رئیسی ریسک جوانگرایی را پذیرفته است/ ماجرای عکسی که بالای سر مرحوم هاشمی بود!

برنامه تلویزیونی دستخط این هفته با حضور عباس سلیمی نمین پژوهشگر حوزه تاریخ، به روی آنتن شبکه ۵ سیما رفت.

متن کامل گفت و گوی این برنامه به شرح زیر است:

مهمان این هفته عباس سلیمی نمین پژوهشگر حوزه تاریخ، روزنامه نگار و فعال سیاسی اصولگرا هستند. متولد ۱۳۳۳ در سبزوار اصالتا آذربایجانی، اما به خاطر تبعید پدرشان به سبزوار در زمان مبارزه با رژیم پهلوی در سبزوار به دنیا می‌آیند و تحصیلات شان هم همان جا طی می‌کنند. به مبارزه با رژیم پهلوی می‌پردازد و در فعالیت‌های ضد رژیم پهلوی حضور داشته تا سال ۵۳ که به انگلیس می‌رود. بقیه فعالیت‌های سیاسی شان در انگلیس در قالب اتحادیه انجمن اسلامی دانشجویان اروپا ادامه می‌دهد تا پیروزی انقلاب اسلامی.

زمان پیروزی انقلاب به ایران می‌آید و سال ۵۸ برمی گردد برای اتمام درس خود که مصادف می‌شود با تسخیر لانه جاسوسی و تجمع حدودا ۶۸ نفر از دانشجویان اتحادیه انجمن اسلامی اروپا در مقابل سفارت آمریکا در لندن که بازداشت می‌شود و دوماه زندان در انگلیس و بعد هم اخراج از این کشور. برمی گردد روزنامه نگاری را ادامه می‌دهد و بعد از آن هم پژوهشگر تاریخ معاصر می‌شود. معمولا سخنانش خیلی صریح و پرسر و صداست و در مناظره‌های مختلف هم فعالیت‌های ویژه و مستمری دارد.

* چه خبر فعلا در همان دفتر مطالعات مشغول هستید؟ در مورد دفتر مطالعات تاریخ معاصر بیشتر توضیح دهید.

من بعد از اینکه از کار رسانه مقداری فاصله گرفتم بهترین جایی که فکر کردم که می‌توانم تجربیات رسانه‌ای خودم را آنجا به کار بگیرم و کمک کنم برای فهم بهتر مسائل پیچیده سیاسی در دوران بعد از انقلاب و قبل از انقلاب، دیدم که کار پژوهشی تاریخی است.

من با اینکه یک کار جدی تاریخی انجام نداده بودم به این جمع بندی رسیدم که یک موسسه تاریخ پژوهی تاسیس کنم و خودم اداره اش کنم.

* اوضاع کشور را چه طور می‌بینید؟ میدانم هم که دیروز هم مناظره‌ای داشتید. الان وضعیت کشور را چه طور می‌بینید به لحاظ سیاسی به خصوص بعد از انتخابات ۱۴۰۰.

من قطعا چیزی که ما در مسیرش قرار گرفتیم را مثبت می‌بینم، دستاورد‌هایی که ما در ارتباط با حکمرانی و حکومتداری مستقل به دست آورده ایم و تعاملاتی را که در این زمینه ناگزیر در مسیرش قرار گرفته‌ایم، بسیار مثبت و آینده روشنی را در این زمینه متصور هستم.

اما قطعا دغدغه‌هایی هم دارم نگرانی‌هایی را هم دارم که سعی می‌کنم حالا بخشی از آن را در قالب مناظرات دنبال کنم تا ما بتوانیم به یک تفاهم منطقی‌تری در کشور برسیم.

برخی سعی می‌کنند رابطه جریانات سیاسی را خصمانه کنند؛ به دلایل مختلف که اگر فرصت باشد به آن‌ها اشاره می‌کنم، اما من این را بسیار مضر می‌بینم. من در سال‌های اخیر به ویژه از جانب جوانان که باید جایگزین ما‌ها بشوند برخوردار‌های ناصوابی را شاهدم؛ این خیلی من را نگران می‌کند و من را گاهی وقت‌ها به هم می‌ریزد که چرا باید جوانانی که در این انقلاب تربیت شده اند، از اولیه‌ترین اصول به دور باششند؟ شما بخواهید انتقاد کنید اشکال ندارد؛ ادب را در ارتباط با مافوق خودت حفظ کن.

* این مربوط به یک طیف سیاسی است یا همه طیف سیاسی؟

همه طیف‌های سیاسی.

* یعنی آن ادب و وقاری که باید حفظ شود و نسل شما‌ها با همه مخالفت‌هایی که داشتید حفظ می‌کردید و حفظ می‌کنید؟

نخیر، ما هم اشتباهاتی داشتیم در این عرصه، این طور نبوده که در دوران ما نیرو‌های پرده‌در وجود نداشته نه. اما در این حال ما شخصیت‌هایی را داشتیم مثل شهید بهشتی که با مخالف خودش بسیار مودبانه صحبت می‌کرد. حتی نمی‌گذاشت شخصیت او لکه‌دار شود.

نمی‌دانم شنیدید یا خیر در یک مناظره‌ای که او با یک نیروی مارکسیسم داشت یک خطایی را به لحاظ ادبی داشت که اگر ما باشیم بلافاصله سعی می‌کنیم دست بگیریم و او را تخریب شخصیتی کنیم یادداشت خصوصی می‌دهد شهید بهشتی به او که این چیزی که گفتید اشتباه بود.

ببینید ما شخصیت‌هایی این طوری داشتیم در دوران خودمان و آن‌ها را سعی می‌کردیم معلم خودمان قرار بدهیم، اما الان افرادی مدعی عرصه فرهنگ شده‌اند که زیر دستشان افرادی تربیت می‌شوند که اصلا در این وادی‌ها نیستند! نه با مخالف بلکه با همگون خودشان! این که ما اگر ایرادی را دیدیم خط بکشیم بر همه شخصیت فردی که انتقادی بر او وارد می‌دانیم نه با اصول اسلامی سازگار است، نه با اصول اولیه حکومت داری سازگاری دارد.

بله ما آمدیم در یک جایگاهی قرار گرفتیم ما امروز در انتخابات پیروز شدیم، آن فردی که دیروز پیروز شده بود، رفت و ما آمدیم؛ چه دلیلی دارد صدر تا ذیل را بدون اینکه استدلال داشته باشیم که آقا این آدم این ایراد را دارد… یعنی قانع کنیم افکار عمومی را قانع کنیم حتی جریان مقابل خودمان در این قضیه که به این دلیل داریم این را عوض می‌کنیم نه اینکه، چون تعلقی داشته نه اصلا تعلقی هم نداشته، فقط در دوران مدیریت رقیب سیاسی ما در یک جایگاهی حضور داشته… این منطقی نیست؛ بنابراین باید ما بتوانیم تعامل سازنده‌ای بین جریانات سیاسی که نظام به رسمیت می‌شناسد و فرصت حضور در قدرت را به آن‌ها می‌دهد به وجود بیاوریم. این وضعیت به منافع ملی ضربه می‌زند، نه فقط …

* آنجایی که گفتید طیف‌های جوان که حتی با هم‌گونه‌های خودشان کنار نمی‌آیند و همین رفتار نگران کننده را دارند، به ویژه می‌خواهم متمرکز شوم روی جریان اصولگرا که شما به عنوان اصولگرا شناخته می‌شوید؛ در این جریان هم چنین چیزی دیده می‌شود؟

قطعا! خیلی از کسانی که نه تنها… در جریان خودشان پرچمدار فرهنگی می‌دانند ادبیات ناروایی را ترویج می‌کنند. خیلی از کسانی که امروز به نظر من غیرمنطقی خودشان را پرچمدار قوه فرهنگ تلقی کرده‌اند این‌ها دارند ادبیات پرخاشگرانه را ترویج می‌کنند. این ناصواب است.

حالا یک مداح است بسیار هم آدم محترم، اما او نمی‌تواند پرچمدار حوزه فرهنگ باشد یک کسی در یک حوزه دیگری یک معلوماتی دارد، منتهی اصلا تحمل مسائل سخت سیاسی و فکری را ندارد، لذا با یک تلنگر نامتعادل می‌شود و حرف‌هایی و سخنانی از او شاهد هستیم که اصلا شایسته نیست این آدم الگو شود! من به یکی از برادرانی که اصولگرا بود، یک مطلبی که می‌دانستم خیلی خیلی نرم گفتم که آقا شما چرا باید توهین کنید حرف‌های بسیار زشت بزنید، به گونه‌ای با خود من برخورد کردند که آدم درمی ماند، این جا نمی‌خواهم از آن فرد سخن بگویم، ولی ارباب جمعی ایشان توهین‌هایی را به من روا داشتند که با هیچ اصول اخلاقی سازگاری نداشت.

آقای بنی صدر اخیرا فوت کرد، آدم خطاکاری بود، مجاهدین خلق توانستند او را بازی دهند، اما ببینید امام با او چه طور برخورد می‌کنند، با اینکه خطاکار است! یک مدتی در خانه تیمی مجاهدین خلق مانده امام پیغام می‌دهد به او که بازی نخور این‌ها بازی ات می‌دهند، در ایران بمان و کار علمی کن، این را امام صادقانه می‌گویند، ما اگر می‌خواهیم بنی صدر را نقد کنیم باید زحمت بکشیم مطالعه کنیم، خیلی از سختی‌ها را به خودمان پذیرا باشیم تا بتوانیم یک نقد جامع داشته باشیم.

ما می‌خواهیم آقای میرحسین موسوی را نقد کنیم باید زحمت بکشیم؛ خب بعضی‌هایی که سواد لازم را ندارند یک مُهر دست شان گرفتند فوری این مهر را می‌کوبند… خب این جامعه را محروم می‌کند از خیلی از مسائل و اصلا اقناع جامعه را سخت می‌کند. قطعا من آقای میرحسین موسوی را یک خطاکار سیاسی جدی می‌دانم، اما اگر بیایم بگوییم ایشان یک فراماسون بود، ایشان با سیا ارتباط داشت، برای فهم کردن آیا می‌توانم اقناع کنم قشری را که به ایشان اعتقاد دارند؟ می‌اندازمشان روی موضع لجبازی! در حالی که اگر از دایره انصاف خارج نشوم به راحتی می‌توانم اثبات کنم که آقای میرحسین موسوی با قرار گرفتن در برابر قانون و ساختار قانونی انتخابات، هم به خودش زیان وارد کرد، هم به جامعه زیان جدی وارد کرد، هم به گروه سیاسی خودش و در خیلی از جا‌ها که منجر شد به برخورد رهبری که با مخالفان هم از دایره انصاف خارج نشوید.

حالا من نمی‌خواهم بعضی از مصادیقی که در ذهنم هست… حتی در مورد بنی صدر یکی از بزرگان که من با ایشان خاطراتشان را می‌گرفتم، گفتم انصافا ما در مورد بنی صدر اشتباهاتی هم داشتیم، این خیلی مهم است.

* اسم آن بزرگ را نمی‌گویید؟

نه! البته در همان مقطع هم همین بزرگوار به من گفتند که ما با شیوه‌های آیت موافقت نداریم، روشی که آیت دنبال می‌کند روش مورد پذیرش ما نیست. حب قطعا این طوری خیلی راحت‌تر ما می‌توانیم مسائل جامعه را به گونه‌ای هدایت کنیم که حداکثر اقناع را داشته باشیم. بعضی‌ها سعی می‌کنند که برعکس، حداکثر تنش را در مسائل سیاسی به وجود بیاورند.

* البته این را هم بگویم، آقای سلیمی نمین کسی است که در عنفوان جوانی در زمان دانشجویی نقدی می‌نویسد در آن کتابی که بنی صدر نوشته بوده در مورد اصحاب کهف و برداشت اشتباهی که از قرآن می‌کند، با توجه به آن منبری که شما در واقع پای منبر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بودید در مشهد و برای او می‌فرستید.

بله، من نقد جدی به لحاظ شخصیتی داشتم به آقای بنی صدر آدم. بسیار مغرور و خودخواه و خود بزرگ‌بینی بود که دیگران را تحقیر می‌کرد ایشان لیسانس داشت شهید رجایی فوق لیسانس داشت گفت شهید رجایی بیسواد است و من دارای اجتهاد در صد زمینه هستم؛ علمای موجود در یک زمینه اجتهاد دارند من در صد زمینه اجتهاد دارم!

این آدم با این ویژگی‌ها به راحتی بازی می‌خورد، ولی در عین حال ما وقتی می‌خواهیم بنی صدر را هم نقد کنیم دلیلی ندارد بگوییم آقا در لانه جاسوسی اسنادی وجود داشته که نشان از مزدوری آقای بنی صدر با سیا است؛ خب این اسناد را بروید مطالعه کنید ببینید اصلا این طوری نیست.

دو ماه قبل از اینکه بنی صدر با امام بیاید ایران، سیا در قالب یک موسسه اقتصادی با آقای بنی صدر تماس می‌گیرد و می‌گوید ما می‌خواهیم مشاوره اقتصادی از شما بگیریم، ماهی هم هزار دلار می‌دهیم؛ نه بنی صدر می‌دانسته که این کسی که مراجعه کرده از سیا است، نه آن‌ها اعلام می‌کنند در این قضیه، نه پولی رد و بدل می‌شود. ایشان می‌آید ایران و قضیه منتفی می‌شود.

بعضی برای اینکه آقای موسوی خوئینی‌ها را بزنند، می‌گویند ایشان اسناد وابستگی سیا و آقای بنی صدر را داشته و چشم بسته و خیانت کرده، باید رد صلاحیت می‌کرد بنی صدر را. یک قصه‌بافی سیاسی می‌کنند که بسیار غیرمنصفانه است. آقای موسوی خوئینی‌ها در بعضی جا‌ها اشتباه داشته، اما شما بیایید کل مسئله اسناد لانه را زیر سوال ببرید، به خاطر اینکه می‌خواهید آقای موسوی خوئینی‌ها را بزنید اصلا با منافع ملی سازگار نیست.

شما اگر امروز تندروی کنید، فردا می‌فهمید که تندروی کرده‌اید؛ برای اینکه تندروی خودتان را جبران کنید یک تندروی دیگری را آغاز می‌کنید از یک سمت دیگر.

* دولت آقای رئیسی را چه طور می‌بینید؟ البته دو ماه است مستقر شده است!

هنوز نمی‌شود قضاوت کرد، من هم امید دارم هم بیم دارم. امیدم به دلیل اینکه خلوص دارد خود آقای رئیسی و بعضی از کسانی که ایشان به کار گرفته، هم بیم دارم به دلیل اینکه بعضی از جوانان شاید به جای اینکه تلاش جدی بکنند و اشراف لازم را به سرعت پیدا کنند، در آن حوزه‌ای که قرار گرفته‌اند… ببینید جوان گرایی در دولت آقای رئیسی یک ریسک بالایی دارد که البته ایشان این ریسک را پذیرفته که بتواند این انسداد را حل کند.

ما به جای اینکه بین نسل جوان و نسلی در واقع خیلی وقت است به پایان کارایی خودش رسیده، یک تقابل ایجاد شده که متاسفانه این تقابل را مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی به وجود آوردند، با تلاش برای بازگشت به قدرت اجرایی؛ لذا دورانشان تمام شده بود باید خودشان انتقال قدرت را به قشر جوان مورد قبول خودشان طراحی می‌کردند که نکردند این کار را. یک عداوتی را به وجود آوردند بین نسل جوان و نسلی که عرض کردم دوران شان تقریبا سپری شده است.

دورانشان سپری شده در حوزه اجرا نه در حوزه فکر. اگر این پیوند به وجود می‌آمد هم نیروی جوان خودش را نیازمند به فکر و تجربه قبل از خودش می‌دید و هم آن قشری که به سن بالایی رسیده، در واقع خودش را نیازمند به انرژی جوان می‌دید.

* چرا آقای هاشمی را مقصر این قصه می‌دانید؟

چون آقای هاشمی علی رغم توصیه‌های رهبری، نه خطاب به خود آقای هاشمی، اگر یادتان باشد در سال ۸۳ و ۸۴ رهبری مرتبا می‌گفتند نیرو‌های سیاسی سعی کنند فرصت را به نیرو‌های جوانشان بدهند؛ علی رغم همه توصیه‌ها آقای هاشمی برگشتند و امروز آقای رئیسی دارد ریسک می‌کند و ریسک بزرگی می‌کند و ما در این زمینه بیم داریم، چون قطعا باید هم نظارت کنند بر این جوانان، چون بعضی از این جوان‌ها خودشان را بی نیاز از تجربه گذشتگان خود می‌دانند.

* مجلس را هم با همین بیم و امید می‌بینید؟

همین نگرانی را در مورد مجلس هم دارم.

* البته مجلس دو سالش گذشت.

در عین حال بعضی ناپختگی‌های سیاسی را در مجلس هم شاهدم که متاسفانه به دلیل فقدان وزنه‌هایی مثل آقای توکلی، مثل بعضی از شخصیت‌هایی که می‌توانستند این‌ها را هدایت کنند، من نگرانی‌هایی در مجلس هم دارم.

* فکر می‌کنید دولت آقای رئیسی به لحاظ خوب شروع کردن، خوب شروع کرده است؟

در پرداختن به مسائل مبرم و اساسی جامعه، بله. یعنی اینکه آقای رئیسی دریافته که چه اولویت‌ها را باید به آن در کوتاه مدت بپردازد.

* فکر می‌کردید که انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ ترکیبی که برای انتخابات نهایتا برای ریاست جمهوری می‌آیند رقابت کنند، چنین ترکیبی خواهد شد یا مثلا فکر می‌کردید ترکیب رقابتی‌تر خواهد بود؟ مثلا فکر می‌کردید علی لاریجانی رد صلاحیت شود؟

نخیر، شورای محترم نگهبان بعضی جا‌ها مُر قانون عمل می‌کند، بعضی جا‌ها استنباط می‌کند؛ مُر قانونی این است که این ویژگی در من با قانون سازگاری دارد یا خیر؟ سن من، آنچه که قانون به طور مشخص ضبط کرده و اعلام کرده، اما بعضی جا‌ها هم استنباط من نوعی است که در جایگاه شورای نگهبان قرار گرفتم.

من در این زمینه این استنباط را قطعا غلط می‌دانم و ادله‌ای که ارائه شده را قابل پذیرش نمی‌دانم. ضمن اینکه جایگاه شورای نگهبان را بسیار بسیار مهم و تعیین کننده در نظام می‌دانم، برای حفظ سلامت نظام و صیانت از منافع مردم…، چون ببینید هر چه ما درگیر مسائل روزمره زندگی می‌شویم اشرافمان بر سیاستمداران کمتر می‌شود.

ما در مثلا دهه ۶۰ اشرافمان بر سیاستمداران خیلی بیشتر از امروز بود، چون وقت صرف می‌کردیم رصد می‌کردیم سیاستمداران را. سیاستمداران روز به روز پیچیده‌تر می‌شوند و طبیعتا وجود جایگاه‌هایی مثل شورای نگهبان بسیار ضروری است، اما در عین حال آیا خطای انسانی را من در این زمینه به آن قائل نیستم؟ چرا قائلم من معتقدم بیش از هر جایگاهی خود شورای نگهبان باید از منزلت خودش دفاع کند و مراقبت کند که گزارش‌های غلط ندهند. این را رهبری هم گفتند شخصیت آقای رئیسی براساس نظرسنجی‌ها بالاترین جایگاه را داشت، اما حتما باید ما در ارتباط با نیرو‌های انسانی خودمان سعه صدر بالاتری داشته باشیم.

یک جریان را شما شاهدید که می‌آید در قم، برخورد ناروا با آقای لاریجانی می‌کند؛ به این معنی نیست که مثلا آقای لاریجانی به عنوان یک سیاستمدار و به عنوان یک سرمایه برای این کشور خطا نداشته باشد؛ چرا، قطعا خطا داشته است، مگر می‌شود یک کسی بیاید سال‌ها در عرصه مسائل اجرایی و فکری حضور داشته باشد، هیچ ایرادی نداشته باشد، اما برخورد‌های با سرمایه انسانی اینطوری است که ما عوض اینکه با او بحث کنیم، مُهر طرفش بیندازیم لنگه کفش بیندازیم! این از آن مواردی است که من گفتم جوانانی که نمی‌دانند چگونه باید وارد عرصه تاثیرگذاری باشند. شما اگر آقای لاریجانی را نقد عالمانه کنید، هم برای آقای لاریجانی مفید است هم برای جامعه مفید است، هم برای خودتان مفید است.

شما وقتی می‌خواهید نقد عالمانه کنید مجبورید که مطالعه کنید، مجبورید تامل کنید در تک تک کلماتتان دقت کنید، در به کارگیری واژه‌ها دقت کنید. با لنگه کفش انداختن به یک شخصیتی که ریاست مجلس کشور است، این شایسته نیست اصلا.

* ولی برخوردی که با این قضیه کرد، بسیار برخورد عقلایی و پخته‌ای بود؛ یعنی مثلا برخوردی که می‌توانست آقای میرحسین موسوی در ۸۸ هم کند همان طور که شما گفتید هم به خودش و هم به کشور و هم به جریان سیاسی اش ظلم کرد، یا آقای احمدی نژاد همین طور، ولی آقای لاریجانی عقلایی عمل کرد.

براساس مصالح جامعه عمل کرد. آقای لاریجانی را من یک سرمایه می‌دانم کسی که سال‌ها رسانه ملی را اداره کرده و کسانی که ساختارشکن بودند او را سیبل قرار دادند و حمله کردند به او، یعنی او در آن دوران خودش را هزینه حفظ مصالح جامعه کرده است. در مجلس هم آنچه که می‌توانسته، واقعا مجلس را بدون تنش اداره کرده است. ما در دوران ایشان نداشتیم خیلی از مسائلی که قبل از آن داشتیم.

ما نسبت به سرمایه‌هایمان نباید احساس بی‌نیازی داشته باشیم، سرمایه‌های انسانی خیلی فراوان نیست در یک جامعه ای، سال‌ها طول می‌کشد تا یک شخصیتی در جامعه رشد می‌کند و دارای تجربه می‌شود.

ما عوض اینکه دلسوزانه یک ضعفی که اگر آقای لاریجانی دارد، این را اصلاح کنیم و او را حفظ کنیم… این برخورد با برخورد امام نسبت به بنی صدر چه قدر فاصله دارد؟ راجع به کسی که الان مشاور رهبری است، حکم مشاوره رهبری را دارد، ما تلاش کنیم که او را از صحنه سیاست برای همیشه بیرون برانیم. این با کدام پیروی از ولایت و پیروی از فهم حکومتداری تطبیق دارد؟ هیچی مطابقت ندارد! این را که می‌گویم، من در دوران آقای صادق لاریجانی چندین بار با شکایت خود قوه قضائیه محاکمه شدم.

* و نقد‌های صریح هم داشتید.

نقد‌های جدی به آقای صادق لاریجانی در قوه قضائیه داشتم.

* و اینکه خود آقای رئیسی پیگیری کرد، برای حل این مشکل.

بله، اخلاق‌مدارانه؛ آقای رئیسی را شما هرگز ندیدید که در مقام هتک دیگران بربیاید برای اثبات خودش.

*در همین مناظرات چه ظلم‌هایی شد!

هم مناظرات، هم بعد از اینکه دولت را به دست آورد، تلاش نکرد خودش را اثبات کند با هجمه به دیگران. این را یاد بگیریم.

* آینده سیاسی آقای لاریجانی را چه می‌بینید؟

من دوست دارم شخصیت‌هایی مثل آقای لاریجانی بیایند در حوزه فرهنگ؛ یعنی امروز حوزه فرهنگ ما خیلی خیلی غریب است.

* آقای اژه‌ای را چه طور دیدید در قوه در این مدت.

قطعا ایشان هم منشا یک ابتکارات جدیدی است که بسیار شایسته است، من برای ایشان هم آرزوی تاثیرگذاری بیشتری در قوه قضائیه می‌کنم.

* همین نشست‌هایی که با طیف‌های مختلف سیاسی دارند به نظرم گام خوبی است.

بله، ولی قوه قضائیه نیاز به کار خیلی بیشتر از این دارد. ما اصولگرایان متاسفانه در یک دوره‌ای غفلت کردیم از قوه قضائیه و دائم به قوه مجریه پرداختیم و از قوه قضائیه کاملا دور شدیم و این باعث شکل‌گیری آفات جدی در قوه قضائیه شد. متاسفانه جریانات مختلف هم روی آن کار کردند و ما غفلت کردیم. البته من در این زمینه کار کردم.

* سال ۸۴ نامه نوشتید به آقای شاهرودی؟

بله، به ایشان نامه نوشتم که () رشوه می‌گیرد از دانشگاه آزاد و آقای شاهرودی هم قبول کرد این مطلب را، اما متاسفانه، چون اصولگرایان دنبال این کار را نگرفتند و باعث شد که آفات جدی ریشه بدواند. امروز قطعا کار‌های آقای اژه‌ای را کار‌های خوب می‌بینم، اما باید خیلی خیلی بیشتر کار بشود.

ممکن است شما هم بپسندید
پاسخ دهید

ایمیل شما منتشر نمیشود