اقدام اخیر نیروی دریایی آمریکا جهت سرقتِ نفتکش و محموله نفت صادراتی ایران در دریای عمان، نمودی عینی از تداوم “کارزار فشار حداکثری” دونالد ترامپ علیه ایران، در دولت بایدن است که در پسِ پرده ژست های دیپلماتیک واشنگتن در چهارچوب معادله برجام، سعی داشته اراده ایران و جدیت آن جهت مقابله با تهدیدات آمریکا و متحدان منطقه ای و فرامنطقه ای این کشور، همزمان با اوج گیری تنش های هسته ای با تهران را بسنجد.
اخیرا منابع رسانه ای کشورمان از اقدام نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا جهت سرقت یک نفتکش و محموله نفت صادراتی ایران در دریای عمان و متعاقبا، واکنش جدی نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این مساله و ناکام گذاشتن این عملیات، علی رغم رویه های تهدیدآمیز ناوها، هلی کوپترها و جنگنده های آمریکاییِ حاضر در منطقه، خبر داده اند.
بر اساس آنچه تاکنون گفته شده، نیروی دریایی آمریکا ابتدا نفت کشِ حامل نفت ایران را توقیف و سپس محموله آن را به یک نفتکش دیگر منتقل و آن را به مقصدی نامعلوم هدایت می کند. با این حال، تکاوران نیروی دریایی سپاه با هلی‌برن روی کشتی حامل نفت ایران، کنترل آن را به دست گرفته و کشتی مذکور را به سمت آب های سرزمینی ایران هدایت کرده اند. مساله‌ای که در نوع خود پاسخی محکم و قابل توجه از سوی ایران به تجاوزگری‌ها و اقدامات تحریک کننده آمریکا در آب‌های جنوبی ایران ارزیابی می شود. با این حال، سه نکته اساسی در رابطه با این اتفاق، بایستی به دقت مورد توجه قرار گیرد.
*همراهیِ دکترین های “مرد دیوانه” و “بازیگر هوشمند آمریکایی” علیه ایران
یکی از نکات اساسی که در چهارچوب اقدام اخیر آمریکایی ها و تلاش هایشان جهت راهزنی دریایی از یک نفتکش و محموله نفت صادراتی کشورمان بایستی مورد اشاره قرار گیرد، توجه به چهارچوبِ زمینه ای وقوع این رویداد است. در شرایطی که دولت بایدن بارها و بارها از ابتدای پیروزی خود در انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا، از ضرورت اتخاذ تعامل و دیپلماسی در رابطه با مسائل مرتبط با ایران و مخصوصا مساله هسته ای این کشور سخن گفته، شاهدیم که در لفافه و پشت پرده، عملا همان رویه های تهاجمی و بی منطقِ دولت ترامپ و کارزارِ فشار حداکثری آن علیه ایران را دنبال می کند.
در واقع، در چهارچوب تلاش نیروی دریایی آمریکایی جهت ربایش نفت صادراتی ایران در دریای عمان و در عین حال مواضع اخیر واشنگتن در قالب نشست رُم مبنی بر دعوت ایران به پیوستنِ سریع به روند دیپلماتیک جهت حل معادله هسته ای ایران، نوعی ارتباط مستقیم وجود دارد(هر چند که شاید در نگاه اول اینطور به نظر نیاید). در این راستا، مواضع دولت بایدن در نشست رُم در رابطه با ایران و همچنین رایزنی های آن با سران تروئیکای اروپایی، نمودی عینی از رویکرد اصلی دولت بایدن در تقابل با ایران بوده که مبتنی بر دکترینِ “بازیگر هوشمند آمریکایی” است و هدف آن تصویرسازی از آمریکا به عنوان نیروی خیر و در عین حال، نمایش تصویری شیطانی از ایران به عنوان عامل ایجاد بی ثباتی بین المللی است که بایستی علیه آن اجماع سازی کرد.
با این حال، تلاش اخیر نیروی دریایی آمریکا در دریای عمان علیه ایران، جلوه ای از رویه های تقابلی دولت ترامپ علیه تهران در چهارچوب دکترین مرد دیوانه نیز است که سعی دارد با اعمال فشار حداکثری و نشان دادن چنگ و دندان، در نهایت ایران را به تسلیم وادارد. از این منظر، رویداد اخیر در دریای عمان را بایستی تلاقی دو دکترین مرد دیوانه و بازیگر هوشمند آمریکایی از سوی دولت فعلی آمریکا علیه کشورمان دانست که هدف اصلی آن، به اوج رساندنِ تهدید و فشار علیه ایران و تضعیف موضع این کشور بوده است.
*محک زدن اراده ایران در بحبوحه تنش های هسته ای با غرب
یکی دیگر از پیام های اقدام اخیر آمریکا در تلاش جهت سرقت محموله نفتی ایران با استفاده از قوه قهریه در دریای عمان، محک زدنِ اراده و جدیت ایران، در شرایطی که شدت تنش ها و تهدیدها در مورد برنامه هسته ای ایران به اوج خود رسیده، بوده است. در واقع، آمریکایی ها با استفاده از بکارگیری قوه قهریه و زور در مقیاسی کوچک علیه ایران سعی داشته اند تا اراده ایران را همزمان با اوج گیری تهدیدها علیه تهران از سوی واشنگتن و متحدان آن نظیر اسرائیل، محک بزنند و ببینند که ایران در شرایط کنونی، تا چه میزان آمادگی دفاع از منافع ملی خود را علی رغم فشارهای گسترده علیه این کشور دارد.
بدون تردید پاسخ محکم سپاه پاسداران به این اقدام آمریکایی ها، عملا مولفه های بازدارندگی ایران در برابر واشنگتن و تل آویو را تقویت کرده و بار دیگر این پیام را برای طرف های متخاصم با ایران ارسال کرده که اگر بخواهند در مورد ایران و منافع این کشور دست از پا خطا کنند، بایستی پرداخت هزینه های گزاف را نیز به جان بخرند.
*برجسته شدن موقعیت آمریکا به عنوان بازیگری آشوب طلب در خلیج فارس و دریای عمان
ایالات متحده آمریکا به طور خاص از دوران حضور ترامپ در کاخ سفید، به صورت نظام‌مند در تلاش بوده تا ایران را به عنوان تهدیدی جدی در منطقه خلیج فارس معرفی کند و همواره از ضرورت تشکیل یک ائتلاف دریایی جهت مقابله با آنچه تهدیدهای دریایی ایران(در خلیج فارس) عنوان کرده، سخن گفته است. با این حال، اقدام اخیر آمریکا جهت دزدی دریای از ایران بار دیگر نشان داد که این قِسم ادعاهای آمریکا کاملا بی اساس هستند و این واشنگتن است که با ماجراجویی های خود، امنیت حمل و نقل دریایی در خلیج فارس و دریای عمان را تهدید می کند.
جدای از این ها، آمریکا با این اقدام خود، عملا هنجارشکنی و بی اعتنایی اش به قواعد و قوانین بین الملل را نیز برجسته ساخت که این مساله نیز مهر تایید دیگری بر درستی مواضع همیشگی ایران مبنی بر تنش زا بودن اقدامات آمریکا در منطقه و بی اعتبار بودن تلاش های گسترده آن(آمریکا) جهت ارائه تصویری اهریمنی از جمهوری اسلامی ایران است.
