پایان هفته گذشته، خبر پیروزی غرورآفرین نیروهای مسلح مان در یک تقابل دریایی با نیروهای آمریکایی، مردم را خوشحال نمود. تقابلی که پیامد آن، دستگیری دزد نفت کشورمان و باز پس گیری مال دزدی بود. لکن باز هم افرادی پیدا شدند که با زبان طعن و تمسخر با این دستاورد برخورد کنند. همان افراد و جریانهایی که عموماً حامی سیاستهای هشت ساله دولت گذشته بودند. از همه بدتر توییت آقای صادق زیبا کلام بود که هم تلویحا اصل ماجرا و اقتدار نیروهای مسلح کشورمان را زیر سؤال برده و هم در یک رویه آشنا، دوگانه اقتصاد-امنیت یا اقتدار-معیشت را عَلَم کردند. گویا تجربه هشت سال گذشته برایشان کافی نبوده است!؟
آقای زیباکلام به صورت فاحشی در هر دو برداشت خود ره به خطا برده اند. طوری در مورد رویارویی قایق های دلاورمردان کشورمان با ناوها و تفنگداران آمریکایی با زبان طعن صحبت می کنند که گویا هیچ یک از مظاهر فراوان «كَم مِن فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَت فِئَةً كَثيرَةً» در طول چهل سال گذشته را ندیده اند. همین الان که ما صحبت می کنیم سالهاست مجاهدان پابرهنه یمنی، ارتش های تا بن دندان مسلح سعودی و اماراتی و متحدان آمریکایی و اسراییلی شان را با کلاشینکف به زانو درآورده اند و به فضل الهی با تصرف قریب الوقوع شهر مأرب، ضربه نهایی را بر پیکر آن ها وارد میسازند. پیروزی در جنگ احزاب هشت ساله دفاع مقدس، شکست داعش و متحدان غربی و عربی اش در سوریه و عراق، پیروزی در جنگ 33 روزه لبنان و جنگهای غزه، اسیر کردن سربازان متجاوز انگلیسی و آمریکایی، زدن پهپاد گلوبال هاک، تصرف نفتکش انگلیسی و …. اجازه دهید از بقیه این فهرست طویل نام نبرم. کاش لااقل یک پیروزی نظامی از آن ابرقدرت و متحدانش در طول چهار دهه گذشته نام می بردند و سپس در مورد تقابل قایق ها و ناوها به کنایه سخن می کردند.
البته ایشان علاوه بر نادیده گرفتن قدرت اراده و ایمان، خطای دیگری هم دارند. اینکه قایق را دیده اند اما آن توان بزرگ نظامی پشت سر قایق را ندیده اند. احیانا اصل داستان را به این جهت زیر سوال میبرند که در معادلات ماتریالیستی شان، محال است که نظامیان متکی به ناوهای جنگی در مقابل قایق های تندرو کم بیاورند. درست حدس زده اند، زیرا آن نظامیان برخلاف ایشان، آنچه ورای این قایق است را دیده اند. آن ها انبوه قایق های تندروی موشک انداز و پهپادهای مسلح رادارگریز و موشک های کروز و بالستیک آماده شلیک در ساحل را دیده اند. آن ها پیش از این بارها مزه عزم و جسارت رزمندگان ما را چشیده اند. آن ها برخلاف ایشان معنای منطق بازدارنده «دوران بزن و در رو گذشته است» را فهمیده اند. میدانند هیچ تجاوزی بی مجازات رها نخواهد شد و هیچ قدرت نمایی بدون هزینه نخواهد بود. آن ها برخلاف ایشان می دانند پشتوانه دلاورمردی که در آن قاب تماشایی، آسوده خیال به ناو آمریکایی می نگرد، حماسه سازی فرزندان این مرز و بوم در هشت سال دفاع مقدس و پیروزی مدافعان حرم بر آمریکا و متحدانش در عراق و سوریه است.
اشتباهات بخش دوم صحبت های آقای زیباکلام حتی از بخش اول هم خسارت بارتر است. باز به طعنه گفته اند: “این پیروزی افتخار آفرین، چه کمکی به مهار بیکاری و تورم می کند!؟”. گویا بر این باورند که اعتبار هر تحولی در کشور، معطوف به میزان تأثیر آن بر کاهش بیکاری و تورم است. از تحولات علمی و فرهنگی و ورزشی و هنری گرفته تا مسئله تأمین امنیت. با این منطق، هر کشوری تا مرغ و تخم مرغش گران است باید قید فرهنگ و امنیت مردمش را بزند یا در المپیک ها و المپیادها شرکت نکند. اما طُرفه آنکه، آنچه در دریای عمان اتفاق افتاد از قضا سرتاسر مرتبط با معیشت مردم و مهار بیکاری و تورم است. ساده اش این است که بپرسیم اگر بازپس گیری 750 هزار بشکه نفت کشور، معادل 55 میلیون دلار از ثروت ملی، مرتبط با معیشت مردم نیست، پس چه چیزی مرتبط با معیشت مردم است!؟
البته ارتباط پیروزی اخیر با معیشت مردم حتی از این هم بسیار فراتر است. جریان فکری که ایشان به آن تعلق دارند در هشت سال دولت گذشته کوشید با یک دوقطبی سازی کاذب از اقتدار و معیشت، بهبود وضع اقتصادی مردم را به میزان کرنش در برابر قدرت های غربی گره بزند. حتی آب خوردن ملت را هم به مذاکره گره زدند. مردم را از سایه های توهمی جنگ ترساندند تا مگر به خواسته های ابرقدرت تن دهند. هشت سال اقتصاد مملکت را معطل نوع مزاج و میزان مرحمت رؤسای جمهوری دموکرات و جمهوری خواه کردند. بس نیست!؟
خودشان خوب میدانند این ابرقدرت پوشالی برای آنکه بتواند با دست پر بر سر میز مذاکره بیاید نیازمند آنست که با اقداماتی همچون همین دزدی های دریایی، ملت و مسئولان ایرانی را مرعوب نماید. نوچه اش اسراییل هم این روزها با همین هدف، تمرین حمله به تأسیسات هسته ای ایران را در بوق و کرنا می کند. همین اسراییلی که می گفتند دشمن برجام است ولی اکنون دارد برای بازگشت ایران به میز مذاکره خود را به آب و آتش میزند! آیا این آمریکایی که مردم را از حمله اش به ایران می ترساندند، همان نیست که بعد از 20 سال جنگ و صرف میلیاردها دلار هزینه، حتی حریف طالبان هم نشده است!؟
اگر صحنه را خوب نبینیم مثل هشت سال گذشته سرمان کلاه میرود. آمریکا بیش از آنچه نشان می دهد محتاج توافق است. آمریکایی که وقتی گرفتار منجلاب عراق و افغانستان بود، چین گوی سبقت را از آن ربود. این ابرقدرت رو به زوال، نه تنها امکان ورود به هیچ جنگ دیگری را ندارد بلکه حتی میخواهد خود را از هر اشتغال دیگری به جز چین برهاند. مشکل دیگرش آنست که وقتی از توافق خارج میشد به متحدان اروپایی اش وعده داده بود که ایران در برجام می ماند ولی الان کشورمان به غنی سازی60 درصد رسیده است. بالا رفتن قیمت انرژی و تورم جهانی هم قوز بالا قوز شده و بر نیاز جهانی به منابع انرژی ایران افزوده است. فهرست مشکلات ایالات متحده بیش از اینهاست: اینکه ایران به تحریم ها خو کرده و اینکه خوداتکایی و اصلاحات اقتصادی پیشه کرده و اینکه به الگویی از مقاومت در برابر استکبار تبدیل شده و اینکه …
اکنون که دلاورمردان کشورمان در دریای عمان، دست حریف را رو کرده و ضعف وی و اقتدار ما را به رخ کشیدند چرا برخی به جای تجلیل و تشکر زبان به طعن و کنایه می گشایند!؟ در چنین شرایطی که نیاز است مسئولان ما برگ های برنده خود را زیاد کرده و برخلاف تیم مذاکره کننده قبلی از موضع قدرت و اعتماد به نفس وارد مذاکرات شوند چرا برخی همچون گذشته برای مذاکره تعجیل می کنند!؟ چرا همچون گذشته اقتصاد و معیشت مردم ما را به نتایج مذاکره گره میزنند!؟ آیا دغدغه منافع ملی دارند یا اینکه به منافع ملی ضربه میزنند!؟