«ما نباید با همه دنیا قهر باشیم»، معمولا تکه کلام نیروهای غربگرا در کشور ما است که ظاهرا پیام بسیار عقلانی و منطقی با خود دارد ولی تجربه نشان داده که منظور دقیق آن، داشتن حرف شنوی از قدرت های غربی و در راس آن آمریکاست. این روزها با توجه به سیاست خارجی دولت آقای رئیسی بهتر میتوان مغالطه موجود در این تکه کلام را دریافت. پیش از این دولتی داشتیم که طرفدارانش بارزترین ویژگی آن را «بلد بودن زبان دنیا» تبلیغ میکردند ولی به صورت پارادوکسیکالی در طول هشت سال مدیریت آن، بدترین روابط ممکن را با شرق و غرب عالم و با کشورهای همسایه و غیرهمسایه داشتیم. اکنون اما هنوز چند ماه از روی کار آمدن دولت جدید نگذشته، گشایش های خوبی در سیاست خارجی کشور پدید آمده که البته نوید بخش روزهای بسیار بهتری نیز هست.
تسهیل خرید و واردات حجم انبوه واکسن، عضویت ایران در سازمان شانگهای، حل برخی اختلافات با کشورهای آسیای مرکزی و افزایش همکاری ها و مبادلات اقتصادی با ایشان، برعهده گرفتن نقش کلیدی در حل مسائل افغانستان، کاهش مشکلات موجود در مرزهای آذربایجان و ارمنستان، گام برداشتن عربستان و امارات برای کاهش اختلافات با ایران، امضای قراداد سه جانبه سوآپ گاز با آذربایجان و ترکمنستان و از همه مهمتر موضع گیری اصولی و مقتدرانه در برابر قدرت های غربی در مذاکرات هسته ای از جمله پیشرفت های مهمی است که در این مدت کوتاه در سیاست خارجی کشور بوجود آمده است.
در نتیجه این سوال مهم به ذهن متبادر میشود که چه اتفاقی سبب شده تفکری که متهم به قهر با همه دنیا هست در روابط خارجی بهتر از تفکری که ادعا میشود زبان همه دنیا را بلد است، عمل کند؟
در جواب باید گفت به نظر میرسد تفکر نوع دوم، نگاه تقلیل گرایانه ای به سیاست خارجی دارد. نگاهی که بعضا منحصر میشود در روابط خوب با آمریکا و چند قدرت اروپایی. از این منظر، صرف حرفشنوی از این دولت ها و لبخند زدن به آنها، تضمین کننده پیشرفت و موفقیت در همه مسائل خارجی و شاید حتی داخلی است.
این نوع نگاه، جهان را خیلی تک بعدی میبیند و با افسانه هایی در خصوص چرایی پیشرفت امثال کره جنوبی و مالزی و ترکیه، به کل سیاست خارجی کشور از دریچه آمریکا می نگرد. همین هم سبب میشود در دوران هشت ساله مدیریتش شکست بخورد و به جای کره جنوبی به سرنوشت دیگر دوستانی از آمریکا و اروپا همچون مصر و مکزیک و فلیپین و آرژانتین دچار شود.
حقیقت آنست کشوری که قدرتش از درون نجوشد، احترام و ارزش بین المللی چندانی کسب نمیکند. قدرتی که عاریتی و طفیلی است و مثلا بواسطه دوستی با قدرت های بزرگ بدست آمده، پشتوانه پایدار و ماندگاری محسوب نمیشود. علاوه بر این باید توجه داشت که قدرت های غربی فعال ما یشا نیستند و جهان در آن ها خلاصه نمیشود.
دولت قبل سیاست خارجی را منحصر در طرف غربی میدید و با همین اطمینان خاطر به طرف های شرقی بویژه چین، پشت کرد. آسیای مرکزی، آفریقا و آمریکای لاتین را نادیده گرفت و از همه بدتر اینکه توجه لازم را به ظرفیت های همسایگان کشورمان ننمود. همه اینها به خودی خود، از دست دادن امتیازات و فرصت های بزرگی به شما میروند اما وقتی شما با یک بدشانسی به نام ترامپ روبرو میشوی، آثار زیانبار آن دو چندان میگردد. بدین ترتیب از اینجا مانده و از آنجا رانده میشوی. با خطایی راهبردی و فاحش، همه تخم مرغ هایت را در سبد طرف غربی میگذاری و بدین ترتیب این فرصت را به او میدهی تا یکدفعه زیر پایت را خالی کند و زیر همه چیز بزند.
به نظر میرسد دولت آقای رئیسی با برگرداندن سیاست خارجی کشور بر محور عزت و اعتماد به نفس ملی، با اولویت دادن به اقتصاد داخلی و توان ملی، با اولویت دادن به روابط با همسایگان و در نهایت با توجه همزمان به همه کشورهای جهان، میتواند اقتدار و پیشرفت را به سیاست خارجی کشور بازگرداند.
اثر این نوع سیاست خارجی عزتمندانه را فی المثل در تغییر رویکرد کشورهای عرب خلیج فارس میتوان دید. افزایش رفت و آمدهای دیپلماتیک بین امارات با ایران و سوریه، متوقف کردن کارشکنی ها در مذاکرات هسته ای ایران و غرب و ارسال مداوم سیگنال های آشتی جویانه از جمله نشانه های این تغییر رویکرد است. دولت های یاد شده که تا همین چندی پیش به کمتر از تغییر حکومت یا تجزیه کشورمان رضایت نمیدادند، گویا از دستیابی به اهداف متوهمانه خود مایوس شده و عقلانیت پیشه کرده اند.
این مایوس شدن احتمالا به دلایل ذیل اتفاق افتاده است: ناامید شدن از ابرقدرتی که مفتضحانه از افغانستان خارج شد و الان مهمترین مشغولیتش چین است، ناامید شدن از تداوم ضعف ها و کژکارکردی ها داخل ایران که با تعویض یک دولت خسته و ناکارآمد با دولتی که خودباوری و عزم و روحیه تلاش و پیشرفت دارد اتفاق افتاده و امیدوار شدن به رویکردهای دولت جدید ایران در توجه ویژه به افزایش روابط با همسایگان.
به نظر میرسد با تداوم همین رویه بتوان به گشوده شدن فصل جدیدی از روابط عزتمندانه و پایاپای با همه کشورهای جهان، حتی با طرف های غربی و عربی امیدوار بود. فصل جدیدی که انشا.. در ماه های آتی اثرات اقتصادی آن در داخل کشور را نیز شاهد خواهیم بود.