحت تاثیر شکست خود در افغانستان و با در نظر گرفتنِ دو انتخابات میان دوره‌ای کنگره در سال 2022 و ریاست جمهوری آمریکا در سال 2024، به هیچ عنوان قصد ندارند تا بهانه جدیدی به دست منتقدان خود بدهند و بیش از این از جانب آن ها متهم شوند که در مورد منافع ملی آمریکا، دست به سازشکاری زده اند. از این رو انتظار می رود که فضای انعطاف پذیری برای دولت بایدن در جریان مذکرات هسته ای با دولت جدید ایران، تا حد زیادی محدود شده و تحت تاثیرِ تحولات افغانستان قرار گیرد.

“شلومو بن عامی” وزیر اسبق دولت رژیم صهیونیستی به تازگی در مقاله ای با عنوانِ “فرصتِ ایرانی بایدن” در پایگاه خبری “پراجکت سیندیکیت” می نویسد: «همزمان با روی کار آمدن ابراهیم رئیسی یه عنوان رئیس جمهور جدید ایران، نگرانی ها در مورد اینکه شاید دولت جدید این کشور از مذاکره با غرب در مورد مساله هسته ای خود خودداری کند، افزایش یافته اند. با این حال، اوج گیری مجدد طالبان درافغانستان که کشور همسایه ایران است و همچنین شرایط اقتصادی خاص این کشور(ایران)، عملا رهبران ایران را در احیای توافق برجام و دستیابی به یک توافق در این رابطه، مُصر می سازد».

این نکته یِ وزیر سابق رژیم صهیونیستی به طور خاص مورد توجه جامعه نخبگانی سیاست خارجی آمریکا نیز قرار گرفته است. در واقع، آن ها این مساله را مورد توجه قرار می دهند که ایجاد یک تهدید امنیتیِ جدی برای ایران در جوار مرزهای طولانی شرقی این کشور با افغانستان، عملا دلمشغولی اساسی را برای تهران ایجاد خواهد کرد و با توجه به تبعات احتمالی بحران افغانستان که موجب سرازیر شدنِ سیل آوارگان افغان به ایران خواهد شد و ایران نیز با توجه به تحریم های آمریکا و  غرب در وضعیت اقتصادی چندان مساعدی به سر نمی برد تا این مساله را مدیریت کند، احتمالا دولت جدید ایران برای حفظ ثبات داخلی در این کشور هم که شده، انعطاف پذیری لازم را در روند مذاکرات نشان خواهد داد. در این چهارچوب، واشنگتن می تواند با تشدید فشارها علیه تهران، به توافق مطلوب خود با این کشور برسد. دیدگاهی که البته صرفا می تواند انعکاس دهده بخشی از جامعه نخبگانی آمریکا و همچنین تحلیلگران بین المللی باشد و لزوما با واقعیت های میدانی در روابط ایران و افغانستان و ظرفیت های فراوان ایران، همخوانی ندارد.

 درنهایت، یکی دیگر از جلوه های اثرگذاری قدرت گیری طالبان در افغانستان بر روند مذاکرات هسته ای ایران و غرب، تاکید بیشتر آمریکا بر مساله ضرورت دستیابی به “برجام پلاس” با تهران و گسترده کردن دامنه مذاکرات برجامی با ایران، مخصوصا به مسائل منطقه ای است. در واقع، نخبگان دستگاه سیاست خارجی آمریکا که بارها و بارها تاکید داشته اند هدفِ آمریکا از مذاکرات هسته ای وین با تهران، نه احیای نسخه اولیه برجام بلکه مذاکره در مورد طیف گسترده ای از موضوعات، نظیر قدرت منطقه ای و توان موشکی این کشور است، اکنون با توجه به قدرت گیری طالبان در افغانستان و با برجسته‌کردن نگرانی های کشورهای مختلف منطقه در این باره و طرح اتهامات مختلف مبنی بر اینکه ایران احتمالا به فکرِ توسعه دامنه نفوذ خود در افغانستان خواهد بود، عملا سعی خواهند کرد ارتباط نزدیک میان توافق هسته ای ایران و قدرت منطقه ای این کشور را بیش از پیش برجسته سازند و به طور خاص برضرورت انجام گفتگوهای سازنده امنیتی در منطقه که در آن‌ها ایران با دیگر کشورها در مورد نگرانی های امنیتی مشترکشان باید تعامل کند، به عنوان بخشی از هرگونه توافق احتمالی برجام تاکید کنند.

البته که آمریکا پیش از این نیز بارها بر ضرورت شرکت کردن کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در روند مذاکرات وین تاکید کرده و سعی نموده دستورکاری محدودسازی قدرت منطقه ای و توان موشکی ایران را نه از جانب خود، بلکه با جلوداری و پوشش کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و نگرانی های آن ها در مورد قدرت ایران به پیش برد. از این منظر، واشنگتن به صراحت سعی خواهد کرد این پیام را به ایران برساند که نگرانی های کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس از توسعه نفوذ منطقه ای ایران و متعاقبا کارشکنی های آن ها در مسیر حصول توافق مرتبط با احیای برجام، صرفا از طریق گفتگوهای مستقیم تهران با آن ها و رفع موانع در این رابطه حل خواهد شد و در غیر اینصورت، حصول توافق و رفع تحریم‌ها علیه ایران نیز امکان پذیر نیست.

از این رو، بحران افغانستان و طرح ادعاهای جدید علیه ایران مبنی بر تلاش های گسترده و مخفی این کشور جهت توسعه دامنه نفوذش در افغانستان، عملا بهانه ای را در اختیار دستگاه سیاست خارجی آمریکا قرار خواهد داد تا عدم اعتمادزایی ایران در این مساله به کشورهای منطقه را به عنوان بهانه و مانعی در رابطه با عدم حصول توافق راجع به برجام برجسته کند و عملا از شرایط بحرانی افغانستان در وضعیت کنونی، برای خود اهرم فشاری را علیه تهران، در مسیر دستیابی به ایده “برجام پلاس”، درست کند.

 

ممکن است شما هم بپسندید
پاسخ دهید

ایمیل شما منتشر نمیشود