کمی بیش از پنجاه روز از انتصاب پیمان جبلی به ریاست سازمان صداوسیما میگذرد. صداوسیما طی این مدت تغییر و تحولات محسوسی را پشت سر گذاشته است.
در آخرین مورد روز جمعه، بیست و هشتم آبان ماه رسانه ملی اقدام به پوشش خبری تجمع کشاورزان و مردم اصفهان کرد. معمولاً در سالهای گذشته صداوسیما کمتر تجمعات اعتراضی اقشار مختلف را منعکس میکرد.
انتشار خبر استخدام بدون ضابطه دختر یکی از نمایندگان مجلس در وزارت نفت، ماجرای حکم انتصاب داماد شهردار تهران، انعکاس تفاوت دیدگاهها درباره رسالت نماز جمعه و … بخشی از تغییر رویکرد و روش صداوسیما در برخورد با مسائل حائز اهمیت برای جامعه در هفتههای اخیر است.
بدون شک صداوسیما اگر بتواند در نقد سیاست نهادها و سازمانهای حاکمیتی ثابتقدم باشد و به خواست و نیازهای جامعه توجه کند میتواند مورد اقبال طیفهای بیشتری از جامعه قرار گیرد. البته اتخاذ گرایش تحولی و نقادی اصحاب و سیاستهای قدرت منجر به مخالفتها و مقاومتهایی خواهد شد و آنها حتماً تلاش خواهند کرد به هر شیوه ممکن صداوسیما را از ادامه این راه بازدارند. طبیعتاً عافیتطلبی، محافظهکاری، کنج عزلت بودن و نظاره کردن حوادث و وقایع، در کوتاهمدت هزینههای کمتری دارد اما صداوسیما را از فلسفه وجودیاش تهی خواهد کرد.
بنابراین ضرورت دارد صداوسیما همیشه راوی صادق و واقعی واقعیتها و میداندار شکل دادن به افکار عمومی باشد. اینکه امام خمینی (رحمهالله علیه) صداوسیما را دانشگاهی عمومی برای هدایت و تربیت مردم معرفی میکند که حتماً باید اصلاح و متحول شود یا رهبر انقلاب آن را مدرسهای عمومی برای همه اقشار کشور میداند نشاندهنده رسالت و جایگاه بسیار خطیر صداوسیما است. بنابراین ضرورت دارد از نگاه و رویکرد تحولی حاکم بر صداوسیما حمایت کرد تا احیاناً در مسیر بهتر شدن آن خللی رخ ندهد.
روز سهشنبه هفته گذشته، بیست و پنجم آبان ماه پیمان جبلی در حساب کاربری صفحه مجازی خود نوشت: «تحول در صداوسیما یک گزینه نیست، یک ضرورت است. تمرکز اهالی تحول با داستانپردازی و توهمات تحولستیزان بر هم نمیخورد».
اما راه و چاره مقابله با داستانپردازیها و فضاسازیها و ادامه تحول مثبت چیست؟
اول- ضرورت دارد رویکرد اصلاحی مدیران جدید سازمان با آرامش و بهصورت تدریجی در پیشگرفته شود. اقدامات دفعی و یکباره قطعاً میتواند مانند اتفاقاتی که درگذشته رخ داد مشکلساز شود.
دوم- بر همه دستگاهها و نهادها و رسانهها واجب است از شیوه و اصلاحات جدید در سازمان صداوسیما حمایت کنند. البته قطعاً ضرورت دارد این روش حمایتی توأم با نقادی برای انجام بهتر اصلاحات باشد.
سوم- موضوع حائز اهمیت دیگر آن است اگر مردم با دگرگونیهای جدید همدل و همراه شوند کنار گذاشتن و حذف نگاه حاکم شده بسیار سخت خواهد شد. در آن صورت قاطبه مردم بهعنوان حامیان رویکرد جدید صداوسیما تبدیل میشوند.
رسانه مردم شدن در قرن بیست و یکم منوط به انعکاس مطالبات، خواستهها و دغدغههای توده جامعه است. بهویژه آنکه رقابت بسیار سختی بین شبکههای تلویزیونی برای کسب رضایت مردم وجود دارد. این قضیه در قبال رسانههای جمهوری اسلامی ایران از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است؛ چراکه رسانههای فارسیزبان خارج از کشور بهعنوان بخشی از پازل سیاست فشار غرب همیشه در تلاش هستند تا روایت خود را از حوادث و رویدادها بهعنوان روایت واقعی به مردم تحویل دهند.
بنابراین در زمانهای که جنگ اقتصادی غرب و سوء مدیریتهای دولتهای مختلف مشکلات عدیدهای پیش روی مردم قرار داده و اقشار مختلف اجتماع اعم از کارگران، مالباختگان، زیاندیدههای بورس و … هرازگاهی تجمعاتی اعتراضی در یکی از شهرهای بزرگ کشور برگزار میکردند، صداوسیما میباید بهتمامی آنها بپردازد. به عبارتی بهتر صداوسیما باید تجلی مشکلات و مسائل کل کشور و مردم باشد تا رسانههای وابسته با زرقوبرق مدعی مردمداری نشوند.